انسان امروز در «آینه» تفکر خود نفسانی را میبیند و سپس به تصویرسازی آنچه مشاهده میکند میپردازد وگرنه کیست که نداند متعلم در نظام پیشین میآموخت که:اول علم معرفت جبار است و آخر آن واگذاری همه امور به او.
همان متعلمی که اعلام میکرد: خواست و مشیت ازآن کسی است که فعال مایشاء است و قدر قدرت حاکم بر هستی و با اطمینان قلبی میگفت:
گر دوست بنده را بکشد یا بپرورد
تسلیم از آن بنده و فرمان از آن اوست
هرچه در عرصه زمین به وسیله انسان به ظهور میرسد؛ محصول و مجسمه اندیشه و دریافت اوست و به زبان سادهتر:
« تمدن صورت به هم پیوستهای است از تمام اجزاء که علیرغم تفاوت صوری در روح مشترک و فرهنگ به ثبات میرسد.»
و این فرهنگ است که به تمام این اجزا فرمان میدهد و مثابه روحی امکان استمرار حیات جسم را فراهم میکند. لیکن، باید دانست در عصری که فرهنگ ویژهای حاکم باشد و تمدن خاصی مبتنی بر آن شکل گرفته باشد، انسانها دانسته یا ندانسته در خدمت احکام آن فرهنگاند.
منبع : تفکر، فرهنگ و ادب ، تمدن – تمدن حاصل تفکر و فرهنگ و ادب