نماینده آنها در پنتاگون نیز به تهیه کنندگان فیلم “فارست گامپ” نیز اجازه نداد؛ تصویری از ۳۵۰ هزار سرباز عقب ماندهای که با طرح “پروژه ۱۰۰.۰۰۰ مک نامارا” به ویتنام رفته بودند و به “نیروهای مشنگ” معروف شده بودند نمایش داده شود.
پنتاگون برای ساختن تصویری از یک ارتش آرمانی و با عظمت و شکست ناپذیر از نیروهای نظامی خود؛ اجازه نمی دهد صحنه ای در هیچ فیلم هالیوودی، آنها را زیر سوال ببرد و براین اساس نماینده آنها در پنتاگون نیز به تهیه کنندگان فیلم “فارست گامپ” نیز اجازه نداد؛ تصویری از ۳۵۰ هزار سرباز عقب ماندهای که با طرح “پروژه ۱۰۰.۰۰۰ مک نامارا” به ویتنام رفته بودند و به “نیروهای مشنگ” معروف شده بودند نمایش داده شود.
– در سال ۱۹۹۳ تهیه کنندگان فارست گامپ[۱] مشتاق بودند کمک ارتش را برای ساخت فیلم خود بدست بیاورند؛ آنها به هلیکوپترهای شینوک[۲] و دیگر تجهیزات نظامی دوران جنگ ویتنام نیاز داشتند و می خواستند بخشی از فیلم را در پایگاه تفنگداران دریایی در جزیره پاریس واقع در کالیفرنیای جنوبی فیلمبرداری کنند. بنابراین در ۲۱ ژوئن چهار نسخه از فیلمنامه را برای «بررسی و نظر» به پنتاگون فرستادند.
ارتش در یادداشتی شکایت کرد که «گفتار خشونت بار در سراسر فیلمنامه وجود دارد»، و «محتوای جنسی بیش از حد و غیرضروری» است.
اما شکایت اصلی ارتش خود شخصیت فارست گامپ بود. آنها احساس میکردند شخصیت اصلی عقب مانده داستان که قرار بود تام هنکس نقش وی را بازی کند، نیرویی نبود که ارتش طی دوران جنگ ویتنام استخدام کند. طبق یک یادداشت داخلی دپارتمان ارتش، فیلمنامه فیلم «این تصور کلی را بوجود می آورد که که اعضای ارتش در دهه ۱۹۶۰ را آدمهایی ساده لوح یا سربازهایی با هوش حداقل تشکیل می دادند.» ارتش معتقد بود «این تصور نه صحیح است و نه به نفع ارتش.»
– در حقیقت ارتش طی جنگ ویتنام سربازهایی با بهره هوشی پایین را استخدام میکرد، و تفنگداران دریایی پس از خواندن فیلمنامه احساس کردند که فیلم به این فصل نسبتاً شناخته نشده در تاریخ نظامی آمریکا اشاره دارد.
– این فیلم به طرحی که توسط رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا در سال ۱۹۶۶ اجرا شد اشاره میکرد که طی آن سربازها از بین افرادی انتخاب میشدند که پیشتر در آزمون هوش نیروهای مسلح رد شده بودند. بیش از ۳۵۰ هزار نفر از این نیروها که توسط دیگر سربازها بطرز بیرحمانه ای “نیروهای مشنگ” نامیده میشدند جذب نیروهای مسلح شدند، و اکثر آنها سر از ارتش و سرانجام ویتنام درآوردند. طبق گزارشها ضریب هوشی حداقل یکی از این نیروها ۶۲ بود، که بسیار پایین تر از ضریب هوشی گامپ در فیلم است (۸۰).
– فیل استراب، نماینده پنتاگون؛ گفت وزارت دفاع به تهیه کنندگان کمک نخواهد کرد مگر اینکه آنها تغییرات اساسی در فیلمنامه اعمال کنند.
– در نسخه بعدی فیلمنامه که به پنتاگون ارائه شد هرگونه اشارهای به اینکه واحد فارست گامپ از آدمهای خنگ تشکیل شده بود حذف گردید.
– در فیلمنامه جدید مونولوگ گامپ که در آن اعضای واحد را «کند و آهسته» تعریف میکند، همچنین توضیحش درباره اینکه این واحد «یه آزمایش بوده که یک گروه از خنگها و خل وضعها رو که دستورات رو زیر سوال نمیبردن دور هم جمع کنن» حذف شده بود.
– ارتش از شیوهای که فارست افسر فرماندهش، سروان دن تیلور، را با عنوان و اسم کوچکش خطاب میکرد نیز راضی نبود.
– مسئولین ارتش با صحنهای که سروان دن پس از دریافت دستور اعزام افرادش به مأموریتی خطرناک گریه میکند نیز مشکل داشتند.
– بنابراین علیرغم تغییراتی که تهیهکنندگان در فیلمنامه اعمال کردند ارتش تصمیم گرفت بطور کامل با تولید فیلم همکاری نکند.
متن کامل ترجمه این فصل
فصل هشتم
در سال ۱۹۹۳ تهیه کنندگان فارست گامپ[۲] مشتاق بودند کمک ارتش را برای ساخت فیلم خود بدست بیاورند؛ آنها به هلیکوپترهای شینوک[۲] و دیگر تجهیزات نظامی دوران جنگ ویتنام نیاز داشتند و می خواستند بخشی از فیلم را در پایگاه تفنگداران دریایی در جزیره پاریس واقع در کالیفرنیای جنوبی فیلمبرداری کنند. بنابراین در ۲۱ ژوئن چهار نسخه از فیلمنامه را برای «بررسی و نظر» به پنتاگون فرستادند.
و مشخص شد که ارتش نظرات زیادی دارد؛ آنها می خواستند در ازای همکاری با فیلم تغییرات عمده ای در فیلمنامه صورت بگیرد.
ارتش در یادداشتی داخلی به تاریخ ۲۹ ژوئن ۱۹۹۳ شکایت کرد که «گفتار خشونت بار در سراسر فیلمنامه وجود دارد»، و «محتوای جنسی بیش از حد و غیرضروری» است.
اما شکایت اصلی ارتش خود شخصیت فارست گامپ بود. آنها احساس میکردند شخصیت اصلی عقب مانده داستان که قرار بود تام هنکس نقش وی را بازی کند، نیرویی نبود که ارتش طی دوران جنگ ویتنام استخدام کند. طبق یک یادداشت داخلی دپارتمان ارتش، فیلمنامه فیلم «این تصور کلی را بوجود می آورد که که اعضای ارتش در دهه ۱۹۶۰ را آدمهایی ساده لوح یا سربازهایی با هوش حداقل تشکیل می دادند.» ارتش معتقد بود «این تصور نه صحیح است و نه به نفع ارتش.»
در حقیقت ارتش طی جنگ ویتنام سربازهایی با بهره هوشی پایین را استخدام میکرد، و تفنگداران دریایی پس از خواندن فیلمنامه احساس کردند که فیلم به این فصل نسبتاً شناخته نشده در تاریخ نظامی آمریکا اشاره دارد.
سروان جری بروکرت، رئیس دفتر روابط عمومی تفنگداران دریایی در لس آنجلس در ارزیابی خود از فیلمنامه می نویسد «بعد از اتمام کالج، فارست برای خدمت در جنگ ویتنام به ارتش احضار میشود، و گرچه بطور مستقیم در فیلمنامه به این مسئله اشاره نشده است، وی به عنوان یکی از اعضای “پروژه ۱۰۰.۰۰۰ مک نامارا” به تصویر کشیده میشود.»
بروکرت به طرحی که توسط رابرت مک نامارا وزیر دفاع آمریکا در سال ۱۹۶۶ اجرا شد اشاره میکرد که طی آن سربازها از بین افرادی انتخاب می شدند که پیشتر در آزمون هوش نیروهای مسلح رد شده بودند. بیش از ۳۵۰ هزار نفر از این نیروها که توسط دیگر سربازها بطرز بیرحمانه ای “نیروهای مشنگ” نامیده میشدند جذب نیروهای مسلح شدند، و اکثر آنها سر از ارتش و سرانجام ویتنام درآوردند. طبق گزارشها ضریب هوشی حداقل یکی از این نیروها ۶۲ بود، که بسیار پایین تر از ضریب هوشی گامپ در فیلم است (۸۰).
اما پنتاگون اصرار داشت که چنین چیزی هرگز اتفاق نیفتاده است.
روز ۷ جولای ۱۹۹۳، فیل استراب، رئیس دفتر فیلم پنتاگون، نامه ای به تهیه کننده فیلم چارلز نیوارث[۳] نوشت و گفت وزارت دفاع به تهیه کنندگان کمک نخواهد کرد مگر اینکه آنها تغییرات اساسی در فیلمنامه اعمال کنند.
استراب نوشت «برای اینکه ما از نظر نظامی از فیلم حمایت کنیم تصاویر ارائه شده از ارتش باید از لحاظ تاریخی صحت داشته و محتمل باشند، اطلاعاتی ارائه شوند که برای مردم ارزشمند بوده، و به حفظ و جذب نیروها کمک کند. متأسفانه فارست گامپ مطابق این معیارها نیست. مشکل اصلی عدم صحت است از آن جهت که بنظر می رسد فارست گامپ برای خدمت در واحدی متشکل از افرادی مانند خودش جذب و آموزش داده شده، و سپس به عنوان تجربه ای بی فایده، غیرانسانی و محکوم به شکست توسط افسری بی تجربه به میدان نبرد در ویتنام فرستاده میشود… چناچه تمایل دارید به این مسائل بنیادین بپردازید از فرصتی برای بحث درین باره با شما استقبال میکنیم.»
در نسخه ای از فیلمنامه در تاریخ ۱۳ آوریل ۱۹۹۳ به پنتاگون ارائه شد، فارست گامپ واحدش در ارتش را این گونه توصیف میکند «چیزی که واحد ما رو خاص کرده بود این بود که همه خیلی شبیه هم بودیم؛ خیلی کند و آهسته» و در ادامه میگوید «یکی بعدا به من گفت این یه آزمایش بوده که یک گروه از خنگها و خل وضعها رو که دستورات رو زیر سوال نمیبردن دور هم جمع کنن.»
پنتاگون گفت اگر تهیهکنندگان کمک ارتش را میخواهند این موارد باید تغییر کنند، و فیلمنامه به سرعت تغییر داده شد.
یک هفته بعد از دریافت نامه استراب، نیوارث و استیو استارکی، یکی از تهیهکنندگان فیلم، نامهای به استراب نوشتند و گفتند «که سعی کردهاند فیلمنامه را طوری تغییر دهیم که تمام مسائل مطرح شده برطرف شوند، و اگر نظرات دیگری دارید آن را با ما در میان بگذارید و ما سعی خواهیم کرد آنها را انجام دهیم.»
در نسخه بعدی فیلمنامه که به پنتاگون ارائه شد هرگونه اشارهای به اینکه واحد فارست گامپ از آدمهای خنگ تشکیل شده بود حذف گردید. بهترین دوست گامپ در ارتش یعنی بوبای عاشق میگو همچنان مثل گامپ خنگ است اما باقی اعضای واحد به صورت سربازهای عادی به تصویر کشیده شدهاند.
در فیلمنامه جدید مونولوگ گامپ که در آن اعضای واحد را «کند و آهسته» تعریف میکند، همچنین توضیحش درباره اینکه این واحد «یه آزمایش بوده که یک گروه از خنگها و خل وضعها رو که دستورات رو زیر سوال نمیبردن دور هم جمع کنن» حذف شده بود. و دیالوگ دیگری که افسر فرمانده گامپ به اعضای گروهش به عنوان «یک مشت احمق» اشاره میکند نیز حذف شد.
پنتاگون به یکی از خواستههای اصلیاش رسیده بود، اما ارتش همچنان از فیلمنامه رضایت نداشت؛ صحنهای که فارست زخم جنگیاش را به رئیسجمهور لیندون جانسون نشان میدهد مطابق میل ارتش نبود. در این صحنه فارست خم میشود، شلوارش را پایین میکشد و جای زخم روی باسنش را به رئیس جمهور نشان میدهد. طبق یادداشتی درون سازمانی «این که یک سرباز وظیفه باسنش را به رئیس جمهور نشان دهد صحنه سینمایی قابل قبولی نیست.»
ارتش از شیوهای که فارست افسر فرماندهش، سروان دن تیلور، را با عنوان و اسم کوچکش خطاب میکرد نیز راضی نبود. یکی از افسرانی که فیلمنامه را میخواند در حاشیه آن نوشت «این شیوه نامناسبی برای خطاب کردن یک افسر مافوق است.»
مسئولین ارتش با صحنهای که سروان دن پس از دریافت دستور اعزام افرادش به مأموریتی خطرناک گریه میکند نیز مشکل داشتند. زیرا «تصویر جالبی از رهبری ارائه نمیکرد.»
بنابراین علیرغم تغییراتی که تهیهکنندگان در فیلمنامه اعمال کردند ارتش تصمیم گرفت بطور کامل با تولید فیلم همکاری نکند.
طبق یک یادداشت درون سازمانی «دپارتمان ارتش نمیتواند این پروژه را در وضعیت کنونی آن تأیید کند.»
نیوارث که اکنون رئیس تولیدات فیزیکی روولوشن استودیوز[۴] است ـ استودیویی که سقوط شاهین سیاه[۵] را تولید کرد ـ با دریافت نکردن کمک ارتش فلسفی برخورد میکند؛ «ما همیشه سعی میکنیم با وزارت دفاع کنار بیاییم، البته وقتی که این کار فیلم را به خطر نمیاندازد. اما این بار به نتیجه نرسیدیم، نتوانستیم به جایی برسیم که هم ما و هم آنها رضایت داشته باشند، بنابراین تصمیم گرفتیم فیلم را بدون حمایت آنها بسازیم. و البته همهچیز خیلی دوستانه انجام شد. فیل استراب یکی از متحدین بزرگ هالیوود است و همیشه بیشترین تلاشش را میکند تا کارها به نتیجه برسند.»
اما حتی بعد از اینکه ارتش تقاضای آنان را رد کرد، تفنگداران دریایی گفتند حاضرند در تولید فیلم کمک کنند به شرط این که تهیهکنندگان یک تغییر ساده در فیلمنامه اعمال کرده و فارست گامپ تفنگدار دریایی باشد. سروان جری بروکرت رئیس دفتر فیلم تفنگداران در لسآنجلس در یادداشتی درون سازمانی نوشت «من فیلمنامه را بررسی کردم و به اطلاع شرکت تولیدکننده رساندم که اگر شخصیت اصلی تفنگدار باشد و چند تغییر جزئی دیگر در فیلمنامه صورت بگیرد تفنگداران از پروژه حمایت خواهند کرد.»
اما فیلمسازها پیشنهاد تفنگداران را رد کردند.
بروکرت در یادداشتی نوشت «پس از بحث و بررسی، شرکت تولیدکننده در تاریخ ۴ آگوست ۱۹۹۳ عدم تمایل خود به تغییر شخصیت از ارتشی به تفنگدار دریایی را به دلایل خلاقانه ابراز کرد. شخصیت درون کتاب، ارتشی است و رابرت زمهکیس کارگردان فیلم هم وی را ارتشی میبیند.»
اما تمایل تفنگداران به همکاری با فیلمیکه ارتش آن را رد کرده بود نشان میدهد فرایند تأیید نظامی تا چه حد اختیاری است. در حقیقت اسناد و مدارک پنتاگون نشان میدهد تفنگداران دریایی تا زمانی که پیام کلی مثبت باشد، نسبت به بخشهای دیگر برخورد سهلگیرانهتری با ارائه تصاویر منفی و ناخوشایند دارد. هنگامیکه نیروی دریایی از همکاری با فیلم “یک افسر و یک جنتلمن[۶] ” سر باز زد، تفنگداران دریایی حاضر بودند در صورتی که شخصیت اصلی از افسر نیروی دریایی به تفنگدار تغییر کند در تولید آن همکاری کنند. این اتفاق درباره فیلم “چند مرد خوب[۷]”، هنگامیکه نیروی دریایی درخواست فیلمسازها را رد کرد نیز تکرار شد. تهیهکنندگان این دو فیلم هم حاضر نشدند شخصیت خود را تغییر دهند و مانند فارست گامپ تأیید و حمایت پنتاگون را بدست نیاوردند.
مشرق