به گزارش موعود، پس از حملات اخیر در آلمان و فرانسه مساله کاملا واضح شده است حتی اگر مسئولان نمی خواهند به آن اقرار کنند.دولت اکنون دیگر نمی تواند امنیت را برای هیچ کسی تامین کند.کافی است که در زمان و مکان اشتباهی باشی تا جانت را از دست دهی.همه جا در معرض تهدید است و همانطور که همه دیدند دولت نمی تواند در هر گوشه و کناری پلیس قرار دهد.
آمریکا و اروپا اکنون یک مساله برای شان مهم است و آن هم شکست داعش است بقیه مسائل و امور برای شان حاشیه ای است به همین دلیل برای موفقیت در جنگ آینده نیاز به همکاری با روسیه و دولت سوریه دارند.اروپا هیچ حرف و حدیثی به جز داعش ندارد.با هر ضربه چاقو این سووال مطرح میشود:آیا داعش عامل آن است؟
روزنامه السفیر در گزارشی به وضعیت حاکم بر اروپا پس از حملات تروریستی اخیر پرداخت و نوشت:شهروندان اروپایی در حال تجربه کردن چیی هستند که قبلا آن را مشاهده نکرده بودند.زندگی آنها، کودکان و خانواده هایشان در هر جا در هر لحظه در مساله ای خارج از انتظار از بد شانسی شان در معرض تهدید آن قرار دارند.این را پیش از این تجربه نکردند که در زمان صلح طولانی تبدیل به قربانیانی احتمالی برای ماشین مرگ«داعشیسم»شوند که کشورشان را در نوردیده است.کشور امن از بین رفت حتی اگر دولت ها مخالف این باشند، این را کارشناسان میگویند.این تبدیل یک واقعیت انکار ناپذیر شده است.
پیامدها را نمیشود تخمین زد.وحشت عمومیباعث میشود که پناهندگان و مهاجران- شهروندان مسلمان اروپا- هزینه آن را بدهند.جنگ علیه داعش و شکستش در سوریه و عراق تبدیل مساله ای جدی تر از گذشته شده است.این مساله، سرنوشت سیاسی اتحادیه اروپا را عمیقا و به تمام معنی کلمه تهدید میکند آن هم در سایه قدرت گرفتن و افزایش محبوبیت احزاب راستگرای تندرو پس از هر گونه حمله ای.پس از هر حمله ای که در اروپا رخ می دهد هدیه ای مجانی به تبلیغات انتخاباتی داغ راستگرایان تندرو می دهد؛ تبلیغاتی که هیچ حد و مرزی نمیشناسد.
جنگ علیه داعش تبدیل به یک مساله سرنوشت ساز برای اروپا شده است؛امری که به نفع نظام حاکم بر سوریه و هم پیمانانش است.غرب هیچ گونه مجالی برای تامل کردن برای انتخاب گزینه ندارد، همانطور که خود مخالفان نظام حاکم بر سوریه هم میگویند «اولویت اکنون محدود به جنگ علیه تروریسم»میشود.این جنگ بدون گرد آوردن همه نیروهای ممکن، روی زمین برای همراهی حمله بین المللی امکان راهاندازی و موفقیت ندارد.
یکی از رهبران مخالفان به روزنامه «السفیر» گفت که «آمریکا و اروپا اکنون یک مساله برای شان مهم است و آن هم شکست داعش است بقیه مسائل و امور برای شان حاشیه ای است به همین دلیل برای موفقیت در جنگ آینده نیاز به همکاری با روسیه و دولت سوریه ندارد.» وی افزود که «اروپا هیچ حرف و حدیثی به جز داعش ندارد.با هر ضربه چاقو این سووال مطرح میشود:آیا داعش عامل آن است؟»
اروپایی ها در عمل در سایه تروریسم در روزهای اخیر به سر میبرد.حجم حملات و تعداد قربانیان برای قرار گرفتن در صدر اخبار، مهم نیست.کافی است ارتباط خاصی با داعش داشته باشد حتی اگر آن فرد بیمار روانی یا معلول باشد و بخواهد جنایت کاملا فردی مرتکب شود.
در هر جایی ممکن است حمله ای رخ دهد و حوادث روزهای گذشته این را ثابت کرده است.آلمان با وقوع چهار حمله پی در پی دوران امنیت خداحافظی کرد؛ داعش با سه حمله در آلمان به گونه ای ارتباط دارد.نقشه حملات باعث میشود که شبح نگرانی حاکم شود.حمله ممکن است در یک فروشگاه، در یک ایستگاه مترو، در ورودی یک جشنواره، میدان عمومی، داخل یک کافی شاپ، داخل حلقه جشن مردمیبه مناسبت عید ملی، در راه ها به سمت این مکان ها،همه مکان ها و نیز در سالن فرودگاه رخ دهد.خطر همه جا وجود دارد و دولت به نظر از خنثی کردن آن پس از آن حمله به کلیسایی در فرانسه همه بهانه ها برای پنهانکاری درباره این حملات را ساقط کرد، عاجز است.مراسم دینی در شهرکی دورافتاده در شمال فرانسه از حمله در امان نماند.پاریس اکنون نمی تواند بهانه بیاورد که «نمی توان امنیت را صد در صد تامین کرد.»از یک نفر که نه فقط برای دستگاه اطلاعات شناخته شده است نه فقط به دلیل نیت هایش پس از تلاش برای ورود به سوریه و بازداشت اش توسط ترکیه و تحویل وی و افتادنش به زندان و سپس آزادی اش، چه توقعی دارند.فردی که به شکل مستقیم و با یک پابند الکترونیکی که در هر لحظه مکان حضورش را مشخص میکند، تحت نظر قرار دارد.
کسانی که پدیده«داعشیسم»و حملات مرتبط با این گروه تروریستی را زیرنظر دارند میگویند که مساله در سیاق دیگری قرار گرفته است.«مایکل بریوو»مدیر شبکه اروپایی برای مبازره با تندروی تعطیلات خود را قطع کرد تا زمان خود را برای اظهار نظر درباره حوادث در گفت وگو با رسانه های اروپایی و جهانی صرف کند.چند بار با وی درباره متحول شدن پدیده گفت و گو کردیم، وی نیز بخشی از وقت خود را برای گفت و گو با روزنامه «السفیر»داد.بریوو بر این بارو است که «اروپایی ها باید با از بین رفتن ناامنی همزیستی کنند، آنها باید به حالتی شبیه حالتی که ساکنان خاورمیانه در آن به سر میبرند عادت کنند؛ ساکنانی که همیشه در انتظار خطر انفجار هستند.»
همه اینها معنایش چیست؟وی در پاسخ به این پرسش میگوید:«پس از حملات اخیر آلمان و فرانسه مساله کاملا واضح شده است حتی اگر مسئولان نمی خواهند به آن اقرار کنند.دولت اکنون دیگر نمی تواند امنیت را برای هیچ کسی تامین کند.کافی است که در زمان و مکان اشتباهی باشی تا جانت را از دست دهی.همه جا در معرض تهدید است و همانطور که دیدیم دولت نمی تواند در هر گوشه و کناری پلیس قرار دهد.»برای لحظه ای سکوت میکند سپس ادامه می دهد:«متاسفانه چاره ای جز همزیستی با اوضاعی که بر آن ناامنی حاکم است، وجود ندارد، این چیزی است که ساکنان خاورمیانه به خوبی میشناسند این در حالی است که اروپایی ها قبلا آن را تجربه نکردهاند.اگر کودکانی داشته باشید و اکنون حرف زدن شان را بشنوید میبینید که آنها اخبار را گوش می دهند و می فهمیکه مساله واقعا ترسناک است.داعش استراتژی اش را با موفقیت عملی کرد، وحدت اجتماعی اروپا اکنون در معرض تهدید است.»
به سادگی تمام باید گفت که نیروهای امنیتی و کادر انسانی اطلاعاتی کافی برای تحت نظر گرفتن هر مظنون وجود ندارد.در حالت فرانسه، فرانسوی ها نمی توانند از حمله فردی جلوگیری کنند که قبلا در فهرست تحت نظر گرفتن الکترونیکی قرار گرفته است.این حادثه نشان داد که ناتوانی امنیتی نمی تواند این نقص را پوشش دهد.
هدف از حفظ وحدت اجتماعی به طور مشخص مقابله با خطراتی است حالت آرامش داخلی را تهدید میکند.یادآوری این مساله کافی است که به گفته وزارت کشور آلمان حوادث حمله به پناهندگان در آلمان به میانگین خطرناک و هشدار رسیده است.سازمان«امنستی»نیز از«نژادپرستی بی سابقه»ای سخن گفت که آلمان در آن به سر میبرد؛ کشوری که بیشترین تعداد پناهندگان را در خود جای داده است.
مساله فقط مربوط به این قشر از ساکنان نمیشود.مشکل راستگراهای تندرو است که هیچ فرصت کوچک و بزرگی را برای چسباندن تهدید به جامعه پناهندگان را از دست نمی دهد و حملات فردی در آلمان نیز به مثابه هدیه بزرگی است به این راستگرایان.مساله مربوط به جامعه مسلمانان در اروپا میشود، هر شخصی که دارای ظاهری عربی است هر شخصی که به زبان عربی حرف می زند نیز در معرض بدنامی قرار میگیرد.اصطلاح«تروریسم اسلامی»(!)اکنون رایج شده است حتی بر زبان مسئوولان بلندپایه جاری میشود آن هم پس از آن که مدنی طولانی در استفاده از آن تردید داشتند.
این بدنامی اکنون به مسلمانان چسبیده شده و هیچ فرصتی به کسی داده نمیشود تا فرق اسلام و افراطگرایی را برای مردم ترسیده و متشنج اروپایی تشریح کند.این وضعیت باعث شده است که دایره مظنون شدن فرقی میان هیچ کدام از مسلمانان نگذارد و همه مسلمانان در معرض مظنون بودن هستند.همچنین دستگاه های اروپایی از امکان وقوع«افراطگرایی»در زمانی سریع سخن میگویند.
درباره جامعه اروپا چطور، آیا معیاری برای اندازه گیری میزان تنش کنونی وجود دارد؟آمارها وجود دارد.کافی است که به نتایج نظرسنجی که پارلمان اروپا این ماه منتشر کرد، نگاه کرد که نزدیک به سی هزار نفر در بیست و هشت کشور اتحادیه اروپا را شامل شد.در این نظر سنجی اروپایی در پاسخ به این پرسش که اولویت کنونی چیست، ۸۲ درصد گفتند که «جنگ با تروریسم»حتی بر موج بیکاری اولویت دارد.
این یعنی اینکه برخی شهروندان اروپایی هستند که کشورهایشان شاهد هیچ گونه حمله ای نشده اما منتظر این حمله هستند.این نظر سنجی در ماه آوریل و پس از حملات بروکسل انجام شده است.بنابر این می توان نتایج را پس از حملات اخیر را تخمین زد به ویژه آن که ۱۱ درصد از کسانی که در نظر سنجی شرکت کردند آن زمان گفتند که خطرات حملات تروریتسی«اندک»است.
مشکل در «گستره روافزون»فعالیت های تروریستی نهفته است.همانطور که بریوو میگوید:«برخی مجرم ها هستند که اکنون راهی برای انجام جنایت های خود پیدا کردند، داعش به آنها فرصتی می دهد تا جلب توجه کنند و این جنایت ها را تحت عناوین بزرگ قرار دهند.»گسترده کردن دایره، وسیع تر کردن ترس همه اینها باعث میشود که مسائل دشوار شود همزمان با آن گرایش شهروندان عادی اروپا برای تعمیم شبهات رشد میکند.بریوو میگوید این امر دارای تاثیر واضحی است که در این مساله خود را نشان می دهد:« مقاومت در جامعه تحت عناوین عقل گرایی و واقع گرایی بسیار ضعیف تر از آن شده که سه سال پیش بود.صبر اکثریت نسبت به مسلمانان و پناهندگان و مهاجران بسیار ضعیف شده است حتی اقلیت مخالف این رویکرد نیز بر این باورم که با وجود این همه تنش دیگر طاقت ندارد تا در صدر صفوف قرار گیرند زیرا قطب بندی بسیار بزرگ شده است.»
منبع: جماران