رابطه سازمان سیا (آژانس اطّلاعات مرکزی) آمریکا و پنتاگون و هالیوود از جمله محورهای جالب و البتّه کمتر پرداخته شده در موضوعات مربوط به سینماست. این رابطه در موارد بسیاری به صورت یکطرفه صورت میگیرد؛ به نوعی که سیا و پنتاگون نقش سانسورکننده را در هالیوود بازی میکنند. این سانسور، اگرچه بهصورت اخذ مجوّز ساخت نیست؛ ولی زمانی که فیلمسازان قرار است فیلمی را تولید کنند که نیازمند حمایت مالی و تجهیزاتی میباشد،
رابطه سازمان سیا (آژانس اطّلاعات مرکزی) آمریکا و پنتاگون و هالیوود از جمله محورهای جالب و البتّه کمتر پرداخته شده در موضوعات مربوط به سینماست. این رابطه در موارد بسیاری به صورت یکطرفه صورت میگیرد؛ به نوعی که سیا و پنتاگون نقش سانسورکننده را در هالیوود بازی میکنند. این سانسور، اگرچه بهصورت اخذ مجوّز ساخت نیست؛ ولی زمانی که فیلمسازان قرار است فیلمی را تولید کنند که نیازمند حمایت مالی و تجهیزاتی میباشد، اینجاست که فیلمنامه و صحنههایی از فیلم باید طبق نظر آنها تغییر یابد، به طوری که «روزنامه گاردین» در گزارشی نوشت که در فیلم «سقوط شاهین سیاه» به کارگردانی ریدلی اسکات که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده، شخصیّت اصلی فیلم که یک سرباز آمریکایی و شخصی بیاخلاق و متجاوز است، به دستور وزارت دفاع، این مسئله سانسور میشود و عوامل فیلم هم به جهت نیاز به حمایت پنتاگون از فیلم به خواسته آنها تن میدهند.
روایت روزنامه گاردین از ارتباط سیا با هالیوود
سازمان سیا از همان ابتدا به دنبال راهی بود تا بتواند همانگونه که در سایت خود نیز نوشته به مخاطبان القاء کند که رهبران جامعه بدون این سازمان نمیتوانند از ملّت محافظت کنند، بنابراین همواره به دنبال این بود تا به طرق مختلف با رؤسا و افراد با نفوذ هالیوود ارتباط برقرار کند.
روزنامه گاردین در مطلبی تحت عنوان «پیشنهادی که آنها (هالیوودیها) نمیتوانند رد کنند» مینویسد:
هر کسی که فیلمهای هالیوودی، از فیلمهای جاسوسی پس از جنگ «آلفرد هیچکاک» گرفته تا «پرده پاره» او در سال ۱۹۶۶ م. را تماشا کند، به خوبی میداند که هالیوود فریفته ژانر «جاسوسی» است؛ ولی تنها عدّه کمی میدانند که سازمان سیا؛ از دهه ۷۰ در فیلمهایی چون «سه روز کندور» و تا به امروز در فیلمهایی چون «هویّت بورن» و «لاشه دروغها» حضوری غیرقابل کنترل داشته است.
خریداری حقوق فیلم «مزرعه حیوانات» توسط سازمان سیا
این روزنامه در ادامه مینویسد:
سازمان سیا فقط نقش راهنماییکننده فیلمسازان را ندارد؛ بلکه به آنها رشوه نیز میدهد، این سازمان در سال ۱۹۵۰ م. حقوق مربوط به «مزرعه حیوانات» جرج اورول را خریداری کرد و سپس در سال ۱۹۵۴ م. برای ساخت نسخه انیمیشن این فیلم در انگلستان سرمایهگذاری کرد.
اوّلین نماینده رسمی سازمان سیا در هالیوود کیست؟
چیس براندون با حدود ۴ دهه سابقه کار در سازمان سیا، اوّلین نماینده این سازمان در هالیوود بود.
اوّلین بار سال ۱۹۹۵ م. قراردادی میان هالیوود و سازمان سیا به امضا رسید که بر اساس آن، شخصی به نام چیس براندون، یکی از مأموران کهنهکار سازمان سیا، از آن پس بر فیلمنامهها و پروژه سینمایی، بالاخص آنهایی که به نوعی با موضوع سازمان سیا در ارتباط بودند، نظارت داشت.
حضور چیس براندون در هالیوود، به ذائقه بسیاری خوش نیامد و بسیاری به طرق مختلف به این قضیه اعتراض کرده و حضور او را به نوعی خیانت به شعار آزادی بیان در سینما عنوان کردند.
فیلمهایی که زیر نظر براندون ساخته شد
با همه این اعتراضها براندون به کار خود در سینما ادامه داد و طیّ این سالها فیلمهای زیادی زیر نظر او ساخته شدند که از جمله آنها میتوان به «دشمن حکومت»، «کمپانی بد»، «جیمز باند»، «کمپانی جاسوسها»، «استخدام»، «مجموعه همه ترسها»، «هویّت بورن»، «۲۴» و چند پروژه تلویزیونی اشاره کرد.
البتّه او چندان هم از فیلمهای ساخته شده راضی نبود، آنچنانکه درباره فیلم «بازی جاسوسی» با هنرنمایی رابرت ردفورد و براد پیت گفت:
این فیلم جزو آن پروژههایی است که هیچ وقت دوست نداشتم، جزئی از آن باشم.
او همچنین ضمن آنکه فیلم «۲۴» را به هیچ عنوان مورد تأیید سازمان سیا نمیداند، درباره «هویّت بورن» نیز میگوید:
این فیلم افتضاح است، از صفحه ۲۵ به بعد، آن را باید آتش زد.
چیس که از همکاری با پروژه «سریانا» با بازی جرج کلونی سر باز زده است، در یکی از مصاحبههای خود در اینباره میگوید:
شخصیت «کلونی» به عنوان مأمور سابق سازمان سیا، در این فیلم یک جنایتکار معرفی شده و من با چنین پروژهای هیچ وقت همکاری نمیکنم.
نظر نماینده سیا درباره فیلم جیمز باند
براندون در یکی دیگر از مصاحبههای خود، درباره فیلم جیمز باند نیز اینگونه میگوید:
جیمز باند، بدترین فیلم جاسوسی است که تاکنون ساخته شده است. مأمور ۰۰۷ در این فیلم بدون آنکه هویّت خود را پنهان کند، مرتّباً درگیر جنگهای خونین و فرارهای نمایشی میشود، او کار خود را خوب انجام نمیدهد، مأمور سازمان سیا بودن یک شغل نیست؛ یک حرفه نیست؛ یک سبک زندگی است.
با حوادث ۱۱ سپتامبر فعّالیت سیا در هالیوود گسترش مییابد
با وقوع حادثه ۱۱ سپتامبر، سازمان سیا مورد سرزنشهای زیادی قرار گرفت و به بیلیاقتی محکوم شد که نتوانسته با آن بودجههای میلیاردی، چنین حادثه تروریستی را پیشبینی کند.
کمی پس از وقوع این حادثه، سازمان سیا در دیدارهای مکرّر با چیس براندون، از او خواست تا فعّالیت خود را در هالیوود گسترش دهد و در این میان بوش نیز مشاور ارشد خود، کارل روو را به «لسآنجلس» فرستاد تا با رؤسای هالیوود دیدار کند و درباره راههایی که از طریق آنها میتوان نظر عموم مردم را به سمت حمایت از نیروهای نظامی آمریکا سوق داد، گفتوگو کنند.
جلسه سیا و پنتاگون با دیوید فینچر و اسپایک جونز
«سیا» و «پنتاگون» رسماً از فیلمنامهنویسان و کارگردانانی، چون دیوید فینچر و اسپایک جونز خواستند تا در همکاری با مقامات این دو سازمان فکر بکری کنند تا شاید جلوی حملات تروریستی آینده گرفته شود و در ازای آن، پنتاگون نیز تسهیلات نظامی زیادی در اختیار هالیوود قرار خواهد داد، این میشود که فینچر کمیبعد «اتاق وحشت» را میسازد که داستان تجاوز سه دزد به خانهای امن در «نیویورک» است.
نشستها و ملاقاتهای مکرّر مقامات سیاسی آمریکا و چهرههای شاخص هالیوود همچنان ادامه داشت و اکثر این نشستها توسط مؤسّسه فنآوریهای خلّاقانه «دانشگاه کالیفرنیای جنوبی» هماهنگ و برگزار میشد.
دورههای آموزشی هنر برای سربازان
طیّ این نشستها، برای سربازان، دورههای آموزشی هنر گذاشته شد و از سویی دیگر، فیلمنامهنویسان نیز به خواسته «سیا» و «پنتاگون»، فیلمنامههایی درباره «ترور» مینوشتند.
به عقیده آنها، اغلب هنر، راهی به سوی واقعیّت است و به اعتراف برخی از مقامات سازمان سیا، هنر، نوشتهها و فیلمیکه حاصل کار فیلمنامهنویسان و کارگردانان است، در واقع میتواند الهامبخش واقعیّات باشد.
سازمان «سیا» نیز از سال ۲۰۰۲ م. با همکاری دانشگاه «کالیفرنیای جنوبی»، دست به ساخت یکسری گسترده از بازیهای کامپیوتری زد که شاید از آن طریق بتواند حملات احتمالی به آمریکا را پیشبینی و دفع کند.
معارفه دومین نماینده رسمی سازمان سیا در هالیوود
اوایل سال ۲۰۰۷ م. جلسهای با حضور شخصیّتهای تراز اوّل سینمای هالیوود و برخی از کارکنان ارشد سازمان سیا برگزار شد، در این جلسه پل جیمیگلیانو که سخنگوی سازمان سیا بود، پل باری را به عنوان نماینده و مشاور سازمان سیا در هالیوود معرفی کرد.
پل باری، ۴۷ ساله اهل «بوستون»، خود یکی از مأموران کهنهکار سازمان سیا بود.
در این جلسه که به صورت محرمانه برگزار شد، قرارداد توسعه همه جانبه همکاری هالیوود و سازمان سیا به امضای دو طرف رسید، اهمّیت این طرح تا به آنجا بود که ریاست آن را ژنرال مایکل هایدن، رئیس پیشین سازمان سیا و دستیار اوّل جان نگروپونته، مدیر آژانس امنیّت ملّی بر عهده داشت.
سخنگوی سازمان سیا در این نشست گفت:
ما برای انتخاب نمایندهمان در هالیوود، گزینههای مناسب بسیار زیادی داشتیم؛ ولی به عقیده ما، او همان کسی است که ما میخواهیم. باری سازمان سیا را از بالاترین تا پایینترین مقام میشناسد، با تفکّرات حاکم بر این سازمان بهاندازه کافی آشنایی دارد و در عین حال از انرژی و تیزبینی خارقالعادّهای برخوردار است.
پس از این معارفه، باری درباره نیاز سازمان سیا به صنعت سینمای هالیوود در یکی از مصاحبههای خود گفت:
مشکل بزرگی که درباره این سازمان وجود دارد، تصویر منفیای است که در اذهان عمومیشکل گرفته است، ما امیدواریم بتوانیم با کمک سینما، این تصویر را بهبود ببخشیم و آن را در این حالت ثبات ببخشیم.
به گفته پل جیمیگلیانو، پل باری بیش از دو دهه، سابقه فعّالیت در سازمان سیا دارد و با همه قسمتهای این سازمان چه در ایالات متّحده آمریکا چه در سراسر دنیا آشنایی کامل دارد. او تمام زندگیاش را به طور حرفهای فدای حمایت و بهبود اهداف این سازمان کرده است.
در نشست سال ۲۰۰۷ م. وظیفه باری در هالیوود اینگونه تشریح میشود:
او درباره فیلمنامهها و داستانهایشان مشاوره میدهد، ترتیب مصاحبه با زنان و مردانی را میدهد که عمرشان را در عملیاتهای جاسوسی سپری کردهاند و زمینه ملاقات با رؤسای سازمان سیا را فراهم میآورد تا فیلمنامهنویسان و کارگردانان، زمینه فکری لازم در ارتباط با مسائل جاسوسی را به دست آورند.
«دنی بایدرمن» پوششی بر فعّالیتهای محرمانه سیا در هالیوود
او برای ساخت فیلم «جیمز باند» به استخدام کمپانی «گلدن مایر» درآمد.
دنی بایدرمن، مشاور فنّی سازمان سیا در هالیوود ابزار جاسوسی در کمپانی فیلمسازی است.
نکته قابل توجّهی که درباره دو مأمور رسمی سازمان سیا در هالیوود وجود دارد، این است که در صورتی که نام هالیوود را در سایت رسمی سازمان سیا جستوجو کنید، به جای نام این دو، نام دنی بایدرمن نویسنده کتاب «دنیای خارقالعادّه جاسوس تخیّلی» و مشاور فنّی سازمان سیا در هالیوود به چشم میخورد.
بایدرمن که به اعتراف خودش از ۱۰ سالگی دوست داشته که یک جاسوس باشد، تحت تعلیم سازمان سیا قرار میگیرید و از آن پس به عنوان مشاور و کارشناس به استخدام استودیوهای بزرگی چون «برادران وارنر» و «مؤسّسه سینمایی آمریکا» در میآید و همچنین برای ساخت فیلم «جیمز باند» با کمپانی «مترو گلدن مایر» قرارداد میبندد.
وظیفه «بایدرمن» نظارت بر فیلمهای جاسوسی و طرّاحی ابزارهای جاسوسی پیچیده در فیلمهایی از این دست است تا هرچه واقعیتر و جذّابتر به نظر برسد.
سانسور در هالیوود
هر فیلمسازی که برای ساخت فیلمش نیاز به تسهیلات داشته باشد، به ویژه در عرصه نظامی، باید تن به نظارت مستقیم پنتاگون و سازمان سیا بدهد و در این میان شاید نیاز به بازنویسی چندباره یک فیلمنامه باشد. (کتاب «سیا در هالیوود» نوشته تریشیا جنکینز)
روزنامه «گاردین» به نقل از باب بائر یکی از مأموران سابق سیا مینویسد: همه این مردمیکه استودیوها را مدیریت میکنند، به واشینگتن میآیند و با سناتورها سر و کلّه میزنند، با رؤسای سیا و هر آنکه مقامی دارد، گفتوگو میکنند و چانهها میزنند.
روزنامه گاردین گواه این ادّعا را لوئیگی لوراسچی، «رئیس مؤسّسه سانسور داخلی و خارجی»، «کمپانی پارامونت» در اوایل دهه ۵۰ میلادی میداند، که چندی پیش ماهیّت او به عنوان یکی از مأموران مخفی سازمان سیا در رسانهها برملا شد.
تریشیا جنکینز نیز در قسمتی از کتاب خود، تحت عنوان «سیا در هالیوود»، به این مسئله میپردازد که «سازمان سیا از همکاری با هالیوود چه میخواهد؟».
او در جواب به این سوال اینگونه مینویسد: سازمان سیا به دنبال سه چیز است:
ـ رسیدن به اهداف دورهای (که با توجّه به اتّفاقات هر دوره تغییر میکنند)؛
ـ احیاء دوباره چهره مخدوش خود پس از جنگ سرد و به ویژه حادثه ۱۱ سپتامبر؛
ـ چهرهای از خود ارائه دهد که اوّلاً در هر زمان، در هر جا حاضر است، ثانیاً حضور او در هر جا همراه با قدرتی مطلق و شکستناپذیر است.
فیلمهایی که قربانی فشارهای پنتاگون شدند
در کنار خواسته سازمان سیا از هالیوود، پنتاگون نیز از این صنعت سینمایی خواستههایی دارد که عمدهترین آنها ارائه چهرهای با اقتدار، حرفهای و شکستناپذیر از ارتش آمریکاست و البتّه برای رسیدن به این خواسته خود، گاهی فیلمسازان و فیلمنامهنویسان را تا اندازه زیادی تحت فشار قرار میدهد تا آنجا که به گفته کتاب «عملیات هالیوود» فیلمهای زیادی در این میان بودهاند که قربانی خواسته «پنتاگون» شدهاند؛ ولی در این میان میتوان به دو فیلم «روز استقلال» ساخته رونالد امریچ محصول سال ۱۹۹۶ م. و «جی.آی.جین» به کارگردانی ریدلی اسکات در سال ۱۹۹۷ م. و با حضور دمی مور اشاره کرد.
نویسنده «روز استقلال»، برای جلب رضایت سران پنتاگون، فیلمنامه را چندین بار بازنویسی میکند؛ ولی در نهایت نیز مجبور میشود، بدون حمایت آنها فیلم را بسازد.
این فیلم که درباره هجوم بیگانگان به زمین بود، صحنههای جنگی بسیار زیادی را شامل میشد که برای ساخت آن به بودجه بسیار زیادی نیاز بود، به همین سبب، عوامل فیلم دست به دامان «پنتاگون» شدند؛ ولی سران پنتاگون پس از خواندن فیلمنامه که نوشته دین دولین بود، اعلام کردند که از این فیلمنامه به قدر کافی راضی نیستند و حاضر نبوده به چنین فیلمیکمک مالی و تجهیزاتی کنند.
به گفته مقامات وزارت دفاع، این فیلم به قدر کافی ارتش آمریکا را کارآمد و باکفایت نشان نداده است.
در نسخه اوّل فیلمنامه، تمامی تلاشهای ارتش برای مبارزه با موجودات فضایی با شکست روبهرو میشود و درنهایت نیز یک غیر نظامی است که نتیجه این مبارزه را تغییر میدهد.
دین دولین پس از تلاشهای فراوان، زمانی که میبیند قادر نیست مقامات آمریکایی را راضی به همکاری کند، طیّ نامهای به فیل استراب، رئیس بخش «ارتباطات فیلمسازی وزارت دفاع آمریکا»، رسماً اعلام میکند که حاضر است فیلمنامه را به طور کلّی تغییر دهد و قهرمان داستان را فردی ارتشی معرفی کند.
با همه اینها در نهایت، باز هم پنتاگون نتیجه حاصل را موفّقیتآمیز ندانسته و هیچ کمکی به ساخت فیلم «روز استقلال» نمیکند.
در فیلم «جی.آی.جین» ریدلی اسکات برای به دست آوردن حمایت مالی وزارت دفاع آمریکا، بیش از شش صحنه فیلم را به طور کلّی تغییر میدهد.
ریدلی اسکات در سال ۱۹۹۶ م. تصمیم به ساخت این فیلم میگیرد؛ ولی تلاش میکند تا برای گرفتن کمک مالی و دستیابی به تجهیزات نظامی لازم، نظر پنتاگون را جلب کند؛ امّا او نیز با بیتوجّهی این سازمان روبهرو میشود و به رغم انجام تغییرات لازم برای جلب توجّه آنها، ولی باز هم این پروژه مورد تأیید مقامات قرار نمیگیرد و اسکات مجبور میشود تا این فیلم را بدون حمایت پنتاگون بسازد.