دین و اندیشه

فرزند ابراهیم

خون و خشم از چشم منصور بیرون می ریخت، در طول و عرض قصر قدم می زد و هراز چند گاهی دستهای مشت شده اش را به هم می کوفت. سربازان و درباریان، با ترس ...

Read More »

نماز باران

قحطي شده بود. مردم در تنگنا بودند. آسمان حتي از قطره آبي دريغ مي‌ورزيد. جويبارها و رودها خشك شده بود. گياهي توان روييدن نداشت. گرسنگي و ...

Read More »