۳سوال خضرنبی(ع) از امام حسن(ع)

قلب انسان همچون ظرفى سرپوشیده است، پس اگر انسان بر فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت نماید، دریچه قلب او باز و روشن مى شود و آنچه بخواهد در سینه اش آشکار و هویدا مى گردد، ولى چنانچه صلوات نفرستد و خوددارى کند، قلبش تاریک مى گردد و فکرش خاموش خواهد ماند.

حضرت جوادالائمّه صلوات اللّه علیه حکایت می فرماید: روزى امیرالمۆمنین علىّ علیه السلام به همراه فرزندش، ابو محمّد امام حسن مجتبى صلوات اللّه علیه؛ و نیز سلمان فارسى وارد مسجد شدند و چون در گوشه اى نشستند مردم نزد ایشان اجتماع کرده؛ و مردى خوش چهره با لباس هاى آراسته، نیز در میان آنان حضور داشت .
پس او خطاب به امیرالمۆمنین علىّ علیه السلام کرد و اظهار داشت : یا امیرالمۆ منین ! مى خواهم سه مسئله از شما سۆ ال نمایم ؟
حضرت امیرالمۆ منین علیه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سۆ ال کن .

آن مرد گفت :
اوّل این که انسان مى خوابد روحش کجا مى رود؟
دوّم آن که انسان چرا و چگونه فراموش مى کند؛ و یا متذکّر مى گردد؟
و سوّمین سۆال این است که به چه دلیل و علّتى فرزند شبیه به عمو، یا شبیه به دائى خود مى شود؟

امام علىّ علیه السلام به فرزند خود – حضرت مجتبى سلام اللّه علیه – اشاره کرد و فرمود: اى ابو محمّد! جواب مسائل این شخص را بیان نما
امام مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: جواب اوّلین سۆالت این است که چون خواب انسان را فرا گیرد، روح او در هوا بین زمین و آسمان در حال حرکت، یا سکون مى باشد تا هنگامى که صاحبش حرکتى کند و بیدار شود؛ پس چنانچه خداى متعال اجازه فرماید روح به کالبد او باز مى گردد؛ وگرنه تا مدّت زمانى معیّن بین روح و جسد فاصله خواهد افتاد.
پرسیدی که یادآورى و فراموشى چگونه بر انسان عارض مى شود، بدان که قلب انسان همچون ظرفى سرپوشیده است، پس اگر انسان بر فرستادن صلوات بر محمّد و آل محمّد مداومت نماید، دریچه قلب او باز و روشن مى شود و آنچه بخواهد در سینه اش آشکار و هویدا مى گردد، ولى چنانچه صلوات نفرستد و خوددارى کند، قلبش تاریک مى گردد و فکرش خاموش خواهد ماند.
و امّا جواب سوّمین سۆال که گفتى فرزند چگونه شبیه به عمو و یا شبیه به دائى خود مى شود، این است که اگر مرد هنگام زناشوئى و مجامعت، با آرامش خاطر و بدون اضطراب عمل نماید و نطفه در رحم زن قرار گیرد، فرزند شبیه پدر یا مادر خود خواهد شد.
ولى چنانچه با اضطراب و تشویش زناشوئى و مجامعت انجام پذیرد، فرزند شبیه به عمو یا دائى مى گردد.
پس آن شخص اظهار نمود: من شهادت به یگانگى خداوند داده و مى دهم، و شهادت بر بعثت و رسالت حضرت محمّد صلى الله علیه و آله داده و مى دهم و همچنین شهات مى دهم که تو خلیفه و جانشین بر حقّ پیغمبر خدا خواهى بود.
و سپس نام مبارک یکایک ائمّه اطهار صلوات اللّه علهیم را بر زبان خود جارى ساخت؛ و شهادت بر امامت و ولایت آن ها داد و بعد از آن خداحافظى کرد و از مسجد خارج شد.
آن گاه امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام به فرزند خود حضرت مجتبى سلام اللّه علیه فرمود: اى ابو محمّد! به دنبال آن مرد حرکت کن؛ و برو ببین چه خواهد شد.
حضرت امام حسن مجتبى سلام اللّه علیه از پدر خود اطاعت کرد و به دنبال آن شخص رفت؛ و پس از بازگشت چنین اظهار داشت : پدرجان ! مرد چون از مسجد خارج شد، ناگهان ناپدید گشت و او را ندیدم .
امام علىّ علیه السلام فرمود: آیا او را شناختى ؟
حضرت مجتبى سلام اللّه علیه اظهار داشت : شما بفرمائید، که چه کسى بود؟
آن گاه امیرالمۆ منین علىّ علیه السلام فرمود: همانا او حضرت خضر پیامبر بود.
منبع: مدینه المعاجز، ج ۳، ص ۸۵، که نویسنده محترم، این حدیث را از منابع مختلف و متعدّدى نقل نموده است . (نقل از کتاب « چهل داستان و چهل حدیث از امام حسن مجتبى علیه السلام»، عبداللّه صالحى)

همچنین ببینید

از شیراز تا حیفا

«از شیراز تا حیفا»روایتی از بنیاد و تاریخ فرقه بابیه

«از شیراز تا حیفا» نقدی عالمانه و روایتی منصفانه از چگونگی شکل‌گیری فرقه بابیه و …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *