جابر گوید: از پیشنهاد حضرت، بسیار تعجّب کردم که ناگاه متوجّه شدم، زمین شکافته شد و از درون آن رسول خدا به همراه علىّ بن ابى طالب و جعفر و حمزه صلوات اللّه علیهم، خارج شدند و من مبهوت و متحیّر، به آن ها خیره شدم.
جابر بن عبداللّه انصارى – آن پیرمرد صحابى که سلام رسول خدا صلى الله علیه و آله را به پنجمین امام، حضرت باقرالعلوم علیه السلام رسانید – حکایت می نماید:
سوگند به حقّانیّت خداوند و حقّانیّت رسول اللّه ! جریانى بسیار عجیب از امام حسن صلوات اللّه علیه دیده ام، که بسیار مهمّ و قابل توجّه است .
گفت : بعد از آن که بین آن حضرت و معاویه آن قضایاى مشهور واقع شد؛ و در نهایت بین آن دو، صلح گردید، و بر من بسیار سخت و گران آمد؛ و همه اصحاب واطرافیان آن حضرت نیز از این امر ناراحت و سرگردان بودند، تا آن که روزى به خدمت حضرتش وارد شدم، آن بزرگوار فرمود:
اى جابر! از من دلگیر و افسرده خاطر مباش و هرگز فرموده جدّم، رسول اللّه صلى الله علیه و آله را از یاد مبر، که فرمود: فرزندم حسن سیّد جوانان اهل بهشت است؛ و خداوند به وسیله او بین دو گروه عظیم از مسلمان ها صلح ایجاد نماید.
جابر گوید: این توجیه، آرام بخشِ دردهایم نگردید و با خود گفتم : منظور پیغمبر خدا صلوات اللّه علیه این مورد نبوده است؛ چون این حرکت سبب هلاکت مۆمنین خواهد شد.
در همین لحظه امام حسن مجتبى علیه السلام دست خود را بر سینه من نهاد؛ و فرمود: هنوز مشکوک هستى ؟
گفتم : بلى .
فرمود: آیا دوست دارى رسول اللّه صلى الله علیه و آله را شاهد بگیرم تا مطالبى را از وى بشنوى ؟
جابر گوید: از پیشنهاد حضرت، بسیار تعجّب کردم که ناگاه متوجّه شدم، زمین شکافته شد و از درون آن رسول خدا به همراه علىّ بن ابى طالب و جعفر و حمزه صلوات اللّه علیهم، خارج شدند و من مبهوت و متحیّر، به آن ها خیره شدم .
امام حسن مجتبى علیه السلام اظهار داشت : یا رسول اللّه ! جابر نسبت به طرز عملکرد و برخورد من با معاویه مشکوک شده است؛ و تو خود از قلب او آگاه ترى .
در این هنگام پیغمبر خدا صلوات اللّه علیه لب به سخن گشود و فرمود: اى جابر! مۆ من نخواهى بود، مگر آن که تسلیم ائمّه خود باشى و افکار و نظریّات شخصى خود را کنار گذارى .
و سپس افزود: اى جابر! آنچه فرزندم حسن انجام داد، تسلیم آن باش و بدان که عملکرد و کارهاى او بر حقّ است؛ و او با این کار مۆ منین را زنده کرد؛ و بدان آنچه را کهاو انجام داد از طرف من و از طرف خداوند متعال بوده است .
عرض کردم : یا رسول اللّه ! من تسلیم امر شما شدم، بعد از آن مشاهده کردم که به سمت آسمان بالا رفتند و دیدم که آسمان شکافته شد و آنان درون آن وارد گشتند.
منبع: الثّاقب فى المناقب، ص ۳۰۶، ح ۱؛ مدینه المعاجز، ج ۳، ص ۷۲، ح ۷۳۷. (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى)