نسل سلمان؛ جستجوی حقیقتی در کالبد ایرانی مسلمان

 سلمان فارسی از چهره های ماندگار و درخشنده تاریخ صدر اسلام است

 

چهره ناب و تابناکی که با حقیقت ولایت در هم آمیخت و به قرب و ارجی بی‌نظیر رسید و مصداق تام و تمام «منا اهل البیت» گردید.

سخنی که پیامبر اکرم(ص) در شأن و مرتبت سلمان فارسی بر زبان مبارکش جاری ساخت.

و همین سخن به خوبی گویا و جویای شأن و منزلتی است که سلمان فارسی در نزد رسول خاتم به دست آورد و توانست چنین توصیفی را از آن خود کند.

شیخ طوسی در کتاب امالی از منصور بن رومی چنین نقل می نماید که:

روزی به امام صادق گفتم:«ای مولای من، سخن سلمان فارسی را فراوان از شما می‌شنوم. سبب چیست؟»

فرمود:«مگو سلمان فارسی. بگو سلمان محمدی. سبب آن که او را زیاد یاد می‌کنم این است که او به سه خصلت بزرگ آراسته بود: اول آن که خواسته‌ی مولایش امیرالمؤمنین را بر خواسته‌ی خود مقدم می‌داشت؛ دیگر اینکه فقرا را دوست می‌داشت و آنان را بر ثروتمندان ترجیح می‌داد و سوم اینکه به علم و علما محبت داشت.»

اما براستی باید دید این مقام و مرتبه «اهل بیت»ی شدن چگونه برای سلمان فارسی به دست آمد؟

مرور تاریخ زندگی و تأمل در سیره سلمان، گویای این حقیقت است که او در ولایت مداری عنصری برجسته و انسانی بایسته و شایسته بود و آفتاب ولایت بر کالبد روحانی و ملکه نفسانی اش تابیدن گرفته و جان او را با حقیقت ولایت گرما داده و به روشنی روح و روان رسانده بود.

سلمان فارسی که با پاکی و خلوص و ولایت مداری و حق جویی و با صداقت مثال زدنی اش توانسته بود به مدال فاخر و زیبا و ماندگار حضور در خلوت انس اهل بیت آنهم از زبان مبارک پیامبر راستی و درستی، نائل آید می تواند و باید الگو و نشانه ای روشن برای امتداد نسل سلمان در میان جوانان و ایرانیان ولایت جو و اهل بیت مدار باشد.

نسل سلمان که به درستی و حقیقت، می تواند امتداد روحیه سلمان فارسی و ادامه ای بر رهیافت و رویکرد ناب و درخشنده او باشد، می تواند تضمین کننده حیات طیبه ایرانیان باشد و او را به سان چراغی فراراه زیست فردی و جمعی خویش بشمارد و از او مدد بگیرد.

پیامبر (ص)، سلمان را از اهل بیتش خواند در حالیکه بسیار کسان دیگر از عرب و سایر قبایل و حتی اقربین و مقربین و سابقون در میان صحابه و کبار و اطرافیان ایشان بودند اما موفق به کسب این لقب نشدند و این خود علاوه بر شأن و مرتبت سلمان گویای این حقیقت هم هست که نژاد و قبیله و رنگ و زبان و چیزهایی از این دست در دین مبین اسلام و طریقت متعالی رسول آن، هیچ جایگاه و پایگاهی ندارد و تنها و تنها تقوا و منزلت عرفانی و سلوک ایمانی و عزم اعتقادی راسخ و پاکی و صداقت آنهاست که می تواند افراد را از هر تیره و درجه و قوم و قبیله ای که باشند به چنین مقام و مرتبتی نائل گرداند.

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *