چند سالی از آخرین دیدار میرزا با سید می گذشت، بالاخره قسمت شد و میرزای قمی، راهی عتبات شد. در نجف، میرزا ابوالقاسم قمی که چند وقتی بود که ...
بیشتر بخوانید »تشرفات : تو سیدی؟
مرد کاسه را جلوی دهانش گرفت و در کمتر از چشم بر هم زدنی، کاسه پر از خون شد. دیگر سرفه های خونی امانش را بریده بود. ...
بیشتر بخوانید »گرم ترین آغوش
...
بیشتر بخوانید »نماز جماعت پشت سر امام (عج)
نزدیک نماز صبح بود. خادم حرم چشمان خواب آلودش را با پشت انگشتانش مالید و وضویی گرفت و برای گفتن اذان سوی حرم رفت. نسیم خنکی در حیاط حرم حضرت ...
بیشتر بخوانید »امام محجوب از عالم
نیمه شب بود. پژواک صدای جغدها در فضا می پیچید. مرد در خواب عمیقی بود که صدایی او را به خودش آورد. انگار کسی اسم او را صدا می زد. علی بن مهزیار ...
بیشتر بخوانید »گناهان شیعیان ما را ببخش
عکس مهتاب که آن شب، زمین را مثل روز روشن کرده بود، روی آب حوض افتاده بود. سید بن طاووس که آمده بود تا وضوی نیمه شبش را بگیرد، با خودش تصمیم ...
بیشتر بخوانید »مرحوم حاج ملا آقا جان زنجانی
به نقل از کتاب عاشق دلباخته امام زمان (عج) حاج ملا آقا جان زنجانی نوشته محمد یوسفی و همچنین سایتها و وبلاگهایی که این تشرف را در آن درج نموده ...
بیشتر بخوانید »تشرفات: ملا احمد اردبیلی (ره)
”اصل حکایت از میر سید علام تفرشی نقل شده است .ایشان می فرمایند : در بعضی از شبها در نجف اشرف ، وقتی پاسی از شب گذشته بود در صحن روضه مطهره ...
بیشتر بخوانید »تشرفات: مناجات امام(ع)
سید بحر العلوم داشت جملات پایانی درس را به طلبه ها می گفت که صدای جرجر باز شدن در چوبی حجره، نگاه سید را، سمت در برد. خادم مدرسه، ميرزا ...
بیشتر بخوانید »تشرفات: عاشق
مرجان صغیر، حاکم ناصبی روی تخت سلطنتش نشسته بود و صدای قاه قاهش سرا را پر کرده بود. جنون هر لحظه، بیشتر و بیشتر حاکم را فرا می گرفت و خرده ...
بیشتر بخوانید »