در طول مدتی كه ما حركت ميكرديم ديدم حضرت محمّد صلی الله علیه و آله كه آن ملك برایم توصيف كرده بود بر فراز صندلى بلند پايهاى كه ميدرخشيد ...
بیشتر بخوانید »سرنوشت ستمپیشگان- قسمت پنجم
دو كودك روزه ميگرفتند و شب دو قرص نان جو و يك كوزه آب براى آنها مىآوردند تا يك سالى گذشت و يكى از آنها به ديگرى گفت: «اى برادر مدتى است ما ...
بیشتر بخوانید »سرنوشت ستمپیشگان- قسمت چهارم
من رفتم و مشغول اعمال حج شدم. در طول مدتى كه مشغول طواف كعبه بودم ناگاه با مردى مواجه شدم كه دستهايش قطع شده و صورتش نظير شب تار بود. وى به ...
بیشتر بخوانید »سرنوشت ستمپیشگان- قسمت سوم
وی پس از شهادت سیدالشهدا ارواحنا فداه در کوفه بانگ میزد:«آیا او را نمیبینید که خداوند او را به سبب بیعت نکردن با یزید کشت؟» به ناگاه دو ...
بیشتر بخوانید »سرنوشت ستمپیشگان- قسمت دوم
سدی نقل میکند مدتی کوتاه پس از واقعه عاشورا شبی را با مهمانی مشغول به صحبت بودم. صحبت با او را بسیار دوست میداشتم و او را بسیار احترام ...
بیشتر بخوانید »دوست دارم اگر شهید شدم مثل آقا ابىعبدالله الحسین (ع) بى سر شوم
گفتگو با جوانى که به تازگى به مذهب تشيع مشرف شده استوقتى دو سه روز پيش از عيد غدير به تشيع مشرف شدم تا حدى که مىدانستم اعمالم را بر طبق ...
بیشتر بخوانید »فردای عاشورا
آنان كه عاشورا را روز دهم محرم می انگارند با غروب آفتاب عاشورایشان پایان میپذیرد. صبحدم روز یازدهم محرم سال 61 هجری نیز هنگامی كه خورشید ...
بیشتر بخوانید »سرنوشت ستمپیشگان- قسمت اول
سرنوشت قاتلان و دشمنان سید الشهدا علیه السلامبنا بر نقل منابع متعدد، پس از ماجرای کربلا دستان ابن کعب در تابستان چنان خشک میشد گویا که ...
بیشتر بخوانید »سخن گفتن سربریده امام حسین (ع) با راهب نصرانی
پاسی از شب را به شرب خمر مشغول، و شادی می کردند، آنگاه سفره ی غذا گستردند و مشغول غذا خوردن شدند، ناگاه دیدند دستی از دیوار دیر بیرون آمد و ...
بیشتر بخوانید »عاشورا و امام حسین(ع) از دیدگاهاندیشمندان بزرگ جهان
آنطون بارا (انديشمند مسيحي): اگر حسين از آنِ ما بود، در هر سرزميني براي او بيرقي بر ميافراشتيم و در هر روستايي، براي او منبري برپا ...
بیشتر بخوانید »