رضاحیدری
محرم ماهی است که برای ما ایرانیان رنگ و بوی خاصی داشته و از قدیمالایام در این ماه مراسم و مجالس عزاداری به سبکهای مختلف در سرتاسر کشورمان بر پا بوده است. برپایی این مجالس نشان از ارادت ایرانیان به امام حسین(ع) و یاران باوفای ایشان دارد. هر ساله با نزدیک شدن به این ماه سؤالات متعددی پیرامون عزاداری و مسائلی ازایندست در اذهان عمومیشکل میگیرد. معمولاً این سؤالات از طرف اهلفن پاسخ داده میشود تا اگر شبههای در ذهن کسی به وجود آمده برطرف شود.
یکی از مسائلی که ممکن است ذهن برخی افراد را درگیر کند این است که آیا عزاداری موجب غمگین شدن مردم و افسردگی آنان میشود یا خیر؟ چندی پیش نیز در اظهارات یکی از مسئولان اشارهای به این موضوع شده بود که با واکنشهای مختلفی مواجه شد. ازآنجاییکه افسردگی بهعنوان یک بیماری روانی در روانشناسی مطرح میشود شاید بهتر باشد فارغ از فضای هیجانی با بررسی علمی این ادعا ببینیم آیا واقعاًً عزاداری موجب افسردگی میشود یا خیر.
روانشناسی سالهاست که بهعنوان یک علم فعالیت میکند و از علومی مانند فلسفه و غیره راه خود را جدا ساخته است. حال اگر قرار باشد در حوزه مسائل مربوط به روانشناسی صحبتی کرده و ادعایی کنیم قطعاً صحبتهای ما نیز باید سیر علمی داشته و مستند به تحقیقات معتبر علمیباشد. به بیان سادهتر اگر بخواهیم بگوییم چیزی مانند عزاداری علت چیز دیگری مانند افسردگی است باید به تحقیقاتی که در این زمینه انجامشده استناد کنیم و یا اگر تاکنون تحقیقی صورت نگرفته خودمان با روشهای علمی و بهصورت صحیح چنین کاری را انجام دهیم. البته انجام یک کار تحقیقاتی شرایط خاصی داشته و کار هرکسی نیست و باید به ریزهکاریهای بسیاری توجه کرد.. در روانشناسی تنها زمانی میتوان گفت یک عمل علت بهوجود آمدن یک حالت روانی است که از طریق تحقیقات علمیبه اثبات رسیده باشد. تاکنون تحقیقی که ثابت کرده باشد عزاداری و گریه بر مصائب اهلبیت موجب افسردگی میشود انجام نشده است. ازنظر فلسفی و علت و معلولی هم اگر به این قضیه نگاه کنیم باید بگوییم که ما دچار خطا شدهایم. ممکن است تعدادی از افرادی که عزاداری میکنند افسرده باشند اما آیا عزاداری علت افسردگی است و بین عزاداری و افسردگی رابطه علت و معلولی وجود دارد یا اینکه این دو متغیر صرفاً بهصورت تصادفی در کنار یکدیگر قرار گرفته و هیچ رابطهای بین آنها وجود ندارد. به بیان سادهتر شاید فردی که از قبل افسردگی داشته در مراسم عزاداری شرکت کرده باشد. در این حالت نمیتوانیم جلسه عزاداری را علتی برای افسردگی او بدانیم. افسردگی واژهای است که ممکن است خیلی از افراد بهراحتی آن را بهکاربرده و بهمحض مشاهده فردی ناراحت که در گوشهای نشسته برچسب افسردگی به او بزنند. اگر بخواهیم بگوییم فردی افسرده است یا نه نباید صرفاً به حالت غمگین و گوشهنشینی او یا پوشیدن لباسهای تیره نگاه کنیم. برای تشخیص فرد افسرده باید به نشانههای افسردگی که در منابع تخصصی روانشناسی ذکرشده توجه کنیم و براساس آنها تشخیص دهیم که فردی افسرده است یا خیر. قطعاً این تشخیص تنها از عهده متخصص روانشناسی برمیآید. در روانشناسی افسردگی بهعنوان یک واکنش طبیعی نسبت به از دست دادن یکچیز باارزش مطرحشده است. ازنظر تعریفی افسردگی زمانی به وجود میآید که ما چیز باارزشی را از دستداده باشیم. حال سؤال اینجاست که ما با حضور در جلسات عزاداری اهلبیت (علیهمالسلام) آیا چیزی را از دست میدهیم؟ یا برعکس چیزی را پیدا میکنیم؟
در نشانههایی هم که برای شناخت افسردگی مطرحشده به مواردی اشاره شده مانند اینکه فرد باید حداقل۶ ماه نشانههای افسردگی را داشته باشد تا بتوان به او برچسب افسردگی زد. بهبیاندیگر چند روز ناراحتی و حالات غمگینی نمیتواند نشانه افسردگی باشد. فردی که به خاطر حضور در جلسات عزاداری چند روز و یا چندهفتهای را مشکی به تن کرده و چهرهای غمگین به خود میگیرد براساس تعریف روانشناسی نمیتواند یک فرد افسرده باشد.
غم و اندوه از هیجاناتی هستند که زودگذر بوده و نمیتوان آنها را با افسردگی که کاملاً متفاوت بوده و معمولاً طولانیتر و عمیقتر است مقایسه کرد. همه ما در طول روز هیجانات متعددی را تجربه میکنیم که غم و اندوه نیز جزئی از آنهاست اما همانطور که گفتیم اینها زودگذر بوده و نمیتوان نام افسردگی بر آن گذاشت.
نکته دیگری که باید به آن پرداخت این است که هرچند در جلسات عزاداری افراد به دلیل مصائبی که بر خاندان عصمت و طهارت (علیهمالسلام) واردشده معمولاً اشک از چشمانشان سرازیر میشود و ممکن است دقایقی را گریان باشند اما حتی در این شرایط هم نمیتوان گفت غم و اندوه بر آنها حاکم شده است. اگر به افرادی که در جلسات عزاداری شرکت میکنند نگاه کنیم متوجه میشویم نهتنها غم و اندوهی ندارند که حتی در پایان جلسات عزاداری احساس سبکی و شعف هم دارند. در مراسمات ماه محرم هم میبینیم که افراد فارغ از قومیت، تحصیلات و… در کنار یکدیگر و دست در دست هم برای برگزاری هر چه بهتر این مراسم با هم همکاری میکنند. افراد با اخلاص تمام در این ایام سعی در برپایی جلسات عزاداری داشته و تمام تلاش خود را برای برگزاری هرچه بهتر این مراسم به کار میگیرند. آیا میشود این شور و هیجان را در میان افراد افسرده هم دید؟ آیا فرد افسرده حاضر است در جلسات عزاداری حاضرشده و کاری را در حضور دیگران انجام دهد؟ اینها تنها بخشی از استدلالها برای پاسخ به این سؤال بود که آیا عزاداری موجب افسردگی میشود یا خیر. هرچند در زمینه مسائلی مانند افسردگی، شادمانی، شعف و… تحقیقات بسیاری بهخصوص در روانشناسی مثبتگرا صورت گرفته اما همین چند مورد کافی بود تا بدانیم که ادعای افسردگی عزاداران ادعایی است که علم روانشناسی آن را تائید نمیکند.
کیهان