اشاره: دکتر مایکل برداین، استاد تاریخ دانشگاه آریزونا در آمریکاست. او در سال ۱۹۹۲ به اسلام روى آورد و نام محمد اسعد را برگزید و هم اکنون مسؤول مرکز اسلامى توسان آمریکاست. براى دریافتن انگیزه اسلام آوردن او و دیدگاههایش پیرامون اسلام و مسلمانان آمریکا و نیز مفهوم غرب از نظر مسلمانان آمریکایى و… گفتگوى زیر را با او ترتیب دادیم:
س: شما یک مسلمان آمریکایى هستید؛ این یعنى چه؟
ج: اگر یک زن اروپایى یا آمریکایى که با مردى مسلمان ازدواج مىکند، اسلام بیاورد، شگفت نخواهد بود. اما مسلمان شدن مردى چون من، غیر عادى مىنماید.
البته این نگرش بسیارى از آمریکاییهاست که دقیق هم نیست. زیرا مردان و زنانى اروپایى و آمریکایى وجود دارند که بىآنکه با مسلمانى ازدواج کرده باشند، مسلمان شدهاند و مىشوند. اگر چه شمار آنها اندک است، اما رو به فزونى مىروند.
هنگامى که یک مرد یا زن آمریکایى اسلام مىآورد با مشکلهاى پیچیدهاى در خانواده و محل کارش رو به رو مىگردد. این مسأله در خانواده، نه تنها به معناى پشت پا زدن به همه عقاید پیشین خویش، خانواده و جامعه است، بلکه به معناى کنار گذاشتن فرهنگ و نظام ارزشى آمریکایى است. بنابراین چنین کارى تقریباً خائنانه تعبیر مىشود و تهدیدى نسبت به خانواده و جامعه ارزیابى مىگردد. به هر حال، ما مسلمانها مىدانیم که قضیه این گونه نیست. زیرا همه ارزشهاى مورد توجه آمریکاییها مانند آزادى و تلاش براى خوشبختى، ارزشهایى اسلامى هستند که در چارچوب تعالیم قرآن و سنت پیامبر ما محمد، صلّىاللّهعلیهوآله، قرار گرفتهاند. البته با همین ارزشها در اسلام، بسیار دقیقتر و بااهمیتتر از آنچه در غرب دیده مىشود برخورد شده است زیرا اسلام بر مکارم اخلاق، قداست پیوند همسرى و اهمیت خانواده تأکید کرده است، در حالى که بیشتر آمریکاییها به این موارد به عنوان مرده ریگهاى بر جاى مانده از گذشته مىنگرند.
س: چرا مسلمان شدید؟
ج: اول و پیش از هر چیز، لطف و عنایت خداوند بزرگ بود که مرا به اسلام خواند. هیچ کار باارزشى انجام نداده بودم و هیچ ویژگى مهمى نداشتم که در خور چنین تحولى شوم. تنها و تنها فضل خدا بود. دوم اینکه اسلام آوردم براى اینکه تنها راه حل مشکلهاى امروز آمریکا و جهان است. بدون اسلام، آیندهاى تیره و ناپایدار خواهیم داشت.
سوم اینکه مسلمان شدم چون اسلام، خردزا و منطقپرور است. راهحلهاى عملى همه مشکلهاى شخصى، ملى و جهانى امروز نیز در اسلام نهفته است. روانشناسى، اقتصاد، سیاست، معاملات، اخلاق و دیگر تعالیم اسلامى، آفرینش بىمانند آفریدگارى که همه ما را آفریده نمایان مىسازد. یگانهاى که آفریدههاى خود را مىشناسد. براى مسلمان شدن، چه دلایلى بهتر از اینها مىخواهید؟ امروز آمریکا و جهان، دچار فاجعهاى بزرگ و بىسابقه شدهاند. اگر بتوان مانندى براى دوره جاهلیت پیدا کرد، همین دوره است. در آغاز سال جارى، مشتى مسیحى تندرو در اوکلاهاما به یک ساختمان دولتى حمله کردند و حدود دویست زن و کودک را کشتند. بىدرنگ مسلمانها را به خاطر انجام این جنایت جنونآمیز محکوم کردند بىآنکه دلیلى براى این اتهام داشته باشند و مراکز اسلامى در جاى جاى آمریکا تهدیدهایى مبنى بر حمله و قتل دریافت کردند.
براى زنان مسلمان و باحجاب، تنگناهایى درست کردند که در پى آن، یک زن باردار، فرزند خود را از دست داد. دانشآموزان و دانشجویان مسلمان نیز با مشکلهایى رو به رو شدند. با همه این احوال، آمریکإ؛ پپ مىتواند با کمک اسلام، هم خود و هم جهان را نجات دهد. من مسلمان شدم براى اینکه خدا چنین دین خوبى را به ما ارزانى کرد و الگویى به نام محمد، [صلّىاللّهعلیهوآله] را براى ما فرستاد و مسلمان شدم براى اینکه اسلام، نسخه نجات جهان و کشورم را در جیب دارد.
س: اندیشمندان غربى معتقدند تمدن غرب به سوى بنبست گام برمىدارد و بشریت را به طرف تمدن انسان بحرانزده مىبرد. زیرا دگرگونیهاى معاصر، اوضاع بحرانى را وخیمتر کرده است، نظر شما چیست؟
ج: به عقیده من تمدن غربى به بنبست مىرسد و جاى آن را تمدن اسلامى خواهد گرفت. انشاءالله اسلام رفق و مدارا و نه اسلام اختلاف، تفرقه، دشمنى، حزببازى، و… و اسلام قرآن و سنت شریف، جایگزین خواهد شد. اسلامى که خدا خواسته است نیروى برجسته (و نه سلطهگر) جهان در قرن بیست و یکم باشد.
شمار اندکى از مردم، چنین تغییرى را در جهان دریافتهاند. ما به عنوان مسلمان توفیق یافتهایم که این را بفهمیم زیرا از قرآن آموختهایم که هستى به سوى یک هدف آسمانى همواره در حرکت است. مسلمانان مىدانند که طلوع و غروب تمدنها بخشى از سنت الهى است که در پى هدفى خدایى رخ مىدهد. بسیارى از اندیشمندان غربى دریافتهاند که تمدنشان به آخر خط رسیده است و از این مسأله بیمناک شدهاند. برخى پیشبینى مىکنند که اسلام به عنوان تمدنى نیرومند جاى تمدن ایشان را مىگیرد. بعضى نیز دریافتهاند که تمدن اسلامى مىتواند همه تمدنها از جمله تمدن غربى را از نیستى برهاند. بد نیست که در اینجا به برژینسکى، مشاور امنیت ملى کارتر، اشاره کنم. او شهرت خود را مدیون پیشبینیهایش درباره دگرگونى تمدنهاست و ده سال پیش کتابى نوشته بود و در آن تأکید کرده بود که تمدن کمونیستى به زودى نابود خواهد شد. وى اکنون هشدار مىدهد که همین سرنوشت براى آمریکاى بزرگ نیز رقم خورده است و آمریکا از دو قرن پیش، حرکت به سوى نابودى را آغاز کرده است برژینسکى با صراحت و تأکید مىگوید: جامعه غوطهور در شهوتها نمىتواند آداب اخلاقى جهان را پایهریزى کند و هر تمدنى که نتواند در اخلاق، پیشگام و جلودار باشد، فرو خواهد پاشید.
س: شما تاریخ اسلام را با چه روشى در آمریکا تدریس مىکنید؟
ج: تاریخ اسلام بخشى از تاریخ جهان است و از آن جدا نیست. هر کس بخواهد تاریخ اسلام را درس بدهد باید تاریخ جهان را بداند. من در دانشگاه آریزونا با نگرشى اسلامى به تدریس تاریخ اسلام مىپردازم به دانشجویانم مىگویم که من مسلمان هستم اما این مهم نیست. مهم آن است که بدانید چرا تاریخ اسلام، این گونه گسترده و فراگیر است. مىکوشم.
آنها را از همه زوایا و حوادث این تاریخ، آگاه نمایم و نقاط مشترک تاریخ اسلام و تاریخ غرب را به آنها نشان دهم.
هنگامى که به برخى مقاطع سرنوشتساز مانند جنگهاى صلیبى مىرسم، تلاش مىکنم دیدگاه اسلامى درباره آنها را تشریح نمایم. همچنین حضور مسلمانان در اسپانیا را به گونهاى تحلیل مىکنم که براى همه آنها تازگى دارد.
س: تدریس تاریخ اسلام را چگونه آغاز کردید و واکنش دانشجویان نسبت به دیدگاههاى اسلامى شما چیست؟
ج: تاریخ اسلام را با سیره پیامبر [صلّىاللّهعلیهوآله] آغاز کردم و ابتدا فیلم محمد رسول الله [صلّىاللّهعلیهوآله] را براى آنها به نمایش گذاشتم این فیلم، تأثیر عمیقى بر دانشجویان دیگر نیز به نمایش گذاشت پس از پایان درس، بسیارى از دانشجویان نزد من آمدند و براى اطلاعات تازهاى که به آنها داده بودم سپاسگزارى کردند.{mospagebreak}
س: در مورد تاریخ معاصر یعنى استعمار و استثمار جهان اسلام از سوى غرب چه مىگویید؟
ج: در این مورد نیز دانشجویان را از چگونگى ورود استعمار به آفریقا و خاور میانه آگاه کردهام از اهداف استعمار و پیدایش و نقش دولت یهود در منطقه، سخن گفتهام و این سخنان در روشنگرى ایشان نقش بسزایى داشته است چرا که اطلاعات آنها در چنین مواردى منحصر به دادههاى نادرست و مغرضانه رسانههاى گروهى است من به عنوان یک آمریکایى مىدانم چگونه با چنین مردمى حرف بزنم و حقایق را براى آنان بازگو کنم.
س: از جنگهاى صلیبى، که اکنون نهصدمین سالگرد آغاز آن است، سخن به میان آوردید. شما به این جنگها چگونه مىنگرید و آیا پایان یافته است؟
ج: در این مورد با تاریخدان توانا، خانم آرمسترانگ هم عقیده هستم. او به منطقه آمده بود تا در مورد چگونگى پیدایش این جنگها تحقیق کند. نمىدانم اکنون در منطقه است یا نه؟ اما به این نتیجه رسیده بود که جنگهاى صلیبى هنوز پایان نیافته است و برخى همکیشان ما همچنان تلاش مىکنند که اسلام بر پایه بتپرستى و هرج و مرج بنا شده و ضد مسیحیت است. در بسیارى از کتابهاى درسى اروپا، چنین مفاهیمى به دانشآموزان و دانشجویان آموخته مىشود. گر چه همه اسناد موجود در این کتابها، ساختگى است، اما هر کس آنها را مىخواند گمان مىکند واقعیت دارد.
من تلاش بسیارى کردهام که این مسأله را براى دانشجویان شرح دهم، اما ذهنیت آنها نسبت به اسلام و پیامبر [صلّىاللّهعلیهوآله] همچنان نامطلوب است. هنگامى که مىگویند اسلام به زور شمشیر پیش رفته است، براى آنها توضیح مىدهم که این مسیحیت و صلیبها بودند که به زور شمشیر پیش رفتند نه اسلام.
س: غرب براى جهان عرب و اسلام به معناى استعمار است؛ براى شما به عنوان یک مسلمان آمریکایى، غرب چه معنایى دارد؟
ج: نگرش من به غرب، درست مانند نگرش شماست. آمریکا تنها قدرت امپریالیستى جهان است که در داخل و خارج، هر کارى بخواهد مىکند و رژیمهاى دیکتاتورى را در جاى جاى جهان تغذیه مىکند. سخن روژه گارودى را یادآور مىشویم که: آمریکا به کشورها کوکاکولا صادر مىکند و آنها را وادار مىکند که بخرند.
در سال ۱۸۵۷ آمریکاییها به ژاپن رفتند و توپهاى خود را به سوى کاخ امپراتور نشانه گرفتند و گفتند ما مىخواهیم با شما رابطه تجارى داشته باشیم. بنابراین هر چه خواستند کردند. امروز هم آمریکا همین کار ار مىکند و مىخواهد ژاپن را به امضاى خرید اتومبیلهاى آمریکایى وادار نماید. آمریکا امروز تنها قدرت بزرگ است، زیرا ستاره استعمارگران کهن (فرانسه، انگلستان و روسیه) تا حدى غروب کرده است. تنها آرزوى من این است که آمریکا عقل خود را بازیابد و مردم را به حال خویش واگذارد.
×. این گفتگو با عنوان »الاسلام یحمل الخلاص لإمیرکا و العالم« در مجله العالم، شماره ۵۴۰، تاریخ انتشار مارس ۱۹۹۶ برابر با اسفند ۱۳۷۴، به چاپ رسیده است، و ترجمه آن نیز در شماره ۱۴ مورخ ۷۴/۱۲/۱۲ مجله ترجمان منتشر شده است.
ماهنامه موعود شماره ۱۶