اشاره:
روح حجّ، ولایت است و در عصر غیبت بین این عملِ عبادى سیاسى و امام مهدى علیه السّلام پیوندى عمیق وجود دارد.
در این نوشتار، ضمن بررسى پیوند آغازین و نهایى (حج و ولایت)، و (کعبه و امامت) به جلوههایى از پیوند آن سرزمین مقدس با امامت خصوصاً امام زمان علیه السّلام، اشاراتى بیان شده است.
اى حریم کعبه، مُحرم بر طواف کوى تو
من به گرد کعبه مىگردم به یاد روى تو
گرچه بر مُحرم بود بوییدن گلها، حرام
زندهام من اى گل زهرا زفیض بوى تو
اشکها از هجر تو نم نم چو زمزم شد روان
کى رسد این تشنگان را قطرهاى از جوى تو(۱)
حجّ که از فرایض بزرگ اسلام(۲) و اعظم شعائر دین و ارزشمندترین اعمال براى قرب به خدا است، (۳) رکن وثیق و حبل متینى است که میراث فرشتگان و پیامبران(۴) و شجرهى طوباى ابراهیم در طور سیناى مکّه است(۵) و فرزند برومندش اسماعیل علیه السّلام نیز عهدهدار وظیفهاى مىشود(۶) تا همگان به این میقات آیند و در جاى جاى آن حرم و حریم پاک و کانون نور، با پیوند با روح آن، یعنى (ولایت)(۷)، ضمن پذیرفته شدن اَعمال، و نائل شدن به کمال، جان تشنه را سیراب، و رخسار خسته را طراوت بخشند. حج، که با وجود یک عبادت بودن، جامع چندین عبادت است(۸) و هیچ عمل و عبادتى همپایهى او نیست(۹) و بهایى جز رضوان و بهشت جاوید ندارد، (۱۰) با این حال، اگر شخصى، همهى عمرش را در به جا آوردن آن سپرى کند، ولى به روح آن، آگاه نباشد، حجّ او فاقد ارزش و اعتبار است.(۱۱)
اصولاً ارکان و احکام دین، داراى شرایطى است. که رعایت آنها، سبب صحّت آنها مىشود. حج نیز چنین است. انسان، براى صحیح بودن حجّاش باید شرایط آن را رعایت کند، ولى نسبت به روح آن، یعنى معرفت امام، همواره باید ملتزم بود.(۱۲)
بنابراین، حجِّ بدون (ولایت)، طواف بدون (امامت)، حضور در عرفات بدون (معرفت)، قربانى در منى بدون فداکارى در راه (ولىّ زمان)، رمى جمره بدون دور کردن صفات رذیلهى مخالف با راه (امام زمان)، سعى بین صفا و مروه، بدون سعى در صراط صفا و مروّت و بى کوشش در شناخت بهتر و اطاعت امام، بىحاصل است و سودى ندارد. سادهترین عمل در حرم امن الهى، نظر به کعبه است، که ثواب نیز دارد، (۱۳) لکن بر اساس این که کلمهى توحید، به شرط ولایت، حصن امن و دژ نجات است، (۱۴) نگاه هماهنگ با ولایت و عارفانه به کعبه نیز مایهى بخشش گناه و پایهى نیل به مقامات است. امام صادق علیه السّلام مىفرماید:
مَنْ نظر إلى الکعبه بمعرفه فعرف من حقّنا و حرمتنا مثل الذى عرف من حقها و حرمتها غفرالله ذنوبه و کفاه همّ الدنیا والآخره(۱۵)؛ هر کس با معرفت و شناخت به کعبه بنگرد و حق و حرمت ما را مثل همان که از حق و حرمت کعبه مىشناسد، بشناسد، خداوند، گناهاناش را مىآمرزد و او را از اندوه دنیا و آخرت کفایت مىکند.
از این رهگذر، معناى حدیثى که دربارهى محبوبیّت سرزمین مکه و همهى آن چه در فضاى آن، اعم از خاک و سنگ و درخت و کوه و آب(۱۶) است، روشن خواهد شد؛ یعنى، منطقهى حرم که ادراک حق و حرمت آن آمیخته به عرفان حق ولایت و امتثال آثار وَلا است، محبوبترین چیزها خواهد بود و چیزى همتاى محبوبیّت آن نیست.
دل، بى تو، تمنّا نکند کوى منى را
زیرا که صفایى نبود بى تو، صفا را
باز آى که تا فرش کنم دیده به راهت
حیف است که بر خاک نِهى، آن کف پا را
به عبارت دیگر، کعبه و حرمتاش، زمزم و شرافتاش، صفا و مروه و صفایش، قربان گاه و تقواى قربانىاش، رمى جمرات و طرد شیطاناش، عرفات و نیایش خالصانهاش، سرزمین حرم با همهى برکاتاش، در پرتو ولایت و امامت رسول خدا و اهل بیت علیهم السّلام است. اگر کعبه به همهى شرافتها مزیّن است، روح عمل و مناسک آن، ولایت و امامت و شناخت امام و خضوع در برابر او است.(۱۷)
از این رو، آن گاه که فضائل امیرمؤمنان امام على علیه السّلام مطرح شد و عدّهاى خود را برتر مىپنداشتند، خداوند، در بیان برترى آن حضرت به عنوان برجستهترین مصداق اهل ایمان و جهاد فرمود:
(أجعلتم سقایه الحاج و عماره المسجد الحرام کمَن آمن بالله والیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله لایستوون عندالله)؛ (۱۸) آیا سیراب کردن حاجیان و آباد کردن مسجد الحرام را همانند کسى پنداشتهاید که به خدا و روز بازپسین ایمان آورده و در راه خدا جهاد مىکند؟ (نه، این دو) نزد خدا یکسان نیستند.(۱۹)
بنابراین، علم و عمل به این مطالب، بسیار مغتنم است؛ یعنى، کسانى که به حجّ مشرف مىشوند، باید بدانند که حجّ. اسرارى دارد و یکى از آن اسرار، هماهنگ بودن افکار و اعمال با امام زمان علیه السلام است تا حجّ کاملى انجام دهند و روح شان متعالى گردد.
چنین نیست که اگر مستطیعى به مکّه رود و حجّ گذارد، بدون آگاهى از اسرار آن، حجّ واقعى و کاملى را اقامه کرده باشد! امام سجاد علیه السّلام به (شبلى) که از اسرار بى خبر بود، فرمود: (… بنابراین، تو، نه به میقات رفتهاى، نه احرام بستهاى، …).(۲۰)
در این روایت، سخن از نفى (کمال) است، نه نفى (صحّت). ممکن است حجّ چنین کسى، صحیح باشد و قضا کردن نخواهد و در ظاهر، ذمهاش برى شده باشد، لکن به جهت بى خبرى از اسرار، در همان سیرت متعالى نشده، باقى مانده باشد.(۲۱)
بنابراین، روح آهنگ و قصد خانهاى که به سوى آن ره مىسپارى، (ولایت) است و میان آن دو، پیوندى عمیق است، و زائر، در تمام نقاط این حرم، خصوصاً کعبه، و تمام لحظههاى به جاى آوردن مناسک آن، خصوصاً طواف، شمیم دل نواز و جان فزاى عطر امامت و ولایت را با جان احساس مىکند. در این جا، به نمونههایى از پیوندهاى حج و ولایت، کعبه و امامت، اشاره مىشود.
۱- امامت و بناى کعبه
این بناى توحید را پیامبرى تجدید بنا و احیا کرد که بعد از ابتلائات فراوانى که همه در سمت و سوى حج است(۲۲)، به مقام رفیع امامت رسید. خداوند تبارک و تعالى در این خصوص مىفرمایند:
(و إذ ابتلى إبراهیمَ ربّه بکلمات فأتمَّهنَّ قال إنّى جاعلک للناس إماما)؛ هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسائل گوناگونى آزمود، و او، به خوبى، از عهدهى این آزمایشها بر آمد، خداوند به او فرمود: (من، تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم)(۲۳).
آرى، کعبه، به دست ابراهیم خلیل الرحمان که امام است، تجدید بناء شد و سکّهى حج به نام او ضرب شد و این مراسم را (حج ابراهیمى) نامیدند. لذا وارث او، امام مهدى علیه السلام، به هنگام ظهور، در کنار کعبه، به تمام عالمیان صَلا دهد که (هر کس مىخواهد با من دربارهى ابراهیم گفت و گو کند، بداند که من نزدیکترین مردم به ابراهیم هستم).(۲۴)
۲- امام مولود کعبه
تنها کسى که در این عالَم خاکى، در میان کعبه، پا به عرصه وجود گذاشته است، امیرمؤمنان حضرت علىابن ابى طالب علیه السّلام است که با تولّدش، پرده از راز و رمز شرافت و قداست این خانه بر مىدارد.(۲۵)
این فضیلت بزرگ را قاطبهى محدّثان و مورّخان شیعه و دانشمندان علم انساب، در کتابهاى خود نقل کردهاند. در میان دانشمندان اهل تسنّن نیز گروه زیادى به این حقیقت تصریح کردهاند و آن را یک فضیلت بى نظیر خواندهاند.(۲۶)
حاکم نیشابورى مىگوید: (ولادت على در داخل کعبه، به طور تواتر به ما رسیده است).(۲۷)
آلوسى بغدادى، صاحب تفسیر معروف مىنویسد: (تولد على در کعبه، در میان ملل جهان، مشهور و معروف است و تا کنون کسى به این فضیلت دست نیافته است).(۲۸)
زائرى که بر گرد این خانه طواف مىکند و رو به سوى آن نماز مىگزارد، باید معترف به این فضیلت باشد که نمودى از پیوند این دو است.(۲۹)
پی نوشت:
(۱) نغمههاى ولایت، سیّد رضا مؤید، ص ۲۷۱.
(۲) امام صادق علیه السّلام: (لیس شى أفضل من الحجّ إلا الصلاه و فی الحجّ هنا صلاه). (وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۷۷، ح ۲).
(۳) جواهر الکلام، ج ۱۷، ص ۲۱۴.
(۴) علل الشرایعکتاب الحجّ، ص ۳۹۹؛ کتابُ مَنْ لایحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۵۹.
(۵) حجّ: ۲۷.
(۶) بقره: ۱۲۵.
(۷) امام جعفر صادق علیه السّلام (بنی الإسلام على خمس: على الصلاه والزکاه والصوم والحجّ والولایه و لم یناد بشیءٍ کما نودى بالولایه).(اصول کافى، ج ۲، ص ۲۱). در روایت دیگرى، زراره، از امام صادق علیه السّلام مىپرسد: (أى شىء من ذالک أفضل؟). فقال: (الولایه أفضل؛ لأنّها مفتاحهن، والوالی هو الدلیل علیهنّ…).(وسائل الشیعه، ج ۱، ب ۱، ح ۲). لذا هشتمین حجت خدا، امام رضا علیه السّلام در بیان مقامات امامت، اشارهاى به این مطلب مىکند و مىفرماید (… بالإمام تمام… الحجّ؛ تمامیّت حجّ به وسیلهى امام است).(کافى، باب نادر جامع فی فضل الإمام وصفاته، ج ۱، ص ۲۵۶، ح ۱).
(۸) جواهرالکلام، ج ۱۷، ص ۲۱۴.
(۹) امام صادق علیه السّلام: (… ما یعدله شىء…) (وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۷۸، ح ۷ و ص ۷۷، ح ۳).
(۱۰) مستدرک الوسائل، ج ۸، باب ۲۴، ح ۲۲.
(۱۱) امام صادق علیه السّلام: (… أما لو أنّ رجلاً قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حجّ جمیع دهره و لم یعرف ولایهَ ولىّ اللّه فیوالیه و یکون جمیع أعماله بدلالته إلیه. ما کان له على الله جلّ و عزّ فی ثوابه و لا کان من أهل الإیمان…). (اصول کافى، ج ۲، ص ۲۳.)
فقیه و محدث عالى مقام، شیخ حر عاملى رحمه الله علیه در وسائل الشیعه، بابى را تحت همین عنوان قرار داده است: (باب بطلان العباده بدون ولایه الائمه علیهم السّلام، و اعتقاد إمامتهم)، (ج ۱، ص ۱۱۸، ب ۲۹) و در آخر مىفرمایند: (والاحادیث فی ذالک کثیره جدّا).
(۱۲) امام باقر علیه السّلام: (بنى الإسلام على خمس… فجعل فی أربع منها رُخصهً و لم یجعل فى الولایه رخصه… و مَن لم یکن عندَه مالٌ فلیس علیه حجّ و مَن کان مریضاً، صلّى قاعداً وأفطر شهر رمضان. والولایه صحیحاً کان أو مریضاً، أو ذا مالٍ أو لامال له فهی لازمه). (خصال، باب پنج گانه، ح ۲۱؛ وسائل الشیعه، ج ۱، ب ۱، ح ۲۴). در حقیقت، همان طورى که امام صادق علیه السّلام فرمودند، آغاز و انجام حجّ و سایر عبادات، معرفت به ولایت است: (… فاتحه ذالک کلّه معرفتنا و خاتمته معرفتنا). (بحارالانوار، ج ۲۷، ص ۲۰۲).
(۱۳) النظر إلى الکعبه العباده؛ (وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۴).
(۱۴) بحارالأنوار، ج ۳، ص ۷؛ صهباى حجّ، آیهالله جوادى آملى، ص ۲۴۱ – ۲۴۰.
(۱۵) وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۶۴.
(۱۶) وسائل الشیعه، ج ۹، ص ۳۴۹.
(۱۷) صهباى حجّ، ص ۲۴۱.
(۱۸) توبه: ۱۹.
(۱۹) براى اطلاع بیشتر دربارهى این فضیلت و مشخّصات مدارک اهل سنّت، به کتاب إحقاق الحق، ج ۳، ص ۱۲۷ – ۱۲۲ مراجعه شود.
(۲۰) مستدرک الوسائل، ج ۱۰، ص ۱۶۶.
(۲۱) ر.ک: بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۲۶۱؛ مناقب، ج ۴، ص ۲۳۴ و ۲۳۵؛ صهباى حجّ، ص ۳۴۱ – ۳۳۵.
(۲۲) در این زمینه، روایات گوناگونى وارد شده است که به برخى اشاره مىشود:
الف) ولادت حضرت اسماعیل علیه السّلام در سن پیرى حضرت ابراهیم و بردن او و مادرش به سرزمین مکّه، (بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۱۱۳).
ب) مأموریّت ذبح اسماعیل علیه السّلام. (مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰. البته در روایت دیگرى آمده است که حضرت ابراهیم علیه السّلام پس از رسیدن به مقام امامت، مأموریت ذبح را دریافت مىکند. (بحارالأنوار، ج ۱۲، ص ۱۲۵).
ج) بناى کعبه و انجام دادن مناسک حج. (مجمع البیان، ج ۱، ص ۲۰۰. ر.ک: مجلهى میقات حج، ش ۳۲، ص ۱۹۷، مقالهى آقاى سیّدجواد ورعى، پیوند حج با امامت و ولایت).
(۲۳) بقره: ۱۲۴.
(۲۴) امام باقر علیه السّلام: … والقائم یومئذ بمکه، عند الکعبه مستجیراً بها یقول: (… و مَن حاجّنى فی إبراهیم فأنا أولى الناس بإبراهیم…. (بحارالأنوار، ج ۵۲، ص ۳۰۵).
(۲۵) جنهالمأوى، آیهالله کاشف الغطاء، ص ۳۰۵؛ کرامات معصومیه، على اکبر مهدى پور، ص ۵.
(۲۶) ر.ک: مروج الذهب، ج ۲، ص ۳۴۹؛ شرح الشفاء، ج ۱، ص ۱۵۱.
(۲۷) مستدرک حاکم، ج ۳، ص ۴۸۳.
(۲۸) شرح قصیدهى عبدالباقى افندى، ص ۱۵، (به نقل از فروغ ولایت، ص ۳۵).
(۲۹) کعبهاى که ارکان آن به دست آدم صفى الله، و قواعد آن توسط قهرمان توحید، ابراهیم خلیل الله، مستحکم گردید، به خاطر مادر امام، دیوارش شکافته مىشود و ولىّ خدا در خانهى خدا متولّد مىشود، چرا که ارزش هر چیزى به پایهها و ارکان آن است. و ائمه علیهم السّلام در زیارت جامعه به (ارکان البلاد) معرفى شدهاند. لذا رکن کعبه و مکه امام است و رکن عالم موجود در این عصر، حضرت مهدى علیه السّلام است که امام صادق علیه السّلام مىفرماید: (لوبقیت الأرض بغیر إمامٍ لساخت، _کافى، کتاب الحجه باب أنَّ الارض لاتخلوا من حجه).
محمد رضا فؤادیان