حسود مانند بیماری است که فقط ضرر و خسران دیگران را می خواهد، البته افراد حسود ممکن است به جایگاه، ثروت و یا حتی بدون بودن مشخصه خاصی به دیگران حسادت بورزد.
مبتلایان به بیماری مهلک حسد دودستهاند: اول، کسانی که بر یک نعمت مخصوص حسد میبرند وآن برحسب شخص حسود ویا محیطی که در آن زندگی میکند مختلف میباشد. از قبیل خویشاوندی یا هم شهری بودن یا با هم در رشته مخصوصی اشتغال داشتن یا رقابت در مقامی داشتن یا مورد احتیاج بودن و مانند این ها که جهات ارتباط میان مردم میباشد ولی گاهی هم پلیدی حسود بالا میگیرد وبا نبودن هیچ گونه اشتراکی حسد وبد خواهی میکند.
دوم، این دسته از حسودان که پلیدتر وشریرتر از دسته نخستین هستند حسودانی میباشند که برهمه نعمت ها حسد می ورزند و حسدشان اختصاص به نعمت مخصوصی که آنان ارتباط داشته باشد ندارد.طبیب است بر تاجر رشک میبرد.کارگر است برمهندسی رشک میبرد.این دسته از حسودان آرزومندند که هر کس دارای هر نعمتی است از دست بدهد.
حضرت علی(ع) می فرمایند: روزی از آسمان مانند قطرات باران می آید و به هر کس بهاندازه ای که نصیب اوست -چه زیاد چه کم -می رسد. اگر یک تن از شما دید که برادرش در جهتی فزونی دارد با او دشمن نشود زیرا مسلمان تا موقعی که از او کار زشتی سر نزده است که از ذکرش در دهان یاوه گویان شرمنده گردد. مانند قمارباز برنده ای است که پی در پی میبرد وباخت ندارد. مسلمانی که از خیانت پاکیزه باشد چنین است که پیوسته یکی ار دو موفقیت در انتظار اوست یا خدا او را مهمانی می خواند- که پذیرایی خدایی بالاترین چیزهاست- و یا روزی خدایی به وی می رسد، در این صورت او کسی است که دارای فرزند و همسرو مال منال است ومحترم میباشد ودین وشرافت خود را حفظ کرده است.
انواع حسد
– حسد بر جاه وجلال
نمونه کامل و فرد بارز حسد رشک بردن بر جاه و جلال است. این گونه حسود از دیدن مقام شامخ دیگران رنج میبرد وبا دارندگان آن از در دشمنی داخل میشود و به این بسنده نمیکند، بلکه با هر کس آنان را به نیکی یاد کند دشمن میشود و طاقت شنیدن ستایش دیگران را ندارد تا از کسی در حضور اوتعریفی بشود تکذیب میکند و انتقاداتی چند از آن میشمرد و یا میگوید که لیاقت این مقام را ندارد.
اگر حسود ریاکار باشد وخواسته باشد به صورت ظاهر از غیبت اجتناب کند.در موقع شنیدن تعریف سکوت میکند وبا سکوت خود تعریف را باطل میکند ویا میگوید من نمی دانم یا خبر ندارم آنگاه در جایی که مناسب بداند به طور کلی شروع به انتقاد میکند که تعریف کننده و همچنین شنوندگان تعریف خود به خود پی به بطلان آن سخن ببرند.
– حسد بر ثروت
کسی که در محیط مالی و زراعتی و تجارتی باشد و به طور کلی کسی که فکرش پست باشد و پیوسته در امور مالی دور بزند بر ثروت حسد میبرد وبدخواه کسی میشود که ثروتی دارد وآرزومند است که ثروت از دستش برود .برای رسیدن به این آرزو از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند بلکه میکوشد که مال او را از میان ببرد.کلاه سرش میگذارد.وی را به قمار بازی ترغیب میکند یا وسایلی انتخاب میکند که اموال اورا ضبط کند یا اگر خودش قلدر باشد ثروت او را غصب میکند ویا او رابه مجالس عیش و نوش می خواند.
از دیگر کارهایی که این گونه حسود انجام می دهد این است که میگوید: ثروت ثروتمندان نامشروع است وهمه از دزدی و کلاهبرداری به دست آمده است.هرچند هم نامشروع باشد حمله عمومیبه این قشر از افراد از حسد سرچشمه میگیرد.