مستندات عنب البلادی به نحوی آشکار ساده لوحانه به نظر می آید، به ویژه آن زمان که ادعا میکنند خودرو حامل یکی از مدیران روزنامه مورد اصابت یک گلوله توپ قرار گرفته اما وی تنها جراحاتی سطحی برداشته است! ظاهرا این ۲۳ ماه جنگ، ذهن و روح مخالفان را به شدت مسموم کرده است. جنگ علیه ارتشی که کشور خود را ویران میکند و تلخی و مرارت حاصل از این احساس که از سوی جهان غرب تنها گذاشته شدهاند، ذهن و روح این افراد را دچار اغتشاش کرده است. یکی از آن دو مرد جوان که زمانی در رشته کامپیوتر تحصیل میکرده است میگوید: “بله ما بدون هرگونه پشتیبانی کار میکنیم”.
بسیاری بر این عقیدهاند که هر دو طرف جنگ در سوریه در واقع ابزار دست قدرت های بزرگ خارجی شدهاند، به این معنی که یک طرف به چین و روسیه و ایران تکیه دارد و طرف دیگر از سوی عربستان سعودی، قطر، ترکیه، آمریکا و اروپا حمایت میشود. به گفته کارشناسان، عربستان و متحدانش خواهان قطع روابط سوریه با محور شیعه یعنی ایران و حزب الله هستند. اکثریت سوری ها پیرو اهل سنت به شمار می آیند اما تا به امروز خانواده علوی اسد بر این کشور حکومت میکند. از سوی دیگر عربستان سعودی و ترکیه در نظر دارند که نفوذ سنی ها را در منطقه افزایش دهند.
اما روس ها بر خلاف گروه پیشین خواهان محدود کردن استیلای غرب بر خاورمیانه بوده و افزون بر آن در پی حفظ منافع خود در سوریه هستند، منافعی از قبیل آن پایگاه های دریایی در مدیترانه و تارتوس.
فیصل مقداد، معاون وزیر امور خارجه سوریه میگوید: “این شورش ها غالبا از سوی کشورهای خارجی سازماندهی شده و از خارج حمایت مالی میشود”. مقداد که سراسر هفته پیش را در سفر گذراند و به روسیه و ایران و چین رفت، مردی کم حرف با کت و شلوار و کراوات آبی است که بر خلاف ظاهر ساده خود سازماندهی سیاست خارجی سوریه را بر عهده دارد و از آخرین دوستان سوریه به خاطر آن که تا لحظه آخر از دولت این کشور حمایت میکنند، سپاسگزار است. مقداد در حالی که در دفتر بزرگش واقع در ساختمان وزارت خارجه نشسته است میگوید: “شورشیان میلیاردها دلار از کشورهای عرب خلیج فارس گرفتهاند و این کار نوعی تجارت جهانی مزدور محسوب میشود”. به گفته وی بیش از همه عربستان و ترکیه در امور داخلی سوریه مداخله دارند و رجب طیب اردوغان در اندیشه برپایی یک امپراطوری عثمانی جدید است. دولت سوریه بسیاری از مشکلات خود را نیز ناشی از همین حمایت های آنکارا از شورشیان می داند.
در حال حاضر اطلاعات در مورد نبردهای شورشیان در مرکزی موسوم به کمیته هماهنگی محلی واقع در ادلب، حلب، حمص و حما گردآوری میشود. البته این به معنای آن نیست که شورشیان تحت فرماندهی واحدی قرار دارند. هر گروهی به صورت مستقل در نقطه ای و برای اهدافی خاص می جنگد. برخی از روی تفنن و برخی به خاطر منفعت در این جنگ شرکت کردهاند و از سربازان فراری سوری تا پیکارجویان لیبیایی و تونسی و حتی استرالیایی گرفته تا بنیادگرایان گروه تروریستی النصر گوشه ای از خاک سوریه را زیر تاخت و تاز خود گرفتهاند. فصل مشترک همه این افراد و گروه ها سرنگونی حکومت سوریه است اما اگر اسد واقعا سقوط کند، همه این اشتراک ها به سرعت رنگ خواهد باخت.
در این میان غیرنظامیان هستند که از این وضعیت رنج میکشند. حتی زنده ماندن و زندگی روزمره در دمشق نیز روز به روز مشکل تر میشود. تنها چند ساعت از روز برق جریان دارد. گاز و گازوئیل جیره بندی شده و مواد سوختی در بازار سیاه نسبت به قبل از جنگ، پنج برابر گران تر عرضه میشود. به همین خاطر است که گاه نانوایی ها نانی برای فروش ندارند. مدیر آن هتل لوکسی که زمانی آنجلینا جولی در آن اقامت داشت نیز امروزه همراه با کارمندانش در تنها اتاق گرم هتل به دور یک اجاق نفتی می نشیند و از آن جایی که برقی وجود ندارد طبیعتا مسافری هم در کار نیست.
کمیبعد و در فاصله ای نه چندان دور از وزارت خارجه، زنی که برای پنهان ماندن هویت خود موهایش را به رنگ طلایی کرده و یقه پالتو را تا روی صورتش بالا کشیده است به دنبال محل امنی میگردد که به اصطلاح دیوارهای آن موش نداشته باشد. سپس گوشی موبایل را درآورده و با صدایی آهسته پیام رمز می فرستد: “من بیمارم، خانه سرد و تاریک است، تلفن ها مردهاند و من گریه میکنم”. او عضو یک گروه کوچک اپوزیسیون است و ادعا میکند که در صورت دستگیری توسط نیروهای امنیتی تا حد مرگ شکنجه خواهد شد.
البته دولتمردان سوریه این ادعاها را رد میکنند. رییس مجلس سوریه با آن کت و شلوار و کراوات مشکی و آن دهان باریک و سبیل بور، از جمله قربانیان حملات تروریستی مخالفان به شمار می آید و همین چندی پیش بود که برادر وی در مسیر محل کار از سوی یکی از فرماندهان شورشیان هدف قرار گرفت و کشته شد. و حالا محمد جهاد اللحام رییس مجلس سوریه در ساختمان به شدت حفاظت شده پارلمان این کشور بر روی یک صندلی نفیس نشسته است و بر روی دیوار پر از تزیینات گران قیمت اتاق وی پرتره بزرگی از بشار اسد دیده میشود.
لحام در حالی که دست هایش را به صورتی نمایشی تکان می دهد این پرسش را مطرح میکند:”اپوزیسیون واقعا چه می خواهد؟” و خودش پاسخ می دهد: “نابودی سوریه. پرزیدنت اسد خواست های تظاهرکنندگان را شنید. بله خواست های آنان مشروع بود و اسد هم تغییرات مطلوب آنها را اعمال کرد. وضعیت فوق العاده لغو شد و دیگر نظام تک حزبی وجود ندارد و انتخابات پارلمانی برگزار میشود و تشکیل احزاب آزاد است. دیگر بیش از این چه می خواهند؟”. و سپس در حالی که می لرزد ادامه می دهد:” ما خواهان مذاکره با همه طرف ها هستیم و به آنان تضمین امنیتی می دهیم”.
از رییس مجلس سوریه در مورد مساله شکنجه می پرسیم و البته او این مساله را به طور کلی تکذیب نمیکند. زیرا لحام به عنوان حقوقدان و رییس کانون وکلای دادگستری سوریه با پدیده ای به نام سوء رفتار کاملا آشنایی دارد. او در این مورد میگوید:” شکنجه قبلا وجود داشت اما امروزه هیچ متهمی نباید بیش از شصت روز در بازداشت باشد. اگر متهمیشکنجه شود این حق را دارد که از طریق پزشک قانونی شکایت کند. هر گونه اقراری که تحت شکنجه گرفته شده باشد از نظر دادگاه مردود است”.
آن زن مو طلایی که خودش را یکی از فعالان حقوق بشر معرفی میکند حالا در یک کافه ساکت و آرام نشسته است. او میگوید برای کسب اخباری در مورد حال و روز بازداشت شدگان و زندانیان امنیتی زندان خطیب تلاش میکند. و ادعا دارد که از طریق روابط شخصی خود با برخی از ماموران امنیتی گاه خبرهایی در این مورد به دست او می رسد. به گفته وی تا به امروز شصت هزار نفر بازداشت شدهاند و یکی از دوستان وی که یک خانم وکیل است به تازگی دستگیر و زندانی شده است. اگرچه که او می ترسد اما همچنان ماندن در دمشق را ترجیح می دهد:” وضعیت نمی تواند به این صورت ادامه پیدا کند”.اما دمشق امروز با آن شهر افسانه ای با باغ های زیبا و شهری که همواره به همزیستی میان پیروان ادیان مختلف شهرت داشت، هیچ شباهتی ندارد. در کافه ها و رستوران های شهر قدیمی خبری از مشتری نیست و امروز شمار زیادی از مردم حلب و ادلب و دوما و درایا به این جا کوچ کرده و فقرا در خیابان ها گدایی میکنند و برخی دیگر در خانه اقوام خود در دمشق سکونت کردهاند.
محوطه زیبای بیرونی سفارت آلمان نیز شباهتی با گذشته ندارد و سفارتخانه هلند با سیم خاردار محصور شده و نمایندگی های آمریکا و عربستان تعطیل شدهاند.
سوری های ثروتمند به آمریکا و فرانسه گریختهاند و برخی از آنان در آن کشورها حتی خانه و زندگی هم دارند. هر کس بتواند حداقل به لبنان و اردن می رود و علوی ها غالبا به تارتوس و لاذقیه فرار میکنند. اما تا به امروز کسی از درایا یعنی همان شهر کوچک و جنگ زده حاشیه دمشق فرار نکرده است . ارتش ادعا میکند که درایا محاصره شده و تونل هایی که شهر را به دنیای خارج مرتبط میکردند مسدود و تخریب شده است. سخنگوی ارتش سوریه نیز هفته پیش در تلویزیون اعلام کرد:”نود درصد تروریست ها را از بین برده ایم”.
مریم ۲۶ ساله یا همان نویسنده روزنامه عنب البلادی در آن کافه لپ تاپش را روشن میکند تا یک فیلم ویدیویی دیگر به ما نشان دهد. این بار خانه یکی از همکارانش در روزنامه را میبینیم که جسد پانزده نفر از خانواده او به تازگی کشف شده است. زن جوان در حالی که لبخند تلخی بر لب دارد می پرسد: “دیگر چه چیزی برای ما باقی مانده است؟”
اما وضعیت تا چه زمانی به این صورت ادامه خواهد یافت؟ برخی در دمشق عقیده دارند که اسد تا سال ۲۰۱۴ می ماند و سپس طی یک انتخابات به عنوان رییس جمهور مشروع انتخاب میشود. اما یکی از ماموران امنیتی عربستان سعودی ادعا میکند که اسد در ماه های آینده به تاریخ می پیوندد و عقیده دارد که یکی از افراد خودش او را ترور میکند:”همه با پول نرم میشوند فقط قیمت هر کس با دیگری فرق میکند”. و البته این امکان نیز وجود دارد که دو طرف دعوا پای میز مذاکره نشسته و به اختلاف ها پایان دهند.
آن ژنرال از پشت میز بزرگش به ما شکلات تعارف میکند و در حالی که سعی دارد لبخند بزند میگوید: “اگر کار ما تمام شده بود چگونه می توانستیم چنین شکلات های گران قیمتی تولید کنیم؟”
منبع: اشپیگل
ترجمه از محمدعلی فیروزآبادی-