«عبدالله فدعق» از علما و نویسندگان عربستانی به شمار می رود. او از نویسندگان روزنامه “الوطن” سعودی به شمار می رود. وی روز گذشته در مقاله ای تحت عنوان «کربلاء.. کرب وبلاء» به ماجرای روز عاشورا پرداخت. متن کامل مقاله وی به شرح ذیل است:
در مثل چنین روزی در سال ۶۱ هجری نبرد نابرابر کربلا یا “واقعه الطف” پایان یافت که سه روز بین حسین بن علی بن ابی طالب علیهما السّلام و سپاه یزید بن معاویه به طول انجامید، و یکی از جنگ هایی است که بیشترین جدال پیرامون آن درتاریخ اسلام به وقوع پیوسته و هنوز نتایج و پیامدهای آن آثار جدلی مختلفی را به وجود می آورد و از مشهورترین وقایع در بین سلسلسه حوادثی است که نقش بسزایی در ارتباط بین پیروان مذاهب فقهی دارند.
آنطور که مورّخان اسلامی نقل کردهاند، تعیین یزید به عنوان خلیفه با مخالفت افرادی از جمله حسین علیه السّلام مواجه شد و همین نقطه تحول مهمی را در تاریخ اسلام به وجود آورد. خلافت سه ساله یزید پر بود از جنگ های پی در پی از جمله واقعه کربلا و واقعه حرّه که منجر به غارت مدینه منوره و هدف قراردادن کعبه با منجنیق شد…
سبب بروز حادثه کربلا، جریاناتی در کوفه بودند که گفتند فرصت برای خلافت امام حسین آماده شده و نامه های فراوانی برای او نوشتند و از وی دعوت کردند تا به سوی آنان بیاید تا امر حکومت را به او بسپارند و با او بیعت کنند، ولی هنگامیکه امام به طرفشان رفت، آنها از عقیده و تصمیم خود کوتاه آمدند و به جای یاری حسین(ع)، همراه با سپاه یزید در صحرایی به نام “الطف” راه را بر او بستند؛ جنگ شدّت گرفت و درمیدان جز او کسی باقی نماند، تیرها بر گلویش وارد آمدند و ضربات نیزه و شمشیر جسدش را هدف گرفتند و در نهایت به شهادت رسید. از این واقعه جز فرزندش «علی» کسی جان سالم به در نبرد و او حسب و نسب جدش را بعد از او حفظ کرد.
واقعه کربلا در منابع زیادی وارد شده است که قدیم ترین آنها کتاب “تاریخ الأمم و الملوک” طبری، “الامامه و السیاسه” دینوری، “مقتل الحسین” ابن یحیی است که از قدیم ترین منابع تاریخی است و اغلب مورّخین بدان استناد میکنند.
تقریباً هیچ مورّخ منصفی نیست که قائل نباشد حسین (ع) صاحب حقّ است و به هیچ وجه با یزید قابل مقایسه نیست.. به طور معمول، متون تاریخی قضاوت بی طرفانه ندارند.. چرا که تاریخ جانبدار است و حوادث تاریخی تابع نوع نگرش شخصی است که نقل میکند، ولی دراینجا همه انواع متون یک قضاوت دارند و همسو با هم معتقدند حق با حسین بود. از جمله استاد عباس عقّاد از مورّخان برجسته و معاصر جهان عرب در کتابش “الحسین بن علی ابو الشهداء” ص۱۹۹ می نویسد: «قبل از آنکه یزید و حسین با یکدیگر درگیر شوند، از سالیان و نسل ها قبل از آن زمان، حوادثی روی داده بود، که اسباب درگیری و خصومت بین آنان را فراهم کرده بود. دلایل این خصومت برمیگردد به نفرت این دو شخص از یکدیگر به سبب عواملی همچون عصبیت، ارث و موروث و سیاست تا عاطفه شخصی و اختلافات اخلاقی و فکری و …»
دکتر طه حسین پیشوا و زعیم ادبیات عرب، برجسته ترین داعی روشنفکری درجهان عرب (دانش آموخته در الازهر و فؤاد اول و سوربن فرانسه) بروز این درگیری را به رقابت سیاسی دو قبیله بنی امیه و بنی هاشم ارجاع می دهد؛ یعنی همان مثال قدیمیکه بین دو برادر هابیل و قابیل که در ابتدای خلقت بشر رخ داد.
استاد عقاد این قضیه را به طرز زیبایی خلاصه کرده، می نویسد: “حسین شریف ترین چیز در نفس انسانیت، یعنی غیرت بر حق و کراهت از نفاق، دست یافت، و یزید بر پست ترین چیز در نفس انسانیت، حرص و نفاق، را بدست آورد”.
شاید آنچه ابوفراس ملقب به فرزدق به حسین گفت و بین مردم ضرب المثل گردیده، بهترین سخن در این باب باشد که گفت: “قلب های مردم با توست و شمشیرهایشان با بنی امیه”، این بهترین اختصار کلام در این موضوع است که در واقع، وی معادن نفوس را شکافته و درک کرده که چقدر زیادند قلب هایی که فهمیدند حق با حسین است، ولی ترس و طمع آنها را برانگیخت تا شمشیرهایشان را به سمت بنی امیه ببرند.
منبع: شیعه آنلاین