به گزارش روابط عمومی موعود، در پی درج خبر ۳۴۰ میلیارد تومان سهم خواص از بودجۀ نود که توسط برخی رسانهها و از جمله ماهنامۀ «نسیم بیداری، شمارۀ ۱۴، مورّخ اسفند ۸۹، صفحۀ ۱۷) منتشر شده بود، برخی از دوستان موعودی گمان برده بودند خبر رقم یک میلیارد و هفتصد میلیون تومانی اعطایی به «بنیاد مهدی موعود»، مربوط به «مؤسّسۀ فرهنگی موعود عصر» است. تماس مکرّر عزیزان باعث شد تا برای رفع شبهه اعلام کنیم این موضوع هیچ ربطی به مؤسّسۀ فرهنگی موعود عصر و ناشر ماهنامۀ موعود ندارد.
«بنیاد مهدی موعود» ذکر شده در خبر در اصل «بنیاد فرهنگی امام مهدی موعود(ع)» است که مدیریّت آن را یکی از علما عهده دارند.
شایان ذکر است حاتمبخشیهای برخی دستگاههای دولتی، اشخاص صاحبنام و از جمله مجلس شورای اسلامی (در وقت تصویب بودجه) همواره سؤال برانگیز بوده است.
عنوان ویژهای را برای این امر نمیتوان برگزید؛ امّا میتوان گفت که، معتاد ساختن و مبتلا نمودن جمعی از اشخاص حقیقی و حقوقی، مشابه آنچه که در فهرست دریافتکنندگان ۳۴۰ میلیارد تومان وارد شده، تبعات منفی بسیاری را در پی دارد که باید متوجّه آن بود در این باره موارد زیر قابل شناسایی است:
۱. خارج ساختن مردم از چرخۀ خدمات عام المنفعه و مذهبی و بیتفاوت ساختن آنها در برابر مسئولیّتهایشان؛
۲. ریخت و پاشهای بیدلیل پارهای از اشخاص حقیقی و حقوقی تحت عنوان ارائۀ خدمات مذهبی به مردم؛
۳. انجام پروژههای موازی و گاه ضعیف و کم اثر و جنجالی توسط مؤسّسات خصوصی؛
۴. تنبل کردن بیش از پیش نهادها و سازمانهای فرهنگی و تبلیغاتی رسمی در انجام تکالیف و وظایف ذاتیشان؛
۵. معتاد و متوقّع ساختن جملۀ اشخاص حقیقی و حقوقی دارندۀ مجوّز مؤسّسات و بنیادهای خصوصی به دریافت بودجۀ رسمی دولتی برای فعّالیتهای خصوصی و گاه سلیقهایشان؛
۶. مأیوس ساختن اشخاصی که بدون دریافت این قبیل حاتمبخشیها با قدرت و احساس تکلیف و مسئولیّت و تحمّل رنج بسیار مشغول به فعّالیت و ارائۀ خدمات فرهنگی قابل توجّه به جامعه هستند؛
۷. دامن زدن به دلالی فرهنگی؛
۸. و بالأخره از آنجا که کنترل ویژهای بر این ارقام اعطایی وجود ندارد و میزان بذل و بخشش برخی مسئولان ردهبالای دولتی نیز از شمار خارج است، این گونه اقدامات زمینههای تقویت جریانات حزبی و شاخ و شانه کشیدنها در مناقشات و مجادلات سیاسی را نیز سبب میشود.
تجربۀ تقویت و شارژ NGOها از طریق سازمان ملّی جوانان در دورۀ ریاست جمهوری آقای سیّد محمّد خاتمی و یارگیریهای دوران اخیر توسط برخی مردان سیاسی نمونههای بارزی از این واقعهاند.
تولید لوح فشردۀ «آیا ظهور نزدیک است؟» و همۀ آنچه که به عنوان پیامد توزیع آن قابل شناسایی است، نمونۀ بارزی از این ریخت و پاشها و حاتمبخشیهاست.
متأسّفانه، از آنجا که نهادهای دولتی فرهنگی، وظیفۀ صمیمی خود را در مقابل مساعدت تعریف شده و قانونی به اشخاص حقیقی و حقوقی فعّال در حوزۀ فرهنگی و مذهبی انجام نمیدهند و میلیاردها تومان بودجۀ اختصاصی یافته برای این قبیل فعّالیتها را چونان میراث پدری فرض کرده و به هر نحو که مایل باشند، آن همه را هزینه میکنند، از یک سو بر گسترۀ نارضایتیها، ناامیدیها و سوءتفاهمها میافزایند و از دیگر سو اشخاص را وادار میدارند تا برای اخذ کمک، چون غریقی به هر حشیشی دست بیازند.
بر این مطلب این نکته را اضافه مینماییم که، دستانی پنهان برای جلوگیری از رشد و ارتقا برخی اشخاص حقیقی و حقوقی مستقل و البتّه دلسوز و وارونه جلوه دادن چهرۀ صمیمی آنان، همۀ همّت خود را مصروف به استضعاف کشیدن آن اشخاص و خردهگیری و انگزنی میکنند تا در وقت مقتضی انگشت اتّهام به سوی آنان دراز کرده و بر این استضعاف انزوا و گوشهگیری را نیز بیفزایند.
خداترسی از میان ما رخت بر بسته است. از قیامت، حساب و کتاب ذرّۀ المثقالها و خردلها واهمهای به دل راه نمیدهیم و از وعید حضرت صاحب الزّمان(عج) که انباشتن حتّی یک درهم از مال امام زمان(عج) را در شکمها به مثابه انباشتن شکمها از آتش اعلام کردهاند.
آیا هنوز برای کشف دلیل بیبرکت شدن و بیاثر ماندن تبلیغات مذهبی و فعّالیتهای فرهنگی در میان مردم و جوانان به دنبال حجّت و دلیل میگردید؟
گر سنگ از این حدیث بنالد عجب مدار!
روابط عمومی مؤسّسۀ فرهنگی موعود
۵/۲/۹۰