در این روز یا در روز ۲۸ صفر(۱) پیامبر(صلی الله علیه واله) دوات و کتف طلبیدند تا بنویسند و برای امت بیان کنند که خلافت بلافصل بعد از ایشان برای امیرالمومنین(علیه السلام) است، ولی عمر با کلامیکه احدی به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگفته بود مانع ازاین کارشد و به ساحت اقدس نبوی جسارت کرد وگفت:(( ان الرجل لیهجر)): این مرد هذیان میگوید!. کتاب خدا ما را بس است.
با این کلام عمر اختلاف و سروصدا بین اصحاب به وجود آمد. عده ای از (منافقین) گفتند: قول، قول عمر است. عده دیگرگفتند: کاغذ و قلم بیاورید . دراین هنگام رسول خدا (صلی الله علیه وآله) صورت مبارک از آنها برگرداندند وفرمود: ازنزد من دور شوید نزاع وسروصدا نزد من جایز نیست. آنان رفتند وشیطان کارخودش را کرد وشد در امت آنچه نباید میشد
ذکر چند مطلب شایان توجه است:
۱- این حدیث به عبارات مختلف درکتب مختلف شیعه و اهل خلافت نقل شده است
۲- ان قدرمطلب واضح و اسناد فراوان است که عده ای بر آن شدهاند که معنای این عبارت را نقل کنند تا شاید از وقاحت کلام گوینده آن بکاهند .(۲)
۳- جسارت ونسبت هذیان به اشرف مخلوقات مخالف آیات قرآن کریم است :
وَ ما یَنطِقُ عَن الهوی* ان هو الا وحیٌ یوحی (سوره نجم ایه ۳و۴)
۴- گوینده این کلام شامل این آیات قرانی است :
انَ الذینَ یُوذونَ اللهَ وَرسولَهُ لَعَنَهُمُ اللهُ فِی الدُنیا وَالاخِرهِ و اعَدَّ لَهُم عَذاباً مُهیناً ( سوره احزاب آیه ۵۷)
۵- اضافه بر عبارت ان الرجل لیهجر که درکتب مختلف ذکرشده گوینده این کلام در جاهای مختلف دردوران حکومت ذکر شده
گوینده این کلام درجاهای مختلف دردوران حکومت خود وقبل ازآن درجواب سوال کنندگان و گاهی هم درکلام خودش که به ابن عباس گفت می دانی چرا آن روز مانع ازآوردن کاغذ وقلم شدم چون می دانستم رسول خدا در ان وصیت می خواهد خلافت وامامت خلق بعد از خود را با علی بن ابیطالب بیان کند لذا مانع آوردن کاغذ و قلم شدم!!! (۳)
منابع:
۱- کتاب سلیم بن قیس : ج۲ ص ۷۹۴. غایه المرام: ج ۶ ص ۹۵-۹۷.
۲- النص و الاجتهاد: ص۱۵۰. المراجعات: ص۳۵۳. ماذا تقضون؟: ص ۴۹۴.
۳- التحفه العسجدیه : ص ۱۴۴. کشف الیقین: ص ۴۷۱. کشف الغمه: ج ۲ ص ۴۷. بحار الانوار:ج۲۹ ص ۶۳۹، ج۳۰ ص ۲۴۴-۵۵۴-۵۵۵، ج۳۱ ص ۷۵، ج ۳۸ ص ۱۵۷.