آیت الله على کریمى جهرمى
روایات بسیارى از حضرت امام محمّدباقر (ع) درباره مهدى موعود (ع) رسیده که قسمتى از آنها درباره سیره و صفات آن حضرت است و هر کدام از آن روایات، گوشه اى از صفات و حالات و سیره آسمانى آن بزرگوار را بازگو مى کند و اینک این چند مورد را یادآور مى شویم.
۱. آن حضرت در مورد آیه شریف:
«الَّذِینَ إِنْ مَکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ؛ ۱ همان کسانى که چون در زمین به آنان توانایى دهیم، نماز برپا مى دارند و زکات مى دهند و به کارهاى پسندیده وامى دارند و از کارهاى ناپسند باز مى دارند و فرجام همه کارها از آن خداست» فرمودند:
این آیه براى قائم آل محمّد (ص) و یاران او است. خداوند، مشارق زمین و مغارب آن را به آنان مى دهد:
«یُظْهِرُ الدِّینَ وَ یُمِیتُ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ وَ بِأَصْحَابِهِ الْبِدَعَ وَ الْبَاطِلَ کَمَا أَمَاتَ السَّفَهَهُ الْحَقَّ حَتَّى لَا یُرَى أَثَرٌ مِنَ الظُّلْمِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُور؛ ۲
خداوند به وسیله او دین را غالب و پیروز خواهد گردانید و به وسیله او و یاران او بدعت و باطل را از بین خواهد برد، همان گونه که سفیهان، حق را از بین برده و نابود کردند، اثرى از ظلم دیده نمى شود و امر به معروف کرده و نهى از منکر مى کنند و عاقبت امور از براى خداوند است.»
آنچه در این عبارت شاخص است، ظاهر نمودن دین، از بین بردن بدعت ها، محو کردن آثار ظلم و امر به معروف و نهى از منکر است. همه این امور به دست حضرت ولى عصر (ع) صورت خواهد گرفت و با خواست و اراده آن بزرگوار تحقّق خواهد یافت و البتّه یاران آن بزرگوار، ایشان را در این امور یارى مى کنند.
۲. جابر جعفى نقل مى کند که حضرت ابوجعفر، امام باقر (ع) فرمودند:
«والله لَا تَذْهَبُ الدُّنْیَا حَتَّى یَبْعَثَ اللهُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ یَعْمَلُ بِکِتَابِ اللهِ وَ لَا یَرَى مُنْکَراً إِلَّا أَنْکَرَه؛ ۳
به خدا سوگند دنیا تمام نمى شود و به پایان نمى رسد تا اینکه خداوند مردى از ما اهل بیت (ع) را برانگیزد مردى که به کتاب خدا عمل مى کند و منکر و امر ناشایسته اى را نمى بیند، جز اینکه آن را انکار مى نماید و از آن جلوگیرى خواهد فرمود.»
اینها صفات نورانى و سیره مقدّس آن بزرگ مصلحى است که در آخرالزّمان ظهور مى کند و از خاندان پیامبر اکرم (ص) و از اعقاب و ذریّه آن حضرت است. آرى سیره و صفات او طبق این روایت:
الف) عمل به کتاب خداست. او به قرآن کریم عمل مى کند و طبق کتاب آسمانى اسلام حرکت نموده و گام برمى دارد او قرآن را در براى تشریفات نمى داند؛ بلکه آن را کتاب عمل مى داند که باید در جامعه پیاده شود و کارهاى روزمرّه جامعه با آن انطباق پیدا کرده و به عنوان منشور نجات و رهایى جامعه به اجرا در مى آورد.
ب) برنامه و سیره آن حضرت نهى از منکر است. بنگرید که حضرت باقر (ع) این مطلب را به چه صورتى ادا مى کنند. مى فرماید: «و لا یرى منکراً الّا انکره» او منکر و خلاف شرعى را نمى بیند جز اینکه اعتراض مى کند و خروش برمى آورد و عدم رضایت خود را نسبت به انجام آن منکر در جامعه ابراز مى دارد. او طبیعت منکر و جنس عمل بد را آفت و آسیب جامعه دانسته و عامل فساد امّت، عایق انسان از خدا، جهان ابدى و سیر اکمالى مى داند و از این رو نه تنها خود از اعمال بد و کارهاى نادرست و مورد انکار دورى مى گزیند که هر کسى مرتکب آن شود نیز مورد انکار و اعتراض آن حضرت قرار خواهد گرفت، منکر هر منکرى باشد و مرتکب آن هر کس باشد.
۳. علّامه مجلسى نقل کرده که حضرت امام محمّد باقر (ع) فرمودند:
«اذا قام قائم اهل البیت قسّم بالسویّه و عدل فى الرعیّه؛ ۴
هنگامى که قائم اهل بیت (ع) ظهور کند، اموال را بالسّویه و مطابق قانون تساوى در میان مردم تقسیم مى کند و در میان رعیّت با عدالت رفتار خواهد نمود.»
انسانها در اعصار مختلف، همواره این اضطراب و دغدغه را داشته و دارند که حاکمان آنان، دو اصل اساسى و دو قانون راحتى بخش و اطمینان آور را رعایت ننموده؛ بلکه آن دو را خدشه دار کنند، یکى تقسیم مال در میان رعیّت به طور مساوى و بدون ترجیح کسى بر دیگرى بر اساس روابط و پیوندها و معیارهاى ناصحیح و دیگرى مراعات نکردن عدل و قسط در جامعه و خلاصه ملّت را با دو چشم دیدن و با هر گروهى به صورت خاص و شکل ویژه اى رفتار کردن. به این ترتیب پیروان حضرت بقیّه الله (ع) و منتظران ظهور آن بزرگوار باید هم اکنون این دو اصل اصیل را کاملًا در نظر بگیرند و همواره بر آن پافشارى کنند اگر در گروه حاکمیّت مملکت قرار دارند، خداى را در نظر بیاورند و با ملّت بر اساس این دو قانون سازنده و حیات بخش مواجه و روبه رو گردند و اگر خود در طبقات مستضعفند براى رفع این ظلم فاحش و این ناهنجارى اجتماعى تلاش جدّى خود را به کار ببرند.
۴. از کتاب «غیبت نعمانى» از زراره نقل شده است که مى گوید:
به حضرت ابى جعفر، امام محمّدباقر (ع) عرض کردم: صالح از صالحان را برایم نام بیاور. فرمودند: «اسم او اسم من است.» عرض کردم: آیا به سیره محمّد (ص) رفتار مى کند؟ فرمودند: «هیهات هیهات اى زراره!» (یعنى چه دور است که بسان پیامبر (ص) رفتار کند.) عرض کردم: جانم به فداى شما. براى چه به سیره پیامبر (ص) رفتار نمى کند؟! فرمودند: «ان رسول الله سار فى امّته باللّین (بالمنّ) کان یتألّف الناس و القائم یسیر بالقتل، بذاک امر فى الکتاب الذى معه ان یسیر بالقتل و لا یستتیب احداً ویل لمن ناواه؛ ۵
یعنى پیامبر در میان امّتش با نرمى و مهربانى سیر کرد، همواره با مردم الفت مى گرفت ولى قائم، با قتل و کشتنِ سرکشان سیر مى کند که در کتابى که با اوست امر به او شده که با قتل حرکت کند و کسى را به توبه فرا نمى خواند واى بر کسى که با او مخالفت و دشمنى کند.»
شایان ذکر است که در این روایت آمده که امام زمان (ع) به سیره پیامبر (ص) رفتار نمى کند. حال آنکه در روایات بسیارى آمده که سیره او سیره رسول الله (ص) است و سیر و حرکت آن حضرت را خواهد داشت و چه بسا تصوّر شود که این روایت با آن روایات منافات دارد و ناهماهنگ است.
ولى تأمّل در این روایت، خود رفع کننده مشکل است؛ زیرا این روایت جهت قیام به سیف، مأمور به قتل بودن و نفى تشابه مى کند. آرى پیامبر (ص) هر چند بالأخره جنگید و غزواتى در دوران آن حضرت روى داد، ولى قیام و حرکت او همراه با قتل و کشتن افراد نبود؛ بلکه مأمور بود که با ایجاد الفت و با نرمى و مدارا دعوت را آغاز کند؛ در حالى که امام زمان (ع) طبق منشورى که در دست دارند، مأمور به قتل طاغیان است و از آن طرف امام زمان (ع) در منهدم ساختن اساس کفر و ضلال و از بین بردن عادات زشت و قوانین و نظام هاى باطل همانند پیامبر (ص)، رفتار نموده و راه آن حضرت را سیر مى کند و همان اهداف را دنبال مى نماید.
امّا اینکه در این روایت آمده که از کسى درخواست توبه نمى کند یا کسى را امر به توبه نمى نماید، این هم اشکالى به بارنمى آورد؛ زیرا درخواست توبه نکردن یک مطلب است و قبول نکردن توبه مطلب دیگرى و آنچه که در اینجا نفى شده، درخواست توبه است؛ ولى اگر کسى خود به خود توبه کرد، چه بسا که بپذیرد و مى پذیرد؛ زیرا مقتضاى اطلاقات آیات و روایاتى که راجع به توبه داریم، پذیرش آن است و اینکه توبه انسان تائب، مقبول واقع خواهد شد و شخص نادم و پشیمان را رد نخواهند نمود.
یا اینکه مقصود، گناهانى است که حدّ آنها قتل است و توبه هر چند پذیرفته شود؛ ولى حکم قتل را برنمى دارد، مانند ارتداد و امثال آن که در عین حالى که شخص توبه مى کند، حکم قتل از او برداشته نخواهد شد.
و امّا اینکه چرا آنقدر از اشخاص را مى کشد، پاسخ آن روشن است؛ زیرا بعد از آن همه اتمام حجّت و دعوت و ابلاغ پیام دین در دوران غیبت صغرا و کبرا و فرا رسیدن روز ظهور، اگر کسى به خود نیامده باشد، معلوم مى شود که او عنصرى ناباب و ناپاک و خطرناک است و عضوى است که مخلّ سلامت اعضاى دیگر بوده و فساد را به همه جا مى کشاند و عضو سرطانى چه چارهاى جز قطع کردن و بریدن دارد؟
بسوزند شاخ درختان بىبر سزا خود همین است هر بىبرى را
پى نوشتها:
______________________________
(۱). سوره حج (۲۲)، آیه ۴۱.
(۲). بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۴۷.
(۳). همان، ج ۴۹، ص ۲۶۶.
(۴). غیبت نعمانى، ص ۲۳۱.
(۵). بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۵۴؛ غیبت نعمانى، ص ۲۳۳.