فیلم با زبان تمثیل، قصۀ زندگی یهود در گتوهای اروپا و سپس آزادی از آنجا را برای ورود به فلسطین، بازگو میکند. این ماجرا با نمادها و نشانههایی در متن این انیمیشن قابل شناسایی است. مرغِ قهرمان فیلم یعنی خانم جینجر۱ همیشه به سان حاخام های یهودی یک کلاه بر سر دارد. گرچه او به تنهایی میتواند فرار کند ولی با تلاش فراوان میخواهد تا تمام مرغ ها را فراری دهد و نقشه های زیادی برای این هدف اجرا میکند که همه ناکام میمانند، بجز آخرین نقشه یعنی ساخت هواپیما.
فیلمهای بسیاری در هالیوود و غرب ساخته میشوند که در آنها از تورات و انجیل به صورت غیر مستقیم یا سمبولیک (تمثیلی) اقتباس شده است، به طوریکه افراد ناآشنا با این کتب نمیتوانند مفاهیم پنهان در این فیلمها را کشف کنند. قصۀ این فیلمهای تمثیلی معمولاً در عصر حاضر میگذرد ولی در لایههای پنهان خود یک قصۀ تاریخی بر وفق آموزههای تحریف شدۀ دین یهود را روایت میکند. این فیلمها موضوعات مختلفی را دستمایۀ خود قرار دادهاند از قبیل: آموزۀ صهیونیسم، منجی ادیان، دوران آخر الزمان، توفّق و سیطرۀ یهود بر جهان، تمسخر سایر ادیان و زندگی و قومیت یهود. ما در این سلسله مقالات قصد داریم تعدادی از این فیلمها را در هر یک از این موضوعات معرفی کرده و ضمن بازگشایی نمادها، اندیشۀ تحریف شدۀ آنها را نقد کنیم.
خلاصه داستان
قصه در دهۀ ۱۹۵۰ میلادی میگذرد. مرغهای یک مرغدانی در انگلستان مجبورند هر روز تخم بگذارند و گرنه صاحب آنجا خانم توئیدی آنها را خواهد کشت. آنها در یک مرغدانی با حدود سی قفس مجزا که به شکل کلبه است، زندگی میکنند. مرغ ها به سرپرستی جینجر که هوش و تلاش زیادی دارد، راه¬های مختلف فرار همگانی را میآزمایند. اما به دلیل حماقت و تنپروری برخی از مرغها، این نقشهها همواره در اجرا ناموفقند. خانم توئیدی یکی از مرغها را به دلیل اینکه یک هفته است تخم نگذاشته گردن میزند. جینجر ناراحت از بلاهت دوستانش، از کلبه بیرون آمده و مستأصلانه دعا میکند. در همین هنگام پس از یک انفجار دور دست (که در پشت سر او در پس زمینۀ تصویر رخ میدهد و جینجر متوجه آن نمی¬شود) صدای فریاد خروسی در حال پرواز از فراز مرغدانی به گوش میرسد. سپس خروس مذکور به خروسک جهتیاب باد برخورد کرده به داخل مرغدانی سقوط میکند. همزمان یک پوستر که تصویر در حال پروازِ این خروس در آن است نیز از آسمان میافتد که نام این خروس به نام راکی در بالای آن درج است. او یک خروس امریکایی است و جینجر نزول او را نتیجۀ دعای خود میداند و امیدوار است که او پرواز کردن را به مرغان بیاموزد. آنها تمرین پرواز میکنند اما موفق نیستند. خانم توئیدی به جهت پایین آمدن آمار تولید تخم مرغ، تصمیم می¬گیرد تا با خرید دستگاهی تمام مرغ ها را ذبح کرده «پیراشکی مرغ» تولید کند. روزی که دستگاه را میآورند شوهر زن ذلیل خانم توئیدی جینجر را گرفته و برای آزمایش دستگاه به منزل میبرد. راکی موفق میشود با یک عملیات متهورانه جینجر را نجات دهد و دستگاه بدین سبب معیوب میشود. آنها از ماجرای این دستگاه و قتل قریب الوقوع مرغان خبر یافتهاند. اما آخرین امیدشان راکی، شبانه آنجا را ترک میکند و تکۀ زیرین پوستر را برایشان میگذارد و آنها متوجه میشوند که او در سیرک به کمک شتاب گلوله توپ، موفق به پرواز کوتاه مدت شده است. اما مرغ ها با درایت جینجر و به کمک یکدیگر یک هواپیما چوبی به شکل یک پرنده میسازند و دو موش دستفروش نیز با گرفتن تخم مرغ هایی، در امر تهیۀ ابزار و لوازم به آنها کمک میرسانند. درست در زمانی که صاحب مرغدانی قصد دارد همۀ مرغها را به داخل دستگاه بریزد، آنها نیز هواپیما را به کمک فاولر خروس پیری که در حکم پدر آنهاست به پرواز در میآورند. راکی نیز که در جاده پوستر تبلیغاتی پیراشکی مرغی خانم توئیدی را دیده بود با دوچرخهاش برای نجات آنها سر میرسد و باعث خلع ید خانم توئیدی و صعود این هواپیمای ملخی میشود، هواپیمایی که ملخش با پدال زدن مرغها میچرخد. خانم توئیدی به داخل دستگاه خود سقوط میکند و منفجر میشود. هواپیما در افق آسمان دور میشود. تصویر در لحظاتی بعد به یک نقاشی از بهشت باز میشود و ما میبینیم که فاولر در یک چمنزار داستان خروج از آن مرغدانی را برای جوجهها تدریس میکند. سایر مرغها هم در حال تفریح و نشاطند. راکی و جینجر با هم جفت شدهاند و جینجر میگوید اینجا فراتر از آن چیزی است که فکر میکردم. دوربین عقب میکشد و ما یک جزیرۀ آباد در وسط یک آبگیر سرسبز میبینیم. آن دو موش در کنار تابلویی که رویش نوشته «حریم مرغها ـ ورود ممنوع» به پاسداری از ایشان مشغولند و در مورد اینکه اول مرغ وجود داشته یا تخم مرغ بحث میکنند.
انیمیشن سینمایی فرار مرغی محصول سال ۲۰۰۰ سینمای انگلستان از آن جهت که آموزۀ صهیونیسم و ارض موعود را به شیوهای تمثیلی و نمادین (سمبولیک) بیان میکند فیلم با اهمیتی است. این انیمیشن که نخستین فیلم سینمایی کمپانی آردمن ۲ به حساب میآید با حرکت دادن عروسکهای خمیری از تکنیک استاپ موشن ۳ بهره گرفته است. پیشتر کمپانی آردمن در سال ۱۹۹۵ با همین تکنیک، انیمیشنهای کوتاه والاس و گرومیت را ساخته و به شهرت رسیده بود و در سال ۲۰۰۵ نیز یک فیلم سینمایی از این شخصیتها تولید کرد که در واقع دومین محصول سینمایی این کمپانی به حساب میآید. سه فیلم سینماییِ دیگر این کمپانی در ژانر انیمیشن به این ترتیب است: بر آب رفته (۲۰۰۶)۴ (دوبله شده به فارسی)، کریسمسِ آرتور (۲۰۱۱)، دزدان دریایی، گروه ناجورها (۲۰۱۲).
موضوع سخن ما در اینجا، انیمیشن فرار مرغی است. این فیلم که در سینماهای امریکا از ۲۱ ژوئن سال ۲۰۰۰ (برابر با اول تیر ۱۳۷۹) به روی پرده رفته است، در مجموع ۲۲۰ میلیون دلار در سینماهای جهان فروش داشته و توانسته ۲۲ جایزه بین المللی را کسب کند و نامزد ۲۳ جایزۀ دیگر از جشنوارهها شود.
در ابتدا بایست متذکر شویم که نام این انیمیشن یعنی Chicken Run را به اشتباه فرار مرغی یا فرار جوجهای ترجمه کردهاند. در حالیکه این اصطلاح در اصل به معنی «مرغدانی» است و ما نیز از این پس آن را به همین نام خواهیم خواند. فیلم با زبان تمثیل، قصۀ زندگی یهود در گتوهای اروپا و سپس آزادی از آنجا را برای ورود به فلسطین، بازگو میکند. این ماجرا با نمادها و نشانههایی در متن این انیمیشن قابل شناسایی است. مرغِ قهرمان فیلم یعنی خانم جینجر۵ همیشه به سان حاخام های یهودی یک کلاه بر سر دارد. گرچه او به تنهایی میتواند فرار کند ولی با تلاش فراوان میخواهد تا تمام مرغ ها را فراری دهد و نقشه های زیادی برای این هدف اجرا میکند که همه ناکام میمانند، بجز آخرین نقشه یعنی ساخت هواپیما. جینجر هیچگاه از هدفش دست بر نمیدارد، هدفی که او حتی قبل از شروع تیتراژ آغازین، به انحاء مختلف و مکرراً آن را میآزمود.
داستان بعد از جنگ جهانی دوم (دهۀ ۱۹۵۰ میلادی) در یورکشایر ـ شمال انگلستان ـ میگذرد. یکی از مرغ ها به نام ادوینا که از تخم گذاشتن باز مانده، توسط مالک خشن آنجا گردن زده میشود. این مسئله نیز سبب تلاش بیشتر جینجر در نیل به هدف شده، او آن را به سایر مرغ ها تفهیم میکند که ما همه به زودی مثل ادوینا۶ پر کنده و کشته خواهیم شد. مرغ ها هیچ تصوری از زندگی در ماورای این مزرعه ندارند و جینجر سعی دارد آن سرزمین را با کلماتی مثل «چمن» و «آزادی» برای آنها توصیف کند. اما او ناتوان است. چون خودش هم، چنین جایی را ندیده است و مرغ ها هم اصلاً نمیتوانند دنیایی را تصور کنند که در آن مزرعه دار (ارباب) وجود نداشته باشد. روی قسمت بیرونی آشیانۀ چوبی جینجر یک نقاشی چسبانده شده از درختانی سرسبز و هرس شده در یک درۀ وسیع، که جویباری نیز از آن میگذرد.
در بالای آن نقاشی نوشته است: «بهشت هرس میشود».۷ جینجر با یک حسّ عاشقانه به این نقاشی دست میکشد و رؤیاهای خود را بر زبان میآورد. اما وعدۀ این «بهشت تزیین شده» هم نمیتواند مرغ ها را برانگیزد تا از این غذای نقد که مزرعه دار به آنها می دهد فارغ شوند و به یک زندگی آزاد و جدید فکر کنند.
لذاست که جینجر از کلبهاش بیرون آمده و علی رغم صلابتی که همواره از او میبینیم در خلوت اشک میریزد و دعا میکند. در همین لحظه است که آن خروس به نام راکی به طرز اعجاب آوری سر میرسد. جینجر او را نتیجۀ دعاهای خود میداند و امید وافری در او میبندد. بعد از گذشت حدود سه ربع از فیلم، جینجر و بقیه میفهمند که پرواز کردن راکی در آن شب به این سبب بوده که او را در سیرک در داخل لولۀ توپ گذاشته و شلیک کردهاند. این مسئله باعث یأس و سپس نزاع مرغ ها میشود. خروس پیر که روحیۀ نظامی دارد و از اول داستان گاهگاهی از مقررات دوران خدمت خود در «نیروی هواییِ سلطنتی» (بریتانیا) تعریف کرده و مدالش را به رخ میکشید، همان وقت سر میرسد و میگوید: «ساکت باشید! اختلاف در میان یک دسته دقیقاً همان چیزی است که دشمن میخواست». در دوبلۀ این فیلم، اصطلاح جری (Jerry) را به «دشمن» ترجمه کردهاند، در حالیکه این یک نام عامیانه برای «سربازان آلمانی» است. و کیست که نداند در چند دهۀ اخیر هر گاه در یک فیلم غربی خصوصاً امریکایی، موضوع آلمان ها و جنگ دوم جهانی پیش میآید حتماً مسئلۀ یهود هم به طور واضح یا نمادین در میان خواهد بود. گویا برای یهودیان که عمده صنعت سینما را در اختیار دارند تاریخ جنگ جهانی دوم، جز بازگویی مکرر مظلومیت قوم یهود و دشمنی نازی ها با آنها ارزشی ندارد. باید پرسید که آیا حزب نازی هیچ کار قابل ذکر دیگری جز دشمنی با یهودیان انجام نداده است؟
معرفی عوامل فیلم و بنیانگذاران دریم ورکس Dream Works
این انیمیشن گرچه از محصولات کمپانی آردمن در انگلیس است و با تکنیک خمیریِ خاص آنها ساخته شده، اما سرمایه گذار و پخش کنندۀ بینالمللی آن کمپانی دریمورکس پیکچرز۸ بوده است. این شرکت امریکایی را استیون اسپیلبرگ۹ و دو یهودی دیگر به نام های جفری کاتزنبرگ۱۰ و دیوید گیفن۱۱ در سال ۱۹۹۴ با نام تجاری دریم وُرکس اس. کی.جی۱۲ بنیان گذاشته و به ثبت رساندند. هر سه بنیانگذار دریم ورکس از یهودیان صهیونیست هستند.۱۳ کاتزنبرگ پیش از تأسیس دریم ورکس مدیر عامل والت دیزنی بود.
فیلمنامۀ این اثر بسیار ماهرانه نوشته شده و برای یک چنین فیلم تلخی لحظات مفرحی ایجاد کرده است. داستان اصلی فیلم متعلق به پیتر لرد و نیک پارک۱۴ است، که کارگردانی را نیز مشترکاً به انجام رسانده-اند. اما فیلمنامه به نام کری کِرک پاتریک۱۵ ثبت شده است و او سیزده نویسنده و مشاور داشته است که در افزایش قصه و سامان دادن گفت وگوها به او مدد رساندهاند.
تمثیلی از قوم یهود
در غالب این گونه فیلمهای تمثیلی که در آنها حکایات قوم یهود بازگو میشود، جنسیت این قوم را مؤنث انتخاب میکنند. در اینجا نیز این ماکیان، همه مؤنث و تخم گذارند. زیرا کتاب مقدس در موارد متعدد، قوم یهود را با تعابیری همچون «دختر صهیون» و «دختر یهودا» یا «زنی که به شوهر خود خیانت میکند» مورد خطاب قرار داده است (مراثی ارمیاء ۲/ ۱ و ۲- صحیفه ارمیاء ۳/ ۲۰ – ۴/ ۳۱). چه اینکه در باب شانزدهم کتاب حزقیال نبی(ع) نیز بیانی زیبا و حیرتانگیز در این خصوص از زبان خداوند تعالی مذکور است. اضافه بر اینها نام کتاب مقدسِ این قوم یعنی تورات نیز مؤنث است.
مشخصۀ بارز جوجه ها در ترسو بودن آنها است. در محاورات عامیانۀ زبان انگلیسی، لفظ «جوجه» (chicken) کنایهای است از فرد ترسو، بزدل و جبون. و این مفهوم در محاورات عامیانۀ فارسی هم وجود دارد. لذا انتخاب مرغها و جوجهها برای اینکه نمادی از قوم یهود باشند، از این جهت که ترس و جبن در یهودیان یک صفت بارز و انکار ناشدنی است، نیز قابل تأمل است.
دو موش دستفروش سیه چرده نیز در این مزرعه رفت و آمد می دارند که در تهیه کردن لوازم ساخت هواپیما نقش مهمیبر عهده میگیرند. آنها نیز در نهایت به همراه مرغان پرواز میکنند. این دو موش کنایه از یهودیان سفاردی۱۶ (شرقی) هستند. سفاردی ها یهودیان ساکن در اسپانیای دورۀ اسلامیبودند که در قرون اخیر در روسیه، اوکراین، شرق دریای مدیترانه و شمال افریقا اقامت یافتند. این یهودیان در برخی قوانین مذهبی و فرهنگ ها، با یهودیان اشکنازی۱۷ (آلمانی) اختلافات عمده دارند. به طوریکه اشکنازی ها خود را میراث دار تورات می دانند و اعمال دینی سفاردی ها را قبول ندارند. بر طبق دائرۀ المعارف ویکی پدیا در حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از کل یهودیان جهان را اشکنازیها تشکیل می دهند. مردم روسیه تا قبل از جنگ دوم جهانی، یهودیان ساکن در کشورشان (سفاردی ها) را با القابی همچون «موش» یا «موش کثیف» خطاب می-کردند.۱۸ لذا در این انیمیشن، مرغ ها نمادی از یهودیان اشکنازی (غربی) هستند و آن دو موش نیز تمثیلی از یهودیان سفاردی (شرقی).
آقا و خانم توئیدی۱۹ مالکان و اداره کنندگان این مرغدانی هستند. آقای توئیدی همچون یک مرد احمق و فرمانبر نمایش داده میشود که همواره دستورات و اندیشههای همسر فرمانده و اخمویش را اجرا میکند. فیلم بر روی بدخلقی و بی رحمی خانم توئیدی تأکید می نماید. او همواره چکمه های ساق بلند به پا دارد که یادآور پوتین های نظامی و خشونت نازی ها است. او با خشونت فوق العاده ای به مرغ ها نگاه میکند. مرد نیز همیشه مطیع فرامین اوست و حتی وقتی که تحرکات غیر عادی مرغ ها برای سازماندهی و فرار را میبیند اینها را بنا بر تأکید زنش، خیالاتی قلمداد میکند که فقط در سر او میگذرند و واقعیت ندارند. قبلاً خانم توئیدی با تبختر به شوهرش گفته بود: «بعد از تو، مرغ ها احمق ترین موجودات روی زمین هستند. آنها نقشه نمیکشند، فرار نمیکنند و متحد هم نمیشوند».
او در نهایت بدون اطلاع و مشورت با همسرش، یک دستگاه اتوماتیک شیرینیپزی سفارش میدهد برای کشتار همۀ مرغ ها و تولید شیرینی مرغی در خانه. این دستگاه شیرینیپزی نمادی است از کشتار یهودیان در آشویتس و سایر اردوگاههایی که ادعا میشود نازیها در آنها یهودیان را کشته یا سوزاندهاند. با توجه به رشد روزافزون تجدیدنظر طلبهایی که ماجرای هولوکاست و کشتار سیستماتیک یهودیان در جنگ دوم جهانی در اروپا را انکار کرده و میکنند، شاید نیاز ساخت اینگونه فیلمها برای حیات امروز صهیونیستها واضح شود.
فیلم آشکارا وامدار چهار اثر دیگر است:
۱. قصۀ کوتاه جوجه اردک زشت (۱۸۴۴) نوشتۀ هانس کریستین اندرسن
۲. داستان مزرعۀ حیوانات (۱۹۴۵) نوشتۀ جورج اُرول
۳. فیلم پرواز فونیکس (۱۹۶۵) ساختۀ رابرت آلدریچ
۴. فیلم بازداشتگاه شمارۀ ۱۷ (۱۹۵۳) ساختۀ بیلی وایلدر
در ذیل، این چهار اثر را مورد بررسی قرار میدهیم تا در حد امکان میزان اقتباسهای انیمیشن مرغدانی از آنها معلوم شود.
۱. جوجه اردک زشت
به قصه و فیلم جوجه اردک زشت۲۰ در قسمت نخست از این سلسله مقالات، پرداخته شد. در اینجا باید تأکید کنیم که انیمیشن مرغدانی همین مفهوم «ارض موعود» را به نحوی دیگر بازگو میکند، لیکن از قصۀ اندرسن و فیلم دیسنی دروغگوتر است. زیرا قصۀ اندرسن به زمان اسارت بنیاسرائیل در مصر و وعدهای که حضرت یعقوب و یوسف در خصوص بازگشت این قوم به فلسطین دادهاند ارجاع داشت. اما پس از تحقق آن وعده به دست حضرت موسی(ع) و دو عقوبت بعدی یهود به دست بخت النصر و تیتوس در سالهای ۵۸۶ قبل از میلاد و سال ۷۰ میلادی، دیگر وعدهای به قوم یهود در خصوص بازگشت به فلسطین داده نشده است.
آخرین ابلاغ خداوند به یهود که در تلمود ایشان مذکور است و در قرآن مسلمانان نیز مؤکد گشته (إسراء /۸) این است که تنها راه نجات یهودیان در توبه کردن و برائت جستن از اعمال شریرانۀ اجدادشان است. اما یهودیان در این قریب دو هزار سال آوارگی، نه تنها توبه نکردند بلکه با طی راههای شرارت عملاً ثابت کردند که میراث بر واقعی اجداد خود هستند.
برخی اعمال شریرانۀ قوم یهود که سبب شد تا خداوند سبحان زمین فلسطین را از ایشان بگیرد اینها بود: بت پرستی، تحریف تورات، قتل انبیاء خدا و صالحان، ظهور انبیاء کذبه، خیانت، تهمت، خوردن حق یتیمان، دروغگویی، رباخواری، شراب فروشی، زنا، لواط، دزدی، جعل و تحریف، و…. آیا یهودیان امروز به همین امور و بلکه بدتر از اینها اشتغال ندارند؟
در اوائل انیمیشن مرغدانی نمایی هست که جینجر بر بام یکی از لانه ها نشسته و به پرواز دسته جمعی تعدادی پرنده با حسرت نگاه میکند. این پرندگان به دنبال یک پرنده و به رهبری او (به شکل عدد ۸) پرواز میکنند و به سوی مقصدی در حرکت هستند. این نما به انیمیشن جوجه اردک زشت و پرواز قوها در انتهای آن ارجاع دارد. دیگر اینکه، در فیلم مرغدانی در چند مورد این مرغ ها به تمسخر «اردک» (Duck) خطاب میشوند تا تأکیدی باشد بر اینکه این مرغ ها قادر به پرواز نیستید. اولین بار، یکی از آن دو موش دستفروش است که جینجر را به این نام (اردک) خطاب میکند و سپس بانتی۲۱ آن مرغ چاق بداخلاق، زمانی که دارد نقشه فرار از فراز مرغدانی را مضحکه میکند. راکی، خروس امریکایی نیز پس از تمارین بال زدن، ایشان را «داکی» (Ducky) می خواند، که یک اصطلاح عامیانه است به معنای شخص «عزیز و دوست داشتنی»، چنانکه لفظ «اردکDuck » نیز متضمن همین معنای عامیانه است. لهذا دیالوگ های این فیلمنامه دارای محاسنی است از جمله اینکه در برخی موارد از کلمات دارای ایهام بهره گرفته که متضمّن دو معنا است. این دو پهلو بودن کلمات به خوبی در راستای مقاصد این فیلم سمبولیک قرار دارد. ۲۲
۲. مزرعۀ حیوانات
رمان مزرعۀ حیوانات۲۳ نوشتۀ جورج اُرول۲۴ به سال ۱۹۴۵ در انگلستان به چاپ رسید و نویسندهاش را به سرعت مشهور کرد.۲۵ مشخصۀ این رمان در این است که شکست اندیشۀ کمونیسم را از طریق یک قصۀ تمثیلی بیان کرده است. حیوانات مزرعۀ مانر در انگلستان با هم متحد شده، علیه صاحب مزرعه شورش میکنند تا خودشان صاحب و آقای خود باشند. آنها گرچه بدواً موفق میشوند تا آن مزرعه را به «مزرعۀ حیوانات» تبدیل کنند اما به زودی خوک ها قوانین هفت گانۀ حیوانیت و اصل برابری را زیر پا میگذارند و به بهانۀ اداره کردن مزرعه سهم بیشتری برای خود قائل شده، کمکم بر دیگران تفوّق مییابند. آنها در نهایت با تکرار اعمال منهیِ بشری، تمام آنچه را که دشمنشان یعنی بشر بر سر حیوانات آورده بود را دوباره به نحوی دیگر از سر میگیرند. نهایتاً در مزرعه حیوانات، یک نظام دیکتاتوری نوین و پیچیده شکل میگیرد که در آن خوک های باهوش، با فریب و ارعاب بر سایر حیوانات حکومت میکنند.
اکثر حیوانات این مزرعه نام منحصر به فرد خود را دارند. در فصل اول رمان، میجر۲۶ خوک پیر قبل از مرگش سایر حیوانات مزرعه را در انبار بزرگ جمع کرده بود تا وصیت کند. او ظلمی را که بشر بر سر حیوانات می آورد گوشزد میکند و سپس کلمات شعری را که دیشب در خواب به یادش آمده و او آن را از سال ها قبل فراموش کرده بود برای حیوانات می خواند و آنها نیز آن را از بر کرده اجرا میکنند. مدتی بعد نیز موفق میشوند بر آقای جونز صاحب الکلی مزرعه، پیروز شوند و او را از آنجا اخراج کرده، استقلال خود را به دست آورند. یک زاغ اهلی در قصه هست که شخصیت او از تورات وام گرفته شده و نامش موزز ۲۷(موسی) است. در صفحۀ ۲۰ کتاب آمده است که خوک ها به عنوان حاکمان جدید مزرعه با مشکلات جدیدی پس از استقلال مواجه هستند:
وضع خوک ها برای خنثی کردن اثر دروغ های موزز، زاغ اهلی، از این هم مشکل تر بود. موزز که دست پروردۀ مخصوص آقای جونز بود، هم جاسوس بود و هم خبرچین. در ضمن حرّاف زبر دستی هم بود. داعیه داشت که از وجود سرزمین عجیبی آگاه است به نام «شیر و عسل» که همۀ حیوانات پس از مرگ به آنجا می روند. موزز میگفت این سرزمین در آسمان کمیبالاتر از ابرهاست. در سرزمین شیر و عسل هر هفت روز هفته، یکشنبه است. در آنجا تمام سال شبدر موجود است و بر درخت ها قند و کلوچه می روید. حیوانات از موزز نفرت داشتند چون سخن چینی میکرد و کار نمیکرد. ولی بعضی از آنها به سرزمین شیر و عسل اعتقاد پیدا کرده بودند و برای اینکه خوک ها آنها را متقاعد کنند که چنین محلی وجود ندارد ناگزیر از بحث و استدلال بودند. ۲۸
اصطلاح «سرزمین شیر و عسل» احتمالاً به توضیح نیاز دارد. در تورات و عهد عتیق از قول خداوند متعال زمین فلسطین مکرراً با عبارت «زمینی که به شیر و شهد جاری است» توصیف شده است (برای نمونه، نگا. سفر خروج ۳/ ۸ ـ ۱۳/ ۵ ـ یوشع ۵/ ۶). در قصه، موزز ناگهان ناپدید میشود و تنها در اواخر داستان که این حکومت مستقل جدید به شکست نزدیک شده، سر می رسد و همان حرف ها را دوباره تکرار میکند. اما این بار خیلی از حیوانات گفته های موزز را باور میکردند و منطقشان این بود که زندگی اکنون پر-مشقت است. انصاف در این است که دنیای بهتری در جای دیگر وجود داشته باشد. ۲۹
خوک ها هرچند که هنوز سخنان موزز را تکذیب میکنند اما این نوبت به او اجازۀ سخن گفتن می دهند و حتی جیره ای نیز برای او در نظر میگیرند تا او در مزرعه بماند.
موزز در این قصه، نمایندۀ یهودیانی است که از حدود دو هزار سال قبل، در جهان پراکندهاند. علاوه بر اینکه او همچنین نمایندۀ دین و خدا نیز هست که در حکومت های کمونیست نوعی از تخدیر به حساب می آمد. لذا است که در این کتاب از زاغ به بدی یاد میشود. مانیفست حیوانات و آرمان ایشان برای رسیدن به زندگی بهتر، در یک نوع زندگی اشتراکی (کمونیسم) بود که رمان مزرعه حیوانات به خوبی زوال آن را نشان می دهد. لذا تنها ایدۀ آیندهنگری که باقی مانده همان آموزۀ صهیونیسم و بازگشت به فلسطین است که این رمان با ارجاعات کوتاهش، بدان بسنده کرده است. ۳۰
و اما انیمیشن مرغدانی از جهات مختلف وامدار رمان مزرعۀ حیوانات است. گویا که این انیمیشن، وعده های آن کلاغ مذکور در رمان را دنبال میکند، کلاغی که در این فیلم به یک مرغ تخم گذار به نام جینجر تبدیل شده است. همۀ حیوانات مزرعه نیز هم سنخ شدهاند تا فیلم بتواند غیر یهودیان را طرد کرده متضمن مفهوم صهیونیسم باشد؛ نظریهای که نجات را فقط برای پیروان دین یهود می داند. چنانکه می دانیم غیر یهودیان نمی توانند یهودی شوند چون به عقیدۀ آنها یهودیت به نژاد و تبار است، و نه عقیده و مرام.
برخی شباهت هایی که میان انیمیشن مرغدانی و رمان مزرعه حیوانات دیده میشود، از این قبیل است:
۱. هر دو قصه، در مزارع انگلستان میگذرد
۲. در کلّیت هر دو داستان، حیوانات در پی استقلال خواهی و یک زندگی آرمانی هستند
۳. حیوانات دو داستان، برای اجتماعاتشان در یک کلبه جمع شده و به رهبرشان گوش می سپارند
۴. نام هر دو اثر به هم شبیه است، اولی «مزرعۀ حیوانات» است و دومی «مرغدانی» (در ابتدای مقال متذکر شده ایم که نام فرار مرغی ترجمه صحیحی برای نام این انیمیشن نیست). با این تفاوت که حیوانات رمان، بهشت ایدهآل خود را در همان مزرعه بر پا میکنند و در دومی، نام «مرغدانی» کنایهای است از محله-های یهودیان در اروپا که «گتو»۳۱ نامیده میشد. لذا طبق منطق داستان، آنها بایست آنجا را ترک کنند و به بهشت رؤیایی خود بروند.
از قصۀ مزرعۀ حیوانات دو نسخه فیلم انیمیشن در سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۹۹ ساخته شده است.
۳. پرواز فونیکس
پرواز فونیکس ساختۀ رابرت آلدریچ و محصول سال ۱۹۶۵ هالیوود (کمپانی فوکس قرن بیستم) است. این فیلم که بر اساس رمانی نوشتۀ اِلِستون تِرِوُر۳۲ ساخته شده، ماجرای هواپیمای کمپانی استخراج نفت عربکو۳۳ را میگوید که با دوازده مسافر به سمت بنغازی (لیبی) در حرکت است و در میانۀ راه بر اثر توفان شن در صحرای آفریقا زمینگیر میشود. یک کاروان شترسوار از نزدیکی آنها میگذرد و دو نفر از آنها خود را به آنها مینمایانند تا کمی آب و غذا بگیرند، که توسط عربها سربریده میشوند. اکثر این دوازده نفر مهندسان و کارگران شرکت استخراج نفت هستند. یک آلمانی به نام دورفمن (هاردی کروگر) ادعا میکند که طراح هواپیما است و در تقابل با خلبان فرانک تاون (جیمز استوارت)، رهبری عملیات نجات را بر عهده میگیرد. آنها با اتصال بال سمت راست هواپیما به بال و موتور سمت چپ، در طی دوازده روز یک هواپیمای ساده میسازند. اما یک روز قبل از پرواز، خلبان و دستیارش موران (ریچارد آتنبرو) متوجه میشوند که دورفمن در واقع طراح هواپیماهای مدل (بدون سرنشین) است. آنها این راز را برای حفظ روحیۀ دیگران مخفی نگه میدارند و روز موعود در وقتی که آنها به دورفمن بیاعتماد هستند پرواز با موفقیت صورت میگیرد و آن عده از بیابان نجات مییابند.
در انیمیشن مرغدانی نیز وجود فاولر، خروس پیر این مرغدانی، برای دیگران مایۀ قوت قلب است. او مکرراً خاطرات خود را از خدمت در نیروی هوایی سلطنتی بازگو میکند. اما درست در وقتی که جوجهها به عنوان خلبان به او نیاز دارند فاولر اعتراف میکند که چیزی از خلبانی نمیداند و نیروی هوایی او را در پروازها به عنوان خوشیمنی به همراه میبرده است. لذا مرغها دلسرد میشوند هرچند که او لحظاتی بعد به خود نهیب میزند و قوت قلب میگیرد و هدایت هواپیمای چوبی را بر عهده میگیرد.
در فیلم پرواز فونیکس همه به این آلمانی با دیدۀ تحقیر مینگرند و حتی او را «نازی» خطاب میکنند. ولی وقتی ماجرای کاروان شترسواران عرب و کشتن آن دو نفر پیش میآید آنها میآموزند که دشمنان اصلی آنها عربها هستند و اینچنین این فیلم شرق و غرب را در تقابل با یکدیگر قرار میدهد. و نیز صحرای افریقا همچون تمثیلی میشود از عربها که نابودی آنها را میخواهند، که به این ترتیب آنها با درایت آلمانها بر عربها و آن صحرای بیپایان پیروز میشوند. باید یادآوری کنیم که اشغال فلسطین که جزو امپراتوری عثمانی بود بعد از شکست و تجزیۀ این کشور در جنگ اول جهانی شدت گرفت و در طول جنگ دوم جهانی به بهانۀ هلوکاستِ نازیها، عملاً تحقق یافت، هرچند دلایلی وجود دارد که صهیونیستها به هیتلر هم خدمت میکردهاند و عداوت نازیها با یهود در واقع به حکم آنها صورت گرفته است. همچنانکه میدانیم در اوایل دهۀ ۱۹۴۰ چند کشتی مهاجران یهودی در دریای مدیترانه غرق شد و مسبب آن یهودیانی بودند که به دنبال مظلوم نمایی و برتریجویی بودند.
نسخهای دیگر از پرواز فونیکس در سال ۲۰۰۴ میلادی به توسط جان مور و بازی دنیس کواید در همان کمپانی فوکس ساخته شده است. در نسخۀ اخیر تمثیلها و نمادهای صهیونی واضحترند.شاید لازم به ذکر نباشد که فونیکس همان ققنوس است؛ مرغی افسانهای که در آتش میسوزد و از خاکستر خود زنده میشود. به مناسبت احیاء مجدد هواپیما، نام ققنوس برای آن انتخاب شده و بر بدنۀ آن نگاشته شد.
۴. بازداشتگاه شمارۀ ۱۷
بازداشتگاه شمارۀ ۱۷ ۳۴ محصول سال ۱۹۵۳ هالیووود (کمپانی پارامونت) و ساختۀ بیلی وایلدر است؛ ۳۵ یک کارگردان یهودی که بنا بر ادعایش، خود را چندان یهودی قلمداد نمیکرد. در سایت ویکی پدیا نقل است که مادر، مادر بزرگ و ناپدری او هر سه در آشویتس جان خود را از دست دادهاند.۳۶ بنا به زندگینامۀ وایلدر که در سایت سینمایی IMDb.com درج است، وایلدر همکاری نزدیکی با اسپیلبرگ در نگارش فیلمنامۀ فهرست شیندلر۳۷ داشت و حتی مترصد بود که خودش آن را بنا به همان دلایل شخصیِ مرگ والدینش در آشویتس، کارگردانی کند. اما او از ده سال قبل خود را بازنشسته کرده بود لذا اسپیلبرگ ترجیح داده تا خودش آن فیلم را بسازد. ۳۸
بازداشتگاه شماره ۱۷ یک فیلم کلاسیک و معروف است با بازی ویلیام هولدن در خصوص اسرای نیروی هوایی متفقین که در بازداشتگاه ۱۷ در آلمان اسیرند. ماجرا در سال ۱۹۴۴ میگذرد و اکثر شخصیت ها امریکایی هستند. به دلیل یک خبرچین که آلمان ها در بین اسیران دارند تمام تلاش های ایشان برای فرار ناکام می¬ماند. لذا یافتن این جاسوس درام اصلی این فیلم است.
ساختمان قفس ها در انیمیشن مرغدانی به ساختمان این بازداشتگاه شباهت زیادی دارد. قفسی که جینجر در آن منزل دارد آشکارا «شماره ۱۷» است. در دقیقۀ نوزدهم از نسخۀ دوبله شدۀ فیلم، گروهبان سفتون که در زندان با آلمان ها بده بستان مواد غذایی دارد یک تخم مرغ را با کیفیت مخصوصی می پزد که مورد توجه دو تن از دلقک های زندانی قرار میگیرد که می پرسند این تخم مرغ از کجا آمده است. او نیز پاسخ می دهد: «از یک مرغ»! ده دقیقۀ بعد مسابقۀ «موش دوانی» و شرط بندی در میان زندانیان برگزار میشود. در دقیقۀ شصت فیلم، بر پوتین های ساق بلند رئیس بازداشتگاه و نحوۀ پوشیدن و کندن آنها تأکید میشود. در انیمیشن مرغدانی نیز خانم توئیدی همواره پوتین های ساق بلند به پا دارد تا شخصیت نظامی او القاء شود. همۀ این اسیران، خلبان و یا سربازان نیروی هوایی هستند، مسئلهای که با هویت نظامیِ خروس پیر در این انیمیشن آمیخته است. مضافاً بر اینها، یک اسیر یهودی به نام «جوئی»۳۹ در این فیلم هست که با اُکارینای خود آهنگ های غمگین می نوازد. او در تمام فیلم اصلاً حرف نمیزند.
تاکنون کسی از این بازداشتگاه خلبانان اسیر، زنده بیرون نرفته است. این را راوی در ابتدای فیلم خبر میدهد. و این تأکیدی است برای بدون بازگشت بودن این بازداشتگاه، همچنانکه در انیمیشن مرغدانی نیز چنین است. در دقیقۀ چهارم فیلم، پس از آنکه آقای توئیدی، جینجرِ در حال فرار را برای تنبیه به زغالدانی می اندازد، آنگاه به سمت سایر مرغ ها می آید و خطاب به آنها میگوید: «بهتره این براتون درس عبرت خوبی باشه! هیچ مرغی نمی تونه از مزرعۀ توئیدی فرار کنه.» سپس مارش نظامی نواخته میشود و دوربین به سمت بالا حرکت کرده و اولین نمای عمومی را از این مرغدانی به دست میدهد و نام فیلم درج میشود.
نمای عمومی این مرغدانی به شکل یک پادگان نظامی است و حتی در کمال تعجب یک دکل نگهبانی هم برای آن تعبیه شده است که در ماجرای فیلم کاربردی ندارد. این دکل نگهبانی برای القای همان وجه تمثیلی فیلم است تا مخاطب بداند که باید این مرغدانی را بدل از آشویتس و اردوگاههای کشتار یهودیان بگیرد. این مارش نظامی نیز همین حس را القاء میکند که ما با یک قصۀ سیاسی مواجه هستیم، درست بر خلاف ظاهر فیلم که از یک قصۀ انیمیشن کودکان حکایت دارد. و این یعنی گندم نمایی و جو فروشی.
***پی نوشتها:
۱. Ginger
۲. Aardman
۳. Stop Motion Animation
۴. Flushed Away (2006)
۵. Ginger
۶. Edwina
۷. Paradise Prunes
۸. DreamWorks Pictures
۹. Steven Spielberg
۱۰. Jeffrey Katzenberg
۱۱. David Geffen
۱۲. DreamWorks SKG پسوند نام این شرکت برگرفته از ابتدای نام خانوادگی این سه نفر است.
۱۳. http://snippits-and-slappits.blogspot.com/2009/09/zionist-jews-control-97-of-world-media.html
http://www.adherents.com/people/pk/Jeffrey_Katzenberg.html
http://www.SimpleToRemember.com/articles/a/jews-in-the-media-hollywood/
۱۴. Peter Lord & Nick Park
۱۵. Karey Kirkpatrick
۱۶. Sephardi Jews
۱۷. Ashkenazi Jews
۱۸. در اروپا نیز یهودیان با لقب «سگ» یا «سگ نجس» نامیده می¬شدند. در نمایشنامۀ تاجر ونیزی نوشتۀ شکسپیر، شایلاکِ (Shylock) یهودی، بیش از بیست نوبت به این لقب نامیده می¬شود.
۱۹. Mr. & Mrs. Tweedy
۲۰. The Ugly Duckling (1844)
۲۱. Bunty
۲۲. یک مورد دیگر از این ایهام در انتهای فیلم است. آن دو موش در کنار تابلویی پاسبانی میدهند که روی آن نوشته است: «Birds Chicken Sanctuary». کلمۀ «Sanctuary» هم به معنی «منطقۀ حفاظت شده» است و هم به معنی «عبادتگاه، محراب و مکان مقدس». به این ترتیب همین کلمه به آرمان یهود برای ساخت معبد خدا در ارض مقدس هم دلالت دارد.
۲۳. Animal Farm (1945)
۲۴. George Orwell (1903 – ۱۹۵۰)
۲۵. این رمان در همه جای دنیا اقبال داشته و پرفروش بوده است. چنانکه بیش از ده بار به زبان فارسی ترجمه و مکرراً به چاپ رسیده است.
۲۵. Major
۲۶. Moses
۲۷. جورج اُرول، قلعۀ حیوانات، ترجمۀ امیر امیرشاهی، کتاب¬های جیبی، تهران، چ ۲، ۱۳۵۲؛ ص ۲۰
۲۸. همان، ص ۱۳۲
۲۹. رمان مزرعۀ حیوانات در سال ۱۹۴۵ به چاپ رسیده است. اگر اُرول امروز زنده بود شاید که یک رمان سمبلیک دیگر، این بار علیه ایدۀ صهیونیسم می نوشت و زوال آرمان¬هایش را نشان می¬داد.
۳۰. Ghetto
۳۱. Elleston Trevor (1920 – ۱۹۹۵)
۳۲. Arab Co
۳۳. Stalag 17 (1953)
۳۴. Billy Wilder (1906 – 2002)
۳۵. http://en.wikipedia.org/wiki/Billy_Wilder
۳۶. Schindler’s List (1993)
۳۷. http://www.imdb.com/name/nm0000697/bio
۳۸. Joey
۳۹. Ocarina: نوعی ساز بادی از خانوادۀ فلوت که در ۱۸۵۳ در ایتالیا ابداع شد. شکل این ساز شبیه تخم مرغ یا یک غاز بیسر است.
منبع : مشرق