۱. چرا نمیتوان نام اصلی امام زمان(ع) را زمزمه کرد؟
در این باره حضرت آیتالله مکارم شیرازی در کتاب قواعد فقهیه بحث مفصلی دارند که خلاصه آن چنین است:
«مشهور بین محدثان، حرمت تسمیه به اسم شریف حضرت است، لکن در آن احتمالاتی وجود دارد». سپس ایشان سه قول را مطرح میکند:
۱. حرمت تسمیه به دوران غیبت صغری اختصاص داشت؛
۲. حرمت تسمیه دائر مدار «تقیه و خوف» است. این رأی و نظر علامه حر عاملی است؛
۳. حرمت تسمیه مطلق و تا زمان ظهور است: کسانی مانند شیخ مفید، علامه مجلسی و شیخ صدوق… این نظر را مطرح کردهاند.
روایات در اینباره، چهار دسته است:
۱. روایاتی که از آنها حرمت تسمیه مطلقاً و بدون هیچ قید و شرطی استفاده میشود؛ مانند روایت کلینی از امام صادق(ع):
صاحب هذالأمر لا یسمّیه بإسمه إلاّ کافر؛
نام صاحب امر را جز کافر نمیبرد.۱
۲. روایاتی که تصریح به حرمت تسمیه به اسم شریف تا زمان ظهور ایشان؛ دارند مانند روایت امام هادی(ع):
لا یحلّ ذکره باسمه حتّی یخرج….
حلال نیست یاد آن حضرت به اسم شریف تا زمان ظهور…۲ .
۳. روایاتی که علت حرمت تسمیه را خوف و تقیه ذکر میکنند: مانند روایت ابو خالد از امام باقر(ع):
… همانا تو از من چیزی سؤال کردی که اگر بنیفاطمه او را بشناسند، حرص ورزند که او را قطعه قطعه کنند.۳
۴. روایاتی که ائمه اطهار(ع) و یا اصحابشان تصریح به اسم شریف حضرت نمودهاند؛ مانند روایت امیرالمؤمنین(ع):
در آخرالزمان یکی از فرزندانم قیام میکند که دو اسم دارد: یکی مخفی و دیگری آشکار؛ که اسم مخفی او احمد و اسم آشکارش محمد است.۴
ایشان در ادامه سه دلیل بر ردّ قول به حرمت آورده و میگویند: در دوران تقیه چه خوف بر ایشان و چه خوف بر خودمان باشد، ذکر نام حضرت حرام است؛
ولی در غیر از تقیه دلیلی بر حرمت نداریم. و نیز روایات مطلق و بدون قید را بر موارد تقیه حمل مینماییم.۵
البته گرچه برخی روایات منع از تسمیه، مقیّد به خوف و تقیّه میباشند ولیکن اکثر آنها بر عموم منع از تسمیه در همه مکانها و در همه زمانها حتی زمان
غیبت کبری دلالت دارند. برخی بهطور مطلق و برخی صراحتاً از ذکر نام ایشان تا زمان ظهور منع میکنند همانند روایتی که شیخ صدوق به سند متصل در کتاب
کمالالدین از عبدالله بن أبی یعفور روایت نموده که میگوید:
از امام صادق(ع) سؤال کردم:
سرورم؛ مهدی کدام فرزند شماست؟ فرمودند: پنجمین از هفتمین [امام] که از شما غایب میشود و بردن نام او برای شما جایز نیست.
و یا روایتی که در کتاب کمالالدین به سند متصل از عبدالعظیم حسنی منقول است که گفت:
به خدمت امام علی نقی(ع) رسیدم. وقتی به من نگاه کرد فرمود: مرحبا بر تو ای ابوالقاسم… پس از من فرزندم حسن [امام] است و مردم پس از او چه
خواهند کشید؟ پرسیدم: چطور مولای من؟ فرمود: چرا که او دیده نمیشود و بردن نامش مجاز نیست تا زمانی که قیام کند و زمین را آکنده از قسط و عدالت
کند.
و همینطور روایت احمد بن زیاد که در کتاب کمالالدین است از حضرت موسی(ع) و در آخر آن در وصف حجت میفرماید:
کسی که ولادتش از مردم مخفی است و نام بردن از او تا پیش از ظهورش مجاز نیست.
پس مقتضای مجموع این احادیث حرمت تسمیه آن جناب است مطلقاً، خواه در زمان حضور و خواه در زمان غیبت صغرا و کبرا.
و مؤید مطلب اینکه در بیش از هزار حدیثی که درباره ایشان در کتب حدیثی و ادعیه و زیارات آمده، به جز یکی یا دو مورد تصریح به اسم ایشان نشده است.
شایان ذکر است که نام مبارک آن حضرت (أرواحنا لمقدمه الفداء) توسط حضرات معصومین (علیهمالسلام) و منجمله از طریق ناحیه مقدسه امام عصر(ع) در
برخی از ادعیه و زیارات معروف نظیر: دعای شریف ندبه؛ «اللهم صل علی محمد و آل محمد و صل علی محمد جدّه و نبیّک السّید الأکبر و علی أبیه السّید
الأصغر»، که مرجع ضمایر به نام مبارک «محمّد» ابتدایی برمیگردد و لذا باید نام آن حضرت بوده باشد، آمده است و از جمع اینگونه موارد با روایات دلالت کننده
بر نهی و حرمت بردن نام ایشان، به این نتیجه میرسیم که احتیاط را در نبردن نام و کنیه مبارک ایشان، که همان نام و کنیه رسول خدا(ص) میباشد، در
محافل و مجامع عمومی، مراعات نماییم، همانگونه که سیره بسیاری از علمای سلف نیز چنین بوده است.
۲. چرا امام علی(ع) با آن توجه خاصی که در حال نماز داشتند و غرق مناجات با پروردگار میشدند، تا آنجا که معروف است پیکان تیر از پایش بیرون آوردند و
متوجه نشدند، چگونه ممکن است در حال رکوع صدای سائلی را شنیده و انگشتر خود را به او ببخشد؟
شنیدن صدای سائل و به کمک او پرداختن توجه به خویشتن نیست، بلکه عین توجه به خداست، امیرالمؤمنین(ع) در حال نماز از خود بیگانه بود نه از خدا، و
میدانیم بیگانگی از خلق خدا، بیگانگی از خداست؛ به تعبیر روشنتر، پرداختن زکات در حال نماز، انجام عبادت در ضمن عبادت است؛ نه انجام یک عمل مباح در
ضمن عبادت. به تعبیر دیگر آنچه با روح عبادت سازگار نیست، توجه به مسائل مربوط به زندگی مادی و شخصی است و اما توجه به آنچه در مسیر رضای خدا
است، کاملاً با روح عبادت سازگار است و آن را تأکید میکند، ذکر این نکته نیز لازم است که معنی غرق شدن در توجه به خدا این نیست که انسان بیاختیار
احساس خود را از دست بدهد، بلکه با اراده خویش توجه خود را از آنچه در راه خدا و برای خدا نیست برمیگیرد.۶
پینوشتها:
۱ . اصول کافی، ج۱، ص۳۳۲.
۲ . کمالالدین، ص۲۱۴.
۳ . وسائلالشیعه، ج۲۰، ص۳۵۹.
۴ . موعود، ش۴۶، ص۷۱.
۵ . به نقل از فصلنامه انتظار، ش۳، ص۲۲۱.
۶ . تفسیر نمونه، ج۴، ص۴۲۸.
ماهنامه موعود شماره ۵۱