کمی آهسته تر

شاید برای خیلی از ما اتفاق افتاده که با شنیدن یک خبر درباره یک شخص یا خواندن مطالبی راجع به او، خیلی راحت دربارهاش قضاوتی کرده یا سخن علیه او به زبان برانیم؛ اما بعدها معلوم شود که اساسا آن خبر موثق نبوده و یا این که نوع بیان کردنش با جهتگیری خاصی بوده و یا کسانی خواستهاند ما را علیه یک شخص تحریک کنند.

این نکته هم در مسائل شخصی و خانوادگی و اجتماعات کوچک و بزرگی که در آن زندگی میکنیم، هست و هم در مسائل سیاسی و…

هر چند حرکت دادن زبان ساده است و به راحتی میتوانیم دهانمان را باز کنیم و هر سخنی خواستیم بگوییم؛ اما به عنوان یک مسلمان، مسأله به همین سادگی نیست که حالا ما یک چیزی گفتهایم و تمام شده و به قول مردم حرف هم که باد هواست!

شاید دلمان بخواهد کم نیاوریم و خود را انسانی فهمیده نشان دهیم که بله من هم درباره این موضوع درک خوبی دارم و میتوانم نظر بدهم و قضاوت کنم، شاید دلمان بخواهیم آنچه در دل داریم بیرون بریزیم و راحت شویم و هزار شاید دیگر.

اما از نظر تعالیم آسمانی که به ما رسیده، اثر اعمال فراتر از این حرفهاست که یک کاری کردیم و تمام شده. در میان عواقب نگران کنندهای که برای کارهای ناشایست بیان کردهاند، عواقب گناهان مربوط به زبان جایگاه فوقالعادهای دارد. در میان حجم عظیم کلماتی که از دهان ما بیرون میآید، وجود یک دروغ، یک غیبت، یک تهمت، یک آبرو بردن، آزار مؤمن و… برای بدبخت کردن و مدیون کردن ما کافی است.

سخنانی هم که دیگران به ما میگویند -هر قدر هم که آدم خوبی باشند- مثل کلام خداوند تعالی و معصومین علیهم السلام نیست که ذاتا حجت باشد؛ لذا نمیتوان گفت چون فلانی گفته، من هم میگویم؛ این کافی نیست.

در اینجا سخنی جالب را از زبان یکی از بزرگان عصر ما میخوانیم:

یکی از ارادتمندان مرحوم آیت الله شیخ محمد کوهستانی (رحمه الله) می‌گوید:

روزی جهت عرض ادب و دست بوسی خدمت آقا جان کوهستانی رسیدیم، اوایل طلبگی من بود، جمعی نزد ایشان نشسته بودند؛ هنگامی‌که جهت تجدید وضو برخاستند متوجه حقیر شد و دست مبارک خود را در گردن من انداخت، مثل پدری مهربان از من احوالپرسی کرد و این برخورد محبت آمیز سخت مرا مجذوب ایشان کرد، آن گاه فرمود:

«تا به حال شتر دیده ای؟»

عرض کردم: خودش را ندیدم، ولی عکسش را در کتاب دیدم.

سپس گفتند:

« در میان حیوانات اهلی، شتر بیشتر از حیوانات بار میشود، اگر اسب را پنجاه من گندم بار کنند شتر را یکصد من گندم بار میکنند. با توجه به این که بارش سنگین است، همیشه سالم است، چون جلوی پای خود را نگاه میکند.

شما اول طلبگیتان است، اول جوانی شماست خیلی احتیاط کنید. مقداری آهسته تر حرکت کنید در مسائل و حوادث روز با شتاب تصمیم نگیرید.»

بعد گفتند:

« فهمیدی چه گفتم؟»

من با کمال خوشحالی عرض کردم: بلی آقا جان

کمی آهسته تر حرکت کنید. (۱)

باید توجه داشت که در زمان ما، کار بسیارحساستر و سختتر از گذشته است، خصوصا که شیوههای رنگارنگ تبلیغاتی و پخش شایعات و امثال اینها خیلی پیچیده گشته است.

از پیامبر اسلام صلّى اللَّه علیه و آله روایت شده که فرمودند:

«یأتی على الناسِ زمانٌ، الصابرُ مِنهُم على دینِه کالقابِضِ على الجمرۀ»؛ زمانى بر مردم فرا رسد که صبرکننده بر دینش از آنان همچون گیرنده پاره آتش در دست است. (۲)

دو روایت زیبا

عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام) قَالَ: إِنَّ لِسَانَ ابْنِ آدَمَ یُشْرِفُ کُلَّ یَوْمٍ عَلَى جَوَارِحِهِ کُلَّ صَبَاحٍ فَیَقُولُ کَیْفَ أَصْبَحْتُمْ فَیَقُولُونَ بِخَیْرٍ إِنْ تَرَکْتَنَا وَ یَقُولُونَ اللَّهَ اللَّهَ فِینَا وَ یُنَاشِدُونَهُ وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا نُثَابُ وَ نُعَاقَبُ بِکَ (۳)

امام سجّاد (علیه السلام) فرمود: هر روز صبح زبان آدمى تمام اعضاى بدنش را زیر نظر گرفته، و مى‏گوید: چگونه هستید؟ شب را چگونه به صبح رساندید؟ پاسخ مى‏دهند اگر تو ما را رها کنى خوب هستیم، و مى‏گویند، خدا را، خدا را نسبت به ما یاد بیاور، سوگندش دهند و گویند ما به وسیله تو پاداش و کیفر مى‏بینیم. (۴)

قال رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله: إذا أصبح ابن آدم فإنّ الأعضاء کلّها تکفّر اللسان تقول: اتّق اللّه فینا، فإنّما نحن بک: فإن استقمت، استقمنا، و إن إعوحجت إعوججنا

وقتى صبح فرا رسد همه اعضاى تن در مقابل زبان تعظیم کنند و گویند در باره ما از خدا بترس زیرا صلاح کار ما به تو وابسته است، اگر به استقامت گرائیدى ما نیز به استقامت گرائیم و اگر به کجى متمایل شدى ما نیز کج شویم. (۵)

آیه نبأ

بعد از اینکه « ولید بن عقبۀ» خبر آورد که طایفه «بنى المصطلق» مرتد شدهاند، جمعى از مسلمانان ساده دل و ظاهر بین به پیغمبر -صلی الله علیه و آله و سلم- فشار مى‏آورند که بر ضد طایفه مزبور اقدام به جنگ کند(۶)… این آیه نازل میشود که:

یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن جَاءَکمُ‏ْ فَاسِقُ بِنَبَإٍ فَتَبَیَّنُواْ أَن تُصِیبُواْ قَوْمَا بجَِهَالَۀٍ فَتُصْبِحُواْ عَلىَ‏ مَا فَعَلْتُمْ نَادِمِین‏ (۷)؛ اى کسانى که ایمان آورده‏اید، اگر فاسقى برایتان خبرى آورد تحقیق کنید، مباد از روى نادانى به مردمى آسیب برسانید، آن گاه از کارى که کرده‏اید پشیمان شوید. (۸)

کلمه «فاسق» به طورى که گفته‏اند به معناى کسى است که از طاعت خارج و به معصیت گرایش کند (۹) باید توجه داشت که اگر قرار باشد کسی واقعا «عادل» باشد، شرایط مختلفی در علم «رجال» و «حدیث شناسی» برایش ذکر شده و اگر به کسی بر نخورد باید بگوییم که خیلی از ماها از این عنوان خارج هستیم. تازه خبرهایی که آدمهای خوب هم میگویند، خیلی وقتها ممکن است بر اساس شایعات و قضاوتهای نادرست و… باشد.

«أَنْ تُصِیبُوا قَوْماً بِجَهالَۀٍ» یعنى این احتیاط را به خاطر آن انجام دهید که مبادا با عدم آگاهى از حال مردى و مطیع بودن و اسلامشان به مال و جان آنان لطمه وارد شود… این آیه شریفه دلالت دارد بر این که خبر واحد موجب علم و عمل به آن نمیشود، زیرا معنى آنست که اگر کسى براى شما خبرى آورد که در امان نیستید از اینکه خودش دروغ باشد، در مورد آن خبر توقف کنید، و این علت در خبر کسى که احتمال دروغ دارد موجود است. (۱۰)

برخی از محققان و مفسران «جهالت» را به عمل سفیهانه و عمل نابخردانه تفسیر کردهاند. (۱۱)

به هر حال داستان درباره جایی است که بر اساس خبر یک شخص ناعادل، که اتفاقا از یک نکته دینی استفاده کرده بود و به آن طایفه نسبت «مرتد شدن» داده بود و این باعث میشد انگیزههای دینی مردم علیه آن طایفه تحریک شود، میخواستند به آنها حمله کنند.

در تفسیر نمونه میخوانیم:

…به همان اندازه که حجیت خبر واحد ثقه به زندگى سامان مى‏بخشد، تکیه بر اخبار غیر موثق بسیار خطرناک، و موجب از هم پاشیدگى نظام جامعه‏ها است، مصائب فراوانى به بار مى‏آورد، حیثیت و حقوق اشخاص را به خطر مى‏اندازد، و انسان را به بیراهه و انحراف مى‏کشاند، و به تعبیر جالب قرآن در آیه مورد بحث سرانجام مایه ندامت و پشیمانى خواهد بود.

این نکته نیز قابل توجه است که ساختن خبرهاى دروغین و تکیه بر اخبار غیر موثق یکى از حربه‏هاى قدیمى نظامهاى جبار و استعمارى است که به وسیله آن جو کاذبى ایجاد کرده، و با فریب و اغفال مردم ناآگاه آنها را گمراه مى‏سازند، و سرمایه‏هاى آنها را به تاراج مى‏برند.

اگر مسلمانان دقیقا به همین دستور الهى که در این آیه وارد شده عمل کنند و خبرهاى فاسقین را بدون تحقیق و تبین نپذیرند از این بلاهاى بزرگ مصون خواهند ماند. (۱۲)

إن شاء الله خداوند متعال همه ما را از شرّ آفات زبان حفظ کند

فالله خیرٌ حافظا و هو أرحم الراحمین (۱۳)

پی نوشت ها:

(۱) کتاب بر قله پارسایی

(۲) درر الأخبار با ترجمه ‏فارسى، ص۱۹۷؛ بحار الأنوار الجامعۀ لدرر أخبار الأئمۀ الأطهار، ج‏۷۴، ص۱۰۰؛ الحکم الزاهرۀ با ترجمه انصارى، ص۱۳۱

(۳) الکافی، ج۲، ص۱۱۵، باب الصمت و حفظ اللسان، وسائل‏الشیعۀ، ج۱۲، ص۱۸۹، ۱۱۹- باب وجوب حفظ اللسان عما لا یجوز…؛ ثواب‏الأعمال و عقاب الاعمال، ص۲۳۷، عقاب اللسان

(۴) آداب معاشرت از دیدگاه معصومان علیهم السلام، ص۱۴۱، ۱۱۹- باب وجوب نگهدارى زبان از آنچه که گفتنش روا نیست

(۵) نهج الفصاحۀ مجموعه کلمات قصار حضرت رسول، ص۱۸۹؛ پیام پیامبر، ص۵۹۲؛ نهج الفصاحۀ مجموعه کلمات قصار حضرت رسول با ترجمه فارسى‏، ص۱۸۹

(۶) حجرات/ ۶

(۷) تفسیر نمونه، ج‏۲۲، ص۱۵۸

(۸) ترجمه آیتی

(۹) ترجمه المیزان، ج‏۱۸، ص۴۶۳

(۱۰) ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‏۲۳، ص۱۹۹

(۱۱) اصول الفقه مرحوم مظفر، ج۲، ص۸۶

(۱۲) تفسیر نمونه، ج‏۲۲، ص۱۵۷

(۱۳) یوسف/ ۶۵

گروه حوزه علمیه تبیان

 

همچنین ببینید

غدیر

غدیر یک ضرورت راستین

بر اساس جهان بینی توحیدی و مکتبی ، غدیر ، یک ضرورت منطقی و عقلی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *