اخباریان معتقدند: از آن روی به این منطقه یمن گفتهاند که از طرف راست به سوی آن میرفتند یا ابن عبّاس گفته است: «عرب متفرّق شدند و آنان که به طرف راست رفتند یمنیان نامیده شدند».17 همچنین نوشتهاند چون این سرزمین سمت راست کعبه قرار دارد یمن خوانده شده است.۱۸ ولی آنگونه که یاقوت باز نموده است: «خانه کعبه، چهارگوش است و راست و چپ ندارد و اگر یمن، طرف راست مردمیباشد طرف چپ دیگران خواهد بود».19
ماهنامه موعود شماره ۱۰۷
پینوشتها:
٭ برگرفته از اصغر منتظرالقائم، نقش قبایل یمنی در حمایت از اهل بیت(ع).
۱.چون آواهای خط مسند ناشناخته است در خواندن آن اتّفاق نظر نیست.
۲. Jamme.
۳. Shamiryuharish.
۴. Hadhramaut.
۵. جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثانی، ص۵۵۳.
۶. Glaser.
۷. CIH.
۸. همان، ص۵۴۸.
۹. همان، ص۵۳۰.
۱۰. این کلمه در جغرافیای تاریخی یمن بسیار استعمال میشود و به معنای رستاق و جمع آن مخالیف است. «ر. ک: یاقوت حموی، معجمالبلدان، الجزء الأوّل، ص۳۷. سرزمین یمن به قطعههایی موسوم به مَحفِد تقسیم میشده است و هر محفد شامل چند قلعه یا قصر بوده است. از مجموع چند محفد و قریههای آن حوزهای به نام مخلاف تشکیل میشده است که حکمران آن حوزه را قَیْل مینامیدند. هر قلعه یا قصر، به شیخ یا امیری بوده است که از نام آن قلعه با کلمه ذو لقب مییافته است، مثل ذوغمدان، یعنی دارنده قصر غمدان «ر. ک: مسعودی، مروج الذهب، تحقیق محمّد محیّالدّین عبدالحمید، المجلّد الثانی، ص۸۹؛ علیاکبر فیاض، تاریخ اسلام، ص۲۸. یعقوبی نامهای ۸۴ مخلاف را آورده است. «ر. ک: البلدان، ترجمه محمّد ابراهیم آیتی، ص۹۸؛ تاریخ، ترجمه محمّد ابراهیم آیتی، جلد اوّل، ص۲۴۵.
۱۱. قَیل به حکام یمن میگفتند که پای گاهشان فروتر از پادشاهان بوده است «ر. ک: ابن درید، الاشتقاق، تحقیق عبدالسلام محمّد هارون، الجزء الثانی، ص۵۳۰؛ محمّد بن احمد بن یوسف خوارزمی، مفاتیح العلوم، ترجمه حسین خدیوجم، ص۱۲۱.
۱۲. جواد علی، پیشین، الجزء الثانی، ص۵۳۰.
۱۳. Von Wissmann.
۱۴. همان، صص۵۳۰ و ۵۴۸.
۱۵. همان، ص۵۳۱.
۱۶. مسعودی، مروّج الذهب، الجزء الثانی، ص۸۹.
۱۷. یاقوت حموی، معجمالبلدان، الجزء الخامس، ص۴۴۷ (ذیل کلمه یمن).
۱۸. معسودی، مروجالذهب، الجزء الثانی، ص۶۹.
۱۹. یاقوت حموی، معجم البلدان، الجزء الخامس، ص۴۴۷ (ذیل کلمه یمن).
۲۰.جواد علی، پیشین، الجزء الثانی، ص۵۳۱.