فرزند سدره‌المنتهی

 

هر کس مرا می شناسد که می شناسد، هر کس نمی شناسد من با ذکر حسب و نسب خود، خود را معرفی می کنم:
من فرزند مکه و منایم؛
من فرزند زمزم و صفایم؛
من فرزند کسی هستم که حجرالأسود را با اطراف عبای خود برداشت؛
من فرزند کسی هستم که بهتر از همه جامه حج را به تن کرد؛
من فرزند بهترین طواف و سعی کنندگانم؛
من فرزند بهترین حج به جا آورندگانم؛
من فرزند کسی هستم که شبانه به سوی مسجدالاقصی برده شد؛
من فرزند کسی هستم که او را به سدره‌المنتهی بردند؛
من فرزند کسی هستم که نزدیک حضرت حق گردید و نزدیک تر شد تا این که فاصله اش به طول دو کمان یا نزدیک تر شد؛
من فرزند کسی هستم که خداوند بزرگ آنچه را که باید به او وحی نمود؛
من فرزند حسین، کشته شده در کربلایم؛
من فرزند علی مرتضایم؛
من فرزند محمد مصطفایم؛
من فرزند خدیجه کبرایم؛
من فرزند فاطمه زهرایم؛
من فرزند سدره‌المنتهایم؛
من فرزند درخت طوبایم؛
من فرزند کسی هستم که به خون خود غلطید؛
من فرزند کسی هستم که جنیان و پریان نیز در تاریکی بر او گریستند؛
من فرزند کسی هستم که پرندگان در آسمان بر او نوحه سرایی کردند…
ای یزید! پدر مرا از روی ظلم و ستم کشتی و اموال او را به تاراج بردی و زنانش را اسیر گرفتی… وای بر تو از روز قیامت، آنجا که خصم و شاکی جد و پدرم
خواهند بود.
گزیده ای از خطبه امام زین العابدین(ع) در شام

ای اهل کوفه!

اما بعد، ای اهل کوفه! ای نیرنگ بازان و فریب کاران و پیمان شکنان.
ای کسانی که از یاری و یاوری کنار می کشید و ای مکاران!
هان! اشک چشم شما هرگز بازنایستد و ناله شما فرو ننشیند!
مَثَل شما، مثل آن زنی است که رشته خود را پس از محکم بافتن، یکی یکی از هم می گسست، تا سوگندهای خود را در میان خویش وسیله فریب و تقلب
سازید.
آیا در میان شما چیزی جز لاف زدن و خودپسندی و دشمنی و دروغ و تملق گویی مانند کنیزان و کینه دشمنان حکم فرماست؟!
و یا جز این است که حالت شما همانند گیاهی است که در جایگاه ریختن سرگین روییده باشد، و یا مانند نقره ای که بر روی قبر کشیده باشند؟!
هان چه زشت است آنچه برای خود پیش فرستادید، و در اثر آن خداوند بر شما خشم گرفت، و پیوسته در عذاب می مانید.
آیا بر برادرم گریه می کنید؟!
آری بگریید، که به خدا سوگند به گریستن سزاوارید.
از این پس، بسیار بگریید و کم بخندید، که به عار و ننگ آن مصیب وارده بر ابا عبدالله(ع) و خاندانش، گرفتار آمدید و رسوایی آن دامنگیرتان شد و تا ابد
نخواهید توانست دامن خود را از آن پاک کنید….
وای بر شما! آیا می دانید چه جگری از حضرت محمد(ص) شکافتید، و چه پیمانی را شکستید، و کدامین زنان بزرگوار او را در برابر دیدگان مردم نمایاندید و
کدام پرده حرمت او را دریدید و چه خونی از او ریختید؟ قطعاً عمل زشتی مرتکب شدید، چیزی نمانده است که آسمانها از این عمل شما بشکافد و زمین چاک
بخورد و کوهها به شدت فرو ریزند. چه مصیبت زشتی را مرتکب شدید، مصیبتی که زمین و آسمان از آن لبریز می گردد.
با این حال تعجب می کنید که چرا آسمان خون می بارد، و قطعاً عذاب آخرت رسوا کننده تر است و آنان یاری نخواهند شد.
گزیده ای از خطبه حضرت زینب(س) در کوفه

 

ماهنامه موعود شماره ۵۱

همچنین ببینید

شعر و ادب

...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *