حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: مگر ذهن جای چند مطلب دارد که طلبهای بخواهد محققانه درس بخواند و شب هم سریال و فیلم نگاه کند؟ این محقق نمیشود.
به گزارش موعود به نقل از رسا، حضرت آیت الله عبدالله جوادی آملی امروز در جمع علما و روحانیان حوزه علمیه در مسجد اعظم قم به ادامه تفسیر سوره مبارکه عنکبوت پرداخت و گفت: صدر سوره درباره آزمون و امتحان است، سپس سرگذشت چند پیامبر علیهم السلام را ذکر کرد. بعد فرمود هرکه به غیر خدا تکیه کند مثل آن است که به بیت عنکبوت تکیه کرده است، اعم از آن که به خود تکیه کرده یا مشرک است که به صنم و وثن متکی است یا به اشخاص یا گروه های وابسته به یک نظام حقوقی مرتبط است، این مَثَلی است برای توده مردم و ممکن است از بیت عنکبوت موهون تر و سست تر وجود داشته باشد ولی علم باید آن را تشخیص بدهد و در تشخیص توده مردم نیست، توده مردم بیت عنکبوت را به عنوان «أوهن البیوت» میشناسند و خدای متعال این را برای توده مردم مثال زده است؛ «نضربها للناس» و عموم مردم این را می فهمند.
این استاد تفسیر حوزه علمیه با اشاره به آیه شریفه «خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَهً لِّلْمُؤْمِنِینَ» گفت: اگر در آیهای سماء و ارض آمده باشد منظور مجموع نظام هستی است ولی اگر خصوص آسمان یا ارض مراد باشد «ما فیهما و ما بینهما» را جداگانه ذکر میکند، پس اگر اهل آسمان و زمین ذکر نشود مراد مجموعه نظام هستی است.
مفسر برجسته قرآن کریم ابراز داشت: بحثی درباره کان تامه و ناقصه است که کان تامه این است که اصل هستی این نظام را خدا داد؛ «الله خالق کل شیء» که موجبه کلیه است، دوم اینکه او «رب کل شیء»، است، پرورنده هر چیزی است که میشود رب العالمین، این کان ناقصه است در پرورش فرمود «أحسن کل شیء خَلَقَه» هر چیزی را آفرید و زیبا تربیت و تدیبر میکند، اگر اصل هستی نظام فعل خدا است و پرورش نظام موجود فعل خدا است و اگر برای غیر خدا سهمی در اصل هستی و نگه داری آن نیست پس «ما لَکم من دون الله من ولی» و اگر کسی به غیر خدا تمسک کرد به جای این که خانه محکم بسازد و در حصن توحید و ولایت برود «کلمه لا اله الاالله حصنی»، در خانه عنکبوت رفته که در آنجا جایی برای زیست نیست.
این استاد عالی حوزه علمیه قم در ادامه تفسیر آیه شریفه خَلَقَ اللَّـهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَهً لِّلْمُؤْمِنِینَ» گفت: مصالح ساختمانی آسمان و زمین حقیقت است، اگر از یک مهندسی بپرسید خانه را با چه درست کردی میگوید با سیمان و آهن، اگر از خدا بپرسید عالم را با چه خلق کردی – نه خصوص زمین یا فلان بنا را - عالم را با حقیقت آفریده است، لذا هر کاری که در عالم میشود باید مطابق با حق باشد و اگر مطابق با حق نبود به خود آدم بر میگردد، و اگر هدفی در عالم نباشد و مرگ پایان زندگی باشد و حساب و کتابی نباشد میشود باطل، لذا در بخش پایانی سوره مبارکه آل عمران فرمود متفکران درباره آسمان و زمین فکر میکنند و میگویند «ربنا ما خلقت هذا باطلا»، در سوره مبارکه صاد فرمود عالم باطل نیست، در سوره زمر فرمود عالم حق است، پس یک معاد و هدفی هست، اگر یک چیزی ابتر باشد باطل است و این باطل میشود لهو و لغو و بازی، بازی هدف عقلی ندارد هدف وهمی و خیالی دارد لذا فرمود ما بازیگر نیستیم، اگر عالم مقصد و مقصودی نداشت میشد بازی، «وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا لَاعِبِینَ».
خداوند نفرمود ما بازیچه خلق نکردیم فرمود بازیگر نیستیم
وی افزود: مطلب دیگر این است که هر دوی دنیا و آخرت را خدا آفرید، در سوره مبارکه حدید هم می فرماید دنیا جز بازیچه چیز دیگری نیست، جمع بین این آیه که می فرماید «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَهٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ»، و این که فرمود ما بازیگر نیستیم این است که دنیا بازیچه است و ما بازیگر نیستیم و حکیم هستیم، نفرمود ما بازیچه خلق نکردیم فرمود بازیچه خلق کردیم ولی حکیم هستیم، بیان مطلب این است که یک پدر حکیم و فرزانه و بزرگوار برای بچه و کودکش اسباب بازی می خرد، این اسباب بازی است نه اسباب علم اما کودک را به بازی گرفتن حکمت است و این پدر بازیگر نیست، حکیم و عالم فرزانه است، ولی اگر بچه همه اش به بازی سرگرم باشد عمر خود را تلف کرده است.
اگر کسی به دنبال مرید بازی و دست بوسی و امثال ذلک بود کودک۸۰ ساله است
حضرت آیت الله جوادی آملی ادامه داد: هئیت مدیره مدرسه برای بچه ها تنظیم برنامه میکنند و میگویند از هر پنج ساعت، ۴ ساعت کار علمی و ۱ ساعت هم بازی کنند، بچه ها را در مدرسه به بازی گرفتن حکمت است ولی مدیر بازیگر نیست، فرمود این مقام و پست ها و من و ماها بازیچه است، همه شما که سلمان و اباذر نیستید که لوجهالله کار کنید، اکثر مردم یک تشویق و رفاه و مانند آن می خواهند، این پست و مقام بازیچه است، بازیچه برای این است که بقیه عمر را برای خدمت صرف کند، اگر کسی همه عمر را صرف بازیچه کند میشود لهو و لعب، اسباب بازی را برای بازیگرها خلق کرد که یک مقداری کار کنند و خستگی خود را با بازی رفع کنند اما کسی که عمرش را به بازی گذارنده یک کودک هشتاد ساله است، اگر به دنبال مرید بازی و دست بوسی و امثال ذلک بود بچه هفتاد هشتاد ساله است و هنوز بزرگ بالغ نشده است.
دستور سجده به حیوان
حضرت آیت الله جوادی آملی خاطر نشان کرد: خدای متعال فرمود ما بازیگر نیستیم و شما هم اگر می خواهید به اخلاق الهی متخلق شوید بازیگر نباشید، بازی چند ساعتی برای رفع خستگی عیب ندارد اما نه کسی را بازی بدهید نه خود به بازی سرگرم شوید، آن وقت این عالم میشود حق و انسان محقق هم متحققانه زندگی میکند، از وجود مبارک امام صادق سلام الله علیه سؤال کردند امام بعد از شما کیست؟ فرمود «من لا یَلهُوا و لا یلعب» کسی که اهل بازی نیست، طولی نکشید وجود مبارک امام کاظم سلام الله علیه وارد شد که بچه بود و بره ای به همراه داشت به این بره می فرمود «اُسجُدی لِرَبِّکِ»، وجود مبارک امام صادق علیه السلام این کودک را در بغل گرفت و فرمود «بِأبی من لا یلهُوا و لا یلعب» درست است که گوسفند با افراد عادی حرف نمی زند ولی با ولی الله حرف می زند، ولی الله هم می تواند به او دستور دهد، این ها حاضر نیستند حیوانات را بازی بدهند چه رسد به جامعه انسانی.
حضرت آیت الله جوادی آملی با اشاره به عبارت «بالحق» در آیه شریفه گفت: حق عین خلق است من وجهٍ و غیر خلق است من وجهٍ که این در کلمات اهل معرفت آمده است، حق «مخلوقٌ به» است نه آن حق که «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ»، آن منطقه ممنوعه است و احدی به آن دسترسی ندارد، اما این حق همان حقی است که «مخلوقٌ به» است چون می فرماید ما آسمان و زمین را بالحق خلق کردیم و در سوره آل عمران هم می فرماید «الحق من ربک» حق در «ذَلِکَ بِأَنَّ اللَّـهَ هُوَ الْحَقُّ» مقابل ندارد و احدی هم به آن دسترسی ندارد، در مورد «الحق من ربک» است که علی علیه السلام مع الحق و گرنه کسی با خدا نیست.
عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به آیه شریفه «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاهَ إِنَّ الصَّلَاهَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَلَذِکْرُ اللَّـهِ أَکْبَرُ وَاللَّـهُ یَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ» بیان داشت: اگر می خواهی بشنوی حرف خدا را بشنو چون کسی که عالم را آفرید در حال تفسیر عالم است، گذشته، آینده، روح، و بدن را تفسیر میکند، پس این را تلاوت کن، بخواهی با او حرف بزنی هم «اقم الصلاه»، با چه کسی می خوای حرف بزنی؟ غیر از او و آثار و مخلوقات و آیات او که در عالم نیست، این هم به حکمت عملی نظر دارد و هم به حکمت نظری، هم بحث های جهان بینی – بود و نبود- و هم بحث های جهان داری - باید و نباید- را بیان کرده است، فرمود این ها حکمت است که به شما گفتیم، حکمت در اصطلاح قرآن غیر از حکمت رایج است، جهان بینی و فلسفه و کلام و مانند آن به اصطلاح قرآن فقه است یعنی فهم دین، آن جایی که سخن از خدا و آیات الهی و وحی و نبوت است فقه است، خواه مربوط به خدا شناسی باشد که بحث عقلی است، خواه مربوط به حلال و حرام شناسی باشد که بحث نقلی است.
وحی علمی و وحی عملی
وی افزود: یک وحی فعلی هم داریم که این نوع وحی جای تلاوت نیست، در وحی فعلی یک جزم داریم که حوزه قضیه و تصور و تصدیق و قیاس اقترانی و استثنایی است که در ردیف کارهای حوزه و دانشگاه است، یک حوزه عزم و اراده و نیت و اخلاص داریم که تصمیم و عمل است و کاری به علم ندارد، خدای سبحان برای اولیای خود از دو منظر وحی دارد، هم مطالب علمی را وحی می فرستد که گذشته و قصص انبیا و جهان آینده چیست، گاهی هم در تصمیم گیری میبینید در قلب انسان یک تصمیمی پیدا میشود، انسان در تشییع یک شهیدی یا تشیع دوستی یا عیادت بیماری دفعتا یک تصمیم خوبی میگیرد، این تصمیم از جایی آمده است، چه اینکه اگر کسی قصد خلاف و تصمیم به کار باطل گرفت، تصمیم از جای دیگری آمده است، اگر تصمیم باطل باشد وسوسه نام دارد؛ «یوسوس فی صدور الناس من الجنه و الناس» که وحی ابلیس است، اگر تصمیم خیر و رحمت و برکت و صلاح و فلاح باشد؛ «وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاهِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاهِ» است، یک وقت خدا می فرماید« أقیموا الصلاه»، این یک راه علمی است، یک وقت می فرماید وحی فرستادم که بلند شو نماز بخوان، این که انسان یک دفعه تصمیم میگیرد همیشه نمازش را اول وقت بخواند، همیشه با وضو باشد، علم نیست اراده و تصمیم و نیت است و از جایی آمده است، تصادف و شانس نیست، اگر کسی مشمول عنایت الهی باشد، خدا تصمیم های خیر را به او عطا میکند، عهد کردم که دگر حرف کسی را نزنم، این فعل خیر است، همان طور که وحی علمی و وحی عملی داریم کارهای شیطنت هم دو قسم است؛ «إِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَى أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ»، این وحی علمی است، تمام این مغالطات و شبهات منشأ شیطنت دارد، اگر کسی مبدأ عالم و نظام عالم را نپذیرد ناچار است به شانس تکیه کند، خرافی تر از شانس چیزی نیست، اگر کسی به توحید و نظام علّی بسنده نکند ناچار است به خوش شانسی و بد شانسی روی بیاورد، این وحی شیطان هم در اثر بدرفتاری های سابق است. در قرآن از وحی علمیشیطان به وحی و از وحی علمیبه وسوسه یاد شده است.
این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: فرشتگان الهی که به اذن ذات اقدس اله کار میکنند هم وحی علمی دارند که معارف می آورند و هم وحی علمی دارند که تصمیم های خوبی نصیب انسان میشود، رساله عهد همین است، در کتاب های فقهی ما نذر و یمین رایج است اما عهد خیلی کم است، خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند، آن قدر ذات اقدس اله لطیف است که فرمود با من عهد ببندید، رساله عهد در فقه همین است، منتهی معمولٌ به ما نیست، برای درمان بیماری یا شبیه آن نذر میکنیم اما عهد نداریم،که با خدا عهد ببندیم یک طرف ما باشیم و یک طرف او با او معاهده کنیم، عهد مثل نذر یمین حکم فقهی و کفاره دارد.
عهدهای بزرگان با خدا
مفسر برجسته قرآن کریم ابراز داشت: خیلی از بزرگان رساله عهد داشتند؛ عهد کردم که دگر گوش به ناحق نکنم، عهد کردم که دگر وقتم را تلف نکنم، عهد کردم حرف بی جا نزنم، عهد کردم همیشه نماز اول وقت بخوانم، عهد کردم تا ممکن است نماز را به جماعت بخوانم، عهد کردم نماز شبم ترک نشود، عهد کردم که قصه نخوانم، مگر این ذهن ظرفیت چه قدر مطلب دارد؟ یک طلبه بخواهد محققانه درس بخواند و شب بخواهد سریال و فیلم نگاه کند. ذهن مگر جای چند مطلب دارد؟ آخرشب هم خسته است و یک مروری به کتاب میکند، این محقق نمیشود، قصص اولیا علم است اما داستانهایی که پیام علمی ندارد چرا انسان وقت خود را صرف کند؟ مگر ذهن چقدر ظرفیت دارد که هر روزنامه ای را بخواند! بزرگان رساله نوشتند که عهد کردیم حرفهای غیر علمی نگوییم، عهد کردیم حرفهای غیر علمی نشنویم، نوشته های غیر علمی نخوانیم، بالاخره با رعایت اینها انسان محقق میشود، خدای متعال هم می فرماید این ها را بخوان «اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتَابِ».
نماز بازدارنده از منکر
حضرت آیت الله جوادی آملی گفت: نماز را تلاوت و قرائت نمیکنیم، دین نماز را عمود می داند، عمود خواندنی نیست و این قرآن که کتاب حکیم است در هیچ جا نمیگوید نماز بخوانید می فرماید اقامه کنید، این ستون را اگر نگه داشتی و زیر این خیمه رفتی محفوظی، انسان می تواند بفهمد نمازش مقبول شد یا نه، اگر مطابق با رساله عملیه یا فتوای خودش بود نماز صحیح است اما سؤال این است که مقبول حق شده یا نه که حکم کلامی است نه فقهی، اگر تا غروب یا تا یک مدتی مصون از فحشا و منکر بود خدا را شکر کند که نماز او قبول شده چون صلاه آن است که «تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ»، اگر موفق شد و از امتحانات پیروز بیرون آمد و موارد زیادی از فحشا و منکر نجات پیدا کرد مطمئن میشود که نمازش قبول شده و شاکر است، اما اگر خدای نکرده از یک طرف نماز و از یک طرف نگاه به نامحرم یا مسائل دیگر است، تقریبا اطمینان دارد که نمازش قبول نشده است، بین صحت و قبول فرق است. در اذان و اقامه چه قدر باشکوه از نماز یاد میشود، هیچ عبادتی نداریم که «حیّ علی» داشته باشد حیّ علی الصوم و زکاه که نداریم.
روح معصیت با توحید سازگار نیست
این استاد عالی حوزه علمیه قم خاطر نشان کرد: انسان در نماز با خدا گفتگو میکند، در پیشگاه او سجده میکند، «ایاک نعبد و ایاک نستعین» میگوید، دیگر چه طور در برابر او بایستد؟ معصیت یعنی اینکه حرف او را زیر پا میگذارد، بعضی از بزرگان اهل معرفت گفتهاند روح معصیت را بشکافید میبینید که با توحید سازگار نیست، چون اگر کسی خلاف کند اگر از روی سهو و نسیان و خطاو اجبار و اضطرار باشد که بر اساس حدیث رفع معصیت نیست، آن جا که عالما بالحکم و الموضوع و عامدا باشد به این معنی است که خدایا من هیچ عذری ندارم، می دانم که حرام است ولی به نظر من باید انجام بدهم، روح هر گناهی را تحلیل کنید شرک در می آید «وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّـهِ إِلَّا وَهُم مُّشْرِکُونَ» حالا خدا چه قدر رحیم است که میگذرد حرف دیگری است، هیچ معصیتی نیست مگر اینکه در تحلیل نهایی به شرک برمیگردد و خدا خیلی کریم است که از ما میگذرد.