امام محّمد باقر(علیه السلام) و برخورد با غلات

مقدمه
پنجمین امام شیعیان اثنی عشری، حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) است که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به «باقر العلوم»[شکافنده علوم و دانش‏ها] ملقّب گردید. ولادت حضرت را، نخسین روز ماه رجب سال ۵۷ هجری ذکر کرده‌اند و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال ۵۸ هجری….. در این نوشتار کوتاه، نگاهی اجمالی به شخصیت و جوانب مختلف زندگانی امام محمد باقر علیه السلام می افکنیم. امید است مورد قبول واقع شود.

ولادت امام باقر علیه السلام
پنجمین امام شیعیان اثنی عشری، حضرت امام محمّد باقر(علیه السلام) است که از سوی جدّ بزرگوارش پیامبر اکرم(ص) به «باقر العلوم» [شکافنده علوم و دانش‏ها] ملقّب گردید.
ولادت حضرت را، نخسین روز ماه رجب سال ۵۷ هجری ذکر کرده‌اند و عده ای از مورّخین در سوّم ماه صفر سال ۵۸ هجری گفته‌اند.
پدر بزرگوارش «امام علیّ بن حسین بن علیّ بن ابی‏طالب علیهم السلام» معروف به سجّاد(علیه السلام) و مادرش «فاطمه» معروف به امّ عبدالله (دختر امام حسن مجتبی (علیه السلام) است که امام صادق(علیه السلام) درباره ایشان فرمود: “فاطمه، صدّیقه ای است که در میان فرزندان حسن بن علیّ (علیه السلام) بی نظیر است”.

شاهد حادثه خونین کربلا
امام باقر(علیه السلام) بیش از سه سال از عمر خویش را در حالی که کودکی خردسال بود در عصر جدّش امام حسین(علیه السلام) گذراند و در آغاز زندگی خویش از نزدیک، حادثه خونین، اسفناک و تاریخی کربلا را شاهد بود.
یعقوبی نقل می‌کند که حضرت باقر(علیه السلام) فرمود: “هنگامی‌که جدّم حسین بن علیّ(علیه السلام) به شهادت رسید، من چهار ساله بودم و شهادت آن حضرت و آنچه که در آن روز بر ما گذشت را به یاد دارم… “.

امامت و رهبری جامعه
امام باقر(علیه السلام) در خلال امامت پدر بزرگوارش حضرت زین العابدین(علیه السلام)، از شاخسار رسالت و امامت و علوم نبوی(صلی الله علیه و آله) بهره ها برد و در دامن پاک خاندان وحی و امامت پرورش یافت تا در آینده، مسئولیت رهبری و هدایت جامعه اسلامی و بشری را به عهده گیرد.
جابر بن عبّدالله انصاری، صحابی گرانقدر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می‌گوید:” پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به من فرمود: تو آنقدر عمر می‌کنی تا یکی از فرزندان مرا از نسل حسین(علیه السلام) ملاقات خواهی کرد. او را « محمّد » می نامند، وی علم دین را کاملا مو شکافی می‌کند، هنگامی‌که او را دیدی سلام مرا به او برسان”.
دانشمندان هم عصر آن حضرت، سخنان شگفت انگیزی از علوم و دانش های امام(علیه السلام) را نقل کرده‌اند که در کتابهای حدیثی و تاریخی ضبط شده است.

اوضاع اجتماعی، سیاسی شیعه در دوران امام باقر(علیه السلام)
دوران امامت آن حضرت مصادف با ادامه فشارهای خلفای ستمگر بنی امیه مانند: ولید بن عبد الملک، سلیمان بن عبد الملک، عمر بن عبد العزیز، ، یزید بن عبد الملک و هشام بن عبد الملک بود که تاریخ، برخورد جنایتکارانه آنها را با اهل بیت پیامبر(ص) و شیعیان ضبط نموده است . در آن دوران، عراق به عنوان مرکز اصلی شیعیان بود و همین مسئله باعث وحشت دستگاه اموی شده بود و لذا حاکمان اموی سعی می‌کردند از نزدیک شدن مردم عراق با حضرت باقر(علیه السلام) جلوگیری کنند. به زعم آنها، مردم عراق شیفته محمّد بن علیّ(علیهما السلام) بودند و او را امام می دانستند و از تماس ها ممانعت می‌کردند. لکن در مراحل مختلف از جمله مراسم حج و غیره، مردم مسلمان و بخصوص شیعیان عراق با حضرت باقر(علیه السلام) تماس برقرار نموده و دستور می‌گرفتند و یا سوالها و شبهات فقهی و غیره را با ایشان در میان می‌گذاشتند و پاسخ و راهنمائی می‌شنیدند.
مشکل مهم در آن زمان، مسئله غلات بود که تعداد آنها رو به فزونی گذاشته بود. آنان با سوء استفاده از روایات امام باقر(ع) و نسبت دادن احادیث جعلی به حضرت می‌کوشیدند از حیثیت شیعی برخوردار شوند و با کشاندن شیعیان به جمع خود به اغراض سیاسی شان جامه عمل بپوشانند. به خصوص زمانی که امام باقر(علیه السلام) در مدینه تشریف داشتند. اما حضرت آنها را طرد می‌کردند و دستور می دادند که اصحاب و دوست داران ایشان نیز آنها را طرد نمایند. مثلا یفره بن سعید و بیان بن سمعان را که از رهبران غلات بودند توسط اصحاب امام باقر(علیه السلام) تکفیر شدند.
غلات سعی می‌کردند با وانمود کردن اطاعت ظاهری از امام باقر(علیه السلام)، خود را از عمل به وظائف اسلامی معاف دانسته ولی امام(علیه السلام) مکرر به لزوم عمل صالح تاکید می فرمودند و سعی در خنثی نمودن اندیشه انحرافی غلات می‌کردند.
حضرت می فرمودند: “شیعیان ما اطاعت کنندگان خدا هستند”.
همچنین می فرمودند” شیعیان ما اهل زهد و عبادت هستند، افرادی که شبانه روزی پنجاه و یک رکعت نماز بجای می آورند، شبها در حال عبادت و روزها، روزه دار و زکات اموال خود را می پردازند و به زیارت خانه خدا رفته و از محرّمات الهی اجتناب می‌کنند”.
مسئله دیگر قابل ذکر این است که امام باقر علیه السلام نسبت به مردم عراق و میزان پایداری و اطاعت آنها در راه و اهداف عالیه اسلامی اعتماد نداشتند، گرچه آنها بشدت اظهار علاقه می‌کردند اما به دلائلی که بعضی از آنها به سوابق تاریخی مردم کوفه و رفتار آنها با امام علیّ، امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) بر می‌گردد، امّا امام باقر(علیه السلام) اعتماد نداشتند و در جواب یکی از شیعیان که گفت: اصحاب و یاران ما(شما) در کوفه جمعیتی زیاد هستند و شما را اطاعت می‌کنند، فرمودند: ” آنها به خونهای خود بخیل تر هستند”.
با توجه به این مسائل(کمی‌یاران و انصار واقعی و خالص) حضرت امام باقر”علیه السلام”، مصلحت اسلام و حفظ آن را در رعایت تقیّه می دانستند و علیرغم فشاری که مردم عراق از حاکمان ستمگر و ظالم اموی متحمل می‌شدند قیام نفرمودند و این مسئله باعث شد که تعداد زیادی در امامت ایشان تردید کردند و لذا انشعاباتی در میان آنها رخ داد و عده ای به امامت برادرش زید معتقد شدند. ولی امام باقر(علیه السلام) همواره شیعیان را به صبر و بردباری در برابر مشکلات و مقاومت و خویشتن داری توصیه می فرمودند.
روایت مفصّل و جالبی در تحلیل اوضاع سیاسی شیعه و فشار خلفا از آغاز دعوت پیامبر(صلی الله علیه و آله) تا زمان امام باقر(علیه السلام) از ایشان نقل شده است که به جهت روشن شدن نظرات حضرت خلاصه ای از آنرا نقل می‌کنیم.
” ما اهل بیت[علیهم السلام] از ستم قریش و صف بندی آنان در برابرمان چه ها کشیدیم و دوستان و شیعیان ما نیز از دست مردم چه ها دیدند. رسول خدا[ص] به هنگام ارتحال از دار فانی دنیا، اعلان کردند، که ما[ائمه] نسبت به مردم از خودشان اولی تریم، ولی قریش پشت به پشت کردند تا این امر را از معدن و محور آن خارج ساختند و حق ما را تصاحب کردند. حکومت در میان قریش دست بدست گردید تا اینکه دو باره به ما اهل بیت(علیهم السلام) بر گردانده شد، ولی مردم بیعت ما را شکستند و بر علیه ما تدارک جنگ دیدند، بطوری که امیرالمومنین علیّ بن ابی طالب[علیه السلام]، تا هنگامی‌که به شهادت رسید در فراز و نشیب حوادث قرار گرفته بود. سپس با فرزندش، حسن بن علیّ[علیه السلام] بیعت کردند ولی به او خیانت کردند … پس از آن با حسین بن علیِّ[علیه السلام] با بیست هزار نفر بیعت نمودند ولی به او نیز خیانت ورزیدند… و پس از آن نیر دائما مورد تحقیر و ستم قرار گرفتیم و مورد قتل و تهدید واقع شدیم، منکران حق دروغ گویان در سراسر کشور اسلامی‌به جعل حدیث پرداختند و می خواستند ما را در میان مردم منفور سازند که این سیاست پس از شهادت حسن[علیه السلام] دنبال شد. چقدر دست و پای شیعیان را با اندک بهانه ای قطع کردند و کسانی که به دوستی ما معروف بودند راهی زندانها شدند و اموالشان به غارت رفت تا حجّاج بن یوسف روی کار آمد. او با انواع شکنجه ها عرصه را بر پیروان ما تنگ کرد تا جائی که اگر کسی را زندیق و کافر می نامیدند بهتر از آن بود که او را شیعه علیّ امیر المومنین(علیه السلام) بنامند! … .”
اوضاع سیاسی در دوران حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) نیز بهتر از آنچه که در زمان آباء و اجداد طاهرینش(ع) و شیعیان آنها پیش آمد نبود. برخی از مسائل دوران امامت آن حضرت، مقارن با حکومت ظالمانه هشام بی عبدالملک اموی بود . او مانند دیکر خلفای اموی شدیدا به مقام و منزلت حضرت باقر(علیه السلام) در بین مسلمانان رشک برده، در راه تصرف حکومت و کنار زدن امام(علیه السلام)، از هیچ جنایتی خود داری نمی‌کرد. عظمت علمی و معنوی امام باقر(علیه السلام)، چنان گیرا و جذّاب بود که حتی خلفای اموی و دشمنان را به کرنش و تعظیم وا می داشت. البته به غیر از عراق، در مکه و مدینه نیز شیعیان اندکی وجود داشتند که تعداد آنها نسبت به شیعیان عراق کمتر بود و در میان اصحاب و یاران حضرت تعداد ۴۹۷ نفر از آنها در رجال طوسی نام برده شده‌اند که رابطه شان با امام(علیه السلام) قوی بوده و در کتب اهل سنت، اشخاص بسیار زیادی نام برده می‌شوند که از حضرت حدیت نقل کرده‌اند ولی جزو اصحاب ایشان به حساب نمی آیند. تعداد شیعیان اگر چه زیاد بود ولی چنانچه گذشت، به منظور جنبش و قیام عمومی( که بتوان به پیروزی رسید و بر اساس اسلام و مسلمین ضربه ای وارد نشود) نمی‌شد به آنان اکتفا کرد و اوضاع سیاسی و مصلحت اسلام هم(که تشخیص آن با امام معصوم و حجت خدا در روی زمین است)، اجازه چنین حرکتی را نمی داد
از میان اصحاب خاص ایشان چند نفر بیش از دیگران شهرت دارند و مقدار زیادی از احادث شیعه در جوامع حدیث از طریق آنها نقل شده است که می توان از زاره بن اعین، برید بن معاویه، ابان بن تغلب، ابو بصیر، هشام بن سالم، محمّد بن مسلم، کمیت اسدی، جابر بن یزید نام برد و بعضی از این افراد تا زمان امام صادق(علیه السلام) نیز زنده بودند و از آن حضرت نیز احادیث زیادی روایت کرده‏اند و وظایف مهمی را در عصر امام صادق(علیه السلام) انجام داده‌اند . مثلا محمّد بن مسلم می‌گوید: از امام باقر(علیه السلام) سی هزار حدیث و از امام صادق(علیه السلام) شانزده هزار حدیث سوال کردم و جواب آنها را برای من فرمودند.
امام صادق(علیه السلام) فرمود:” احادیث پدرم را کسی جز زراره و ابو بصیر مرادی و محمّد بن مسلم و برید حفظ نکردند، اینها حافظان دین هستند و در دنیا و آخرت به سوی ما سبقت گرفته ‏اند”.

امام باقر(علیه السلام) و برخوردهای سیاسی

در دوره امام باقر(علیه السلام) زمینه های انقراض امویان و روی کار آمدن عباسیان و پدیدار شدن مشاجرات سیاسی و بر سر حکومت مسلمین و نزاعهای قومی هموار شده، بخصوص بعد از حادثه خونین کربلا که چهره ننگین بنی امیه را سیاه کرد و نفرت مردم از اعمال و کردار آنان زیاد شد و عده ای زیاد بسوی اهل بیت هدایت شدند و حقانیت آل علیّ(علیه السلام) بر آنها اشکار گردید. لکن مردم به جهات متعددی از جنگ و درگیری نظامی‌با حاکمان رو گردان شده و به تدریج به طرف معارف و علوم الهی گرایش پیدا کردند و توسط امام سجاد و امام باقر و امام صادق(علیهم السلام) به بهترین نحو هدایت شدند و هزاران حدیث از زبان آن بزرگوار در توضیح و تبیین معارف اسلامی و قرآنی و فقهی و تفسیری در دسترس مردم و دانشمندان قرار گرفت و لذا قیام با شمشیر در این زمان به علت شکست های سابق و خفقان فراوان و کمبود حماسه آفرینان ممکن نبود و نهایت تلاش امام باقر(علیه السلام)، صرف مبازره فرهنگی و تبیین و تدوین سنّت نبوی و اسلام ناب محمّدی[صلّی الله علیه و آله]شد و از آنجا که وجود امام باقر(علیه السلام) با آن هدایتها و معنویات وجودی به ضرر حکومت بود و همواره بنی امیه از آل علیّ و اهل بیت پیامبر(ع) خوف داشتند، درصدد اذیت و آزار حضرت بر می آمدند ولکن ائمه معصومین(علیهم السلام) هیچگاه از اهمیت تکلیف شورش و انقلاب بر علیه ظلم و ستم اموی غافل نبودند و بطور غیر مستقیم قیام های حق طلبانه شیعه را رهبری می‌کردند، برای نمونه می توان از حرکت زید بن علیّ (برادر حضرت) نام برد. از امام باقر(علیه السلام) در روایاتی نقل شده است که قیام ایشان را تایید می‌کرده و فرمود:” خداوندا پشت مرا به زید محکم کن”..
جناب زید پس از قیام خونین در سال ۱۲۰ یا ۱۲۲هجری(بنا به اختلاف نظر مورخین)، در زمان امامت امام جعفر صادق(ع) به شهادت رسید.
پیروان اهل بیت(علیهم السلام) و مکتب شیعه اثی عشری معتقدند، ائمه معصومین(علیهم السلام) پیشوایان راستین و حجت های خدا در زمین هستند و هر کدام از آن بزرگواران، در زمان خود، طبق شرایط و اوضاع و امکانات و مصلحت اسلام و مسلمین و امر خداوند، کاری را که به صلاح اسلام و حفظ آن باشد انجام دادند و اثر همه آنها این بود که دین اسلام و زحمات چندین ساله پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) حفظ شده است و در آینده نیز خفظ خواهد شد.امروز پس از هزار و چندی سال اسلام در بین مردم مسلمان به عنوان دین جهانی، الگو و سرمشق انسانهاست و روز به روز بر پیروان آن افزوده خواهد شد تا روزی که به امر خدا مهدی موعود، حضرت بقیه الله الاعظم(عجل الله) ظهور فرماید و انتقام تمام ظلم هایی که در حق ائمه معصومین(علیهم السلام) شده بگیرد و حکومت جهانی اسلامی را در سراسر گیتی به اجرا در آورد، ان شاء الله.

حدیثی عبرت ‏آموز
در پایان این نوشتار کوتاه، توجه خوانندگان عزیز را به حدیثی ارزشمند پیرامون امامت و رهبری جامعه اسلامی جلب می‌کنم، باشد که همه ما با شناخت و توسل به مقامات ائمه معصومین(علیهم السلام)، در پرتو عنایات و توجّهات ولی عصر(عجل الله) بتوانیم شیعیانی خالص برای آنان بوده و در اجرای دستورات الهی و ترک محرّمات و اطاعت از رهبری ولیّ فقیه عادل و دوراندیش زمان، آیت الله امام خامنه ای موفق باشیم؛ ان شاء الله.
امام باقر(علیه السلام) خطاب به محمّد بن مسلم می فرماید: «ای محمّد بن مسلم! هر شخص از این امّت، بدون امامی آشکار و عادل و منصوب از جانب خدا، بمیرد، در حال کفر و نفاق مرده است. ای محمّد، سردمداران ظلم و ستم، پیروانشان از دین خدا منحرف شده و دیگران را به راه ضلالت می‌کشانند و کارهائی که انجام می دهند به خاکستری می‏ماند که در روز طوفانی، بادی شدید بر آن وزیده باشد و این جز گمراهی دور کننده از حق، چیزی دیگر نیست».


شهادت امام باقر علیه السلام

حضرت امام محمد باقر(علیه السلام) ۱۹ سال و ده ماه پس از شهادت پدر بزرگوارش حضرت امام زین العابدین(علیه السلام) زندگى کرد و در تمام این مدت به انجام دادن وظایف خطیر امامت, نشر و تبلیغ فرهنگ اسلامى, تعلیم شاگردان, رهبرى اصحاب و مردم, اجرا کردن سنتهاى جد بزرگوارش در میان خلق, متوجه کردن دستگاه غاصب حکومت به خط صحیح رهبرى و راه نمودن به مردم در جهت شناخت رهبر واقعى و امام معصوم ـ که تنها خلیفه راستین خدا و رسول(ص) در زمین است ـ پرداخت و لحظه اى از این وظیفه غفلت نفرمود.
امام پنجم سرانجام در هفتم ذوالحجه سال ۱۱۴ هجرى ـ در سن ۵۷ سالگى ـ در شهر مدینه منوره به وسیله «هشام» مسموم شد و چشم از جهان فروبست. پیکر مقدس ایشان را در قبرستان بقیع – کنارپدر بزرگوارش – به خاک سپردند.

سلام علیه یوم ولد؛ و یوم استشهد؛ و یوم یبعث حیا.

ابنا به قلم: حجت الاسلام و المسلمین عبّاس جعفری

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *