ارتداد آیه‌ی شیطان

حکم امام خمینی(ره) فراتر از دولت و حتی نظام است. در واقع حکم ایشان حکم اسلام است؛ این حکم به تمام اهداف خود نایل آمد؛ فقط یک قدم باقی مانده و آن اجرای حکم است تا جسد پوسیده و متعفن سلمان رشدی نیز به خاک سپرده شود.

اولین اقدامی‌که پس از جنگ ایران و عراق در جبهه‌ی جنگ نرم علیه اسلام توسط غرب طرح‌ریزی شد، انتشار کتاب «آیات شیطانی» نوشته‌ی سلمان رشدی و توزیع آن در سراسر جهان بود. بعد از آن در نشریات اروپایی از سلمان رشدی به عنوان یک شخصیت انقلابی یاد شد و در نهایت سیاستمداران ایالات متحده نیز با دعوت از رشدی و همسرش به آمریکا، برای وی برنامه‌های سخنرانی متعددی در ایالت‌های مختلف آمریکا ترتیب دادند؛ امام خمینی(ره) در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ در اقدامی‌بی‌سابقه، فتوای اعدام سلمان رشدی را صادر کرده. در این راستا و به مناسبت سالگرد فتوای امام(ره) با دکتر « محمدحسین قدیری ابیانه»دکترای مدیریت استراتژیک به گفت و گو نشستیم.
اهداف نشر آیات شیطانی از سوی سلمان رشدی چه بود و این اتفاق در چه بستری شکل گرفت؟
یکی از روش‌هایی که به کار گرفته می‌شود تا ملت‌ها به لحاظ روانی تسلیم شوند، روش «اسب سرکش» است. وقتی بر اسبی سرکش سوار می‌شوند، پس از این که مدتی اسب تقلا کرد، در صورتی که سوار کار بتواند خود را حفظ کند، اسب رام و تسلیم او خواهد شد. از همین روش برای مهار ملت‌ها استفاده می‌کنند؛ یعنی، به آن‌ها توهین می‌کنند، مقدسات آن‌ها را زیر سؤال می‌برند و آن‌ها را به واکنش وا می‌دارند. وقتی آن‌ها از رهایی ناامید شوند، تسلیم می‌گردند. سیر اهانت‌ها به مقدسات اسلامی عمداً، با آگاهی نسبت به ابعاد عکس‌العمل‌ها و حتی با یقین درباره‌ی این که تعدادی از افراد در مقابله‌ی با این توهین‌ها کشته خواهند شد صورت گرفت و در واقع عملی برنامه‌ریزی‌ شده از سوی استکبار و در رأس آن انگلستان بود.
کتاب سلمان رشدی یکی از شنیع‌ترین و توهین‌آمیزترین کتاب‌ها در همین راستا و متکی بر این اصل بود که عکس‌العمل‌ها شهرت او و تیراژ کتابش را افزایش خواهد داد. در واقع از این راه ثروت هنگفتی نیز نصیب آن‌ها می‌شد. همه‌ی نقشه‌ها مطابق میل آن‌ها پیش می‌رفت. تظاهرات گسترده‌ی مردم در کشورهای مختلف و حتی کشته شدن حدود ۲۰ نفر در تظاهرات پاکستان برضد انگلستان درست همان اتفاق‌هایی بودند که آن‌ها می‌خواستند. این جریان حتی راهی را به دیگران می‌آموخت که اگر می‌خواهید مشهور و پولدار شوید، به مقدسات اسلامی توهین کنید. اما حضرت امام خمینی(ره) این هدف آن‌ها را نقش بر آب کرد و صحنه را وارونه ساخت. این بار امام خمینی(ره) بر اسب سرکش غرب سوار شد و آن‌ها را به تقلا وا داشت. واکنش‌های شدید غرب و ناتوانی آن‌ها در منصرف کردن امام(ره) از آن حکم و تظاهرات گسترده‌ی مردم در جهان اسلام به نفع حکم امام(ره)، توهین‌ کنندگان به مقدسات اسلامی را به وحشت انداخت و به آن‌ها فهماند که توهین به مقدسات اسلامی مرگ و نیستی را به دنبال دارد و آزادی و آسایش آن‌ها را سلب خواهد کرد، به نحوی که از سایه‌ی خودشان هم وحشت کنند.
سلمان رشدی که شهرت و ثروت زیادی به دست آورده بود و در حفاظت شدید نیروهای امنیتی قرار داشت، خود را زندانی این زندانبانان یافت و به شدت دچار افسردگی و پریشانی شد. او حتی در خصوصی‌ترین شرایط زندگی‌اش هم تحت نظر نیروهای امنیتی بود تا مبادا خودکشی کند و خودش مجری حکم حضرت امام(ره) شود. همسرش از او طلاق گرفت و حتی هواپیماهای مسافربری از سوار کردن او پرهیز می‌کردند تا خطری جان دیگر مسافران و شرکت هواپیمایی را تهدید نکند. به هر حال مردم جهان دانستند که حکم توهین به مقدسات اسلامی مرگ است و بر هر مسلمانی واجب است در صورت توان، این حکم را به اجرا درآورد. حکم اعدام سلمان رشدی جهان اسلام را از توهین دوباره به مقدسات اسلامی رهایی بخشید. البته امروز با بیداری اسلامی و گسترش اسلام در جهان و روی کار آمدن حکومت‌های منتخب مردمی‌با گرایش‌های اسلامی، خطر توهین به اسلام بیش‌تر از گذشته شده است. می‌توان گفت این اقدام حضرت امام(ره) و فرمایشات مقام معظم رهبری همانند گلوله‌ای بود که تا قلب دشمن ادامه داشت و به هدف نشست و هر نوع امکان منتفی شدن حکم را رد کرد. در واقع اقدام حضرت امام(ره) در صدور حکم سلمان رشدی، حرکتی راهبردی و پیروز بود.

حکم مرجع تقلیدی همانند امام(ره) تا چه حد در فضای بین‌الملل تأثیرگذار است؟
این اقدام حضرت امام(ره) فقط یک فتوا نیست، بلکه حکم اعدام یک شخص است و به خصوص از آنجا اهمیت دارد که این حکم برای تبعه‌ای از انگلستان صادر شده است که مطابق با قوانین آن‌ها مجرم نیست و چنین چیزی با قوانین جاری بین‌الملل مغایرت دارد. امام(ره) با این حکم نشان داد که قوانین کشورهای دیگر در دفاع از اهانت‌ کنندگان به مقدسات اسلام، مانع از صدور چنین حکمی نخواهد شد. در مجموع می‌توان گفت صدور حکم حضرت امام(ره) نقطه‌ی عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی است که امروز شاهد تجلی آن هستیم. این اقدام هم‌چنین نقطه‌ی عطفی در روابط دیپلماتیک بین‌الملل محسوب می‌شود. با پیروزی ملت‌های مسلمان باید تمامی‌کشورهای اسلامی و کنفرانس اسلامی لیستی از اهانت‌ کنندگان به مقدسات اسلامی تهیه کنند و در صورت ورود به هر بخش از سرزمین‌های اسلامی، حکم دستگیری و محاکمه‌ی آنان را به اجرا درآورند.
۲۰ سال پیش، یعنی در سال ۱۳۶۹ وقتی من به عنوان سفیر به استرالیا رفته بودم، در اولین دیدار با وزیر خارجه‌ی آن کشور، او خواستار تغییر حکم امام(ره) در مورد سلمان رشدی شد. این موضوع پس از رحلت حضرت امام(ره) اتفاق افتاده بود. بنده به او گفتم که این حکم شامل ناشرین، دست‌اندرکاران و توزیع‌ کنندگان هم می‌شود و این یک حکم اسلامی است که اگر توسط حضرت امام(ره) نیز صادر نمی‌شد، مسلمانان موظف به اجرای آن بودند. البته حضرت امام(ره) راه نجات از این حکم را نیز مشخص کرده‌اند و آن این است که هیچ کس به خود اجازه ندهد به مقدسات اسلامی توهین کند. ایشان تأکید کرده‌اند که توهین غیر از نقد است و ما نقد را با نقد پاسخ می‌گوییم. وزیر امور خارجه‌ی استرالیا خواستار این شد که ما راهی پیدا کنیم برای این که در این خصوص تجدید نظری صورت گیرد. بنده به او گفتم چون این حکم اسلامی منبعث از دستورات خداوند متعال است، تنها راه تجدید نظر در این حکم این است که آن‌ها به خداوند متعال متوسل شوند و از او بخواهند حکم خویش را تغییر دهد که این هم برای آن‌ها ناممکن است. از او خواستم مردم خویش را آگاه کند و از آن‌ها بخواهد به مقدسات مسلمانان احترام بگذارند و از توهین به این مقدسات پرهیز کنند. افزون بر این که این کار یک اصل اخلاقی و اصولی است، باید از عواقب آن هم بهراسند.

عدم ترور سلمان رشدی آیا از اهمیت حکم امام(ره) در طول زمان کم کرد؟ به نظر شما صدور این حکم تا چه حد به اهدافش نزدیک شد؟
این حکم به تمام اهداف خود نایل آمد. فقط یک قدم باقی مانده و آن اجرای حکم است تا جسد پوسیده و متعفن سلمان رشدی نیز به خاک سپرده شود. البته صدور حکم تا کنون به ۹۹ درصد از اهداف خود رسیده و این یک پیروزی بزرگ برای جهان اسلام به شمار می‌آید. مایل هستم در اینجا به خاطره‌ای از «ادواردو آنیلی» اشاره کنم. او وقتی شنیده بود سلمان رشدی چنین کتابی در دست انتشار دارد با او تماس گرفت و به دیدار او رفت. همه تصور می‌کردند که او نیز می‌خواهد مانند سایرین از سلمان رشدی که در معرض خطر بود، حمایت کند؛ ولی ادواردو به او هشدار داد که چنین کاری را انجام ندهد و دست از آزار مسلمانان بردارد. حتی مطابق آنچه به من گزارش شد، ادواردو آشکارا از حکم امام(ره) حمایت کرد. من به ادواردو گفتم که نیازی نبود آشکارا وارد صحنه شوی، تقیه در این مرحله برای تو بهتر بود. او در پاسخ گفت نمی‌توانم شاهد توهین به مقدسات اسلام باشم و ساکت بنشینم. اگر چنین کنم، جواب خدا را چگونه بدهم؟
با وجود آن حکم امام(ره)، مشاهده می‌کنیم که هنوز روند توهین‌ها ادامه دارد، از جمله آن کاریکاتورهایی که منتشر شدند. به نظر شما چرا، علی‌رغم این که امام(ره) سلمان رشدی را تکفیر کردند، باز هم می‌بینیم که این توهین‌ها از سوی غرب ادامه دارد؟
اگر حکم حضرت امام(ره) نبود، توهین‌ها ابعاد گسترده‌تری به خود می‌گرفت و در نهایت همان طور که گفتم منجر به تسلیم شدن ملت‌های مسلمان می‌شد. در حالی که حکم امام(ره) ورق را برگرداند و حتی می‌توانیم به صراحت بگوییم امروز بیداری اسلامی در جهان از حضرت امام(ره) تأثیر پذیرفته است. باید جهانیان بدانند حکم توهین به مقدسات اسلامی و تفاوت آن با نقد چیست؟ باید به همگان گفته شود چنانچه کسانی آگاهانه به مقدسات اسلامی توهین کنند و در نشر و توزیع آن کوشش نمایند، حکم اعدام آنان توسط مسلمانان جاری خواهد شد.
بنده مدت‌ها قبل از اهانت سلمان رشدی به اسلام، با یک خبرنگار ایتالیایی ملاقاتی داشتم و راجع به جنایت منافقین با او صحبت کردم. او گفت در رابطه با جنایتکار بودن منافقین کاملاً آگاه است، اما به هیچ وجه حاضر نیست برضد آن‌ها مقاله‌ای بنویسد. علت را پرسیدم و او گفت یک بار مقاله‌ای در این باره نوشتم و شب که از روزنامه به خانه می‌آمدم، دو ایرانی در گوشه‌ای من را گیر انداختند، یک سیلی به گوشم زدند و گفتند یک بار دیگر برضد ما چیزی بنویسی، تو را خواهیم کشت. به همین دلیل دیگر برضد آنان چیزی نخواهم نوشت. گفتم این موضوع را به پلیس گزارش داده‌ای؟ گفت، پلیس نمی‌تواند برای ما محافظ بگذارد. اگر هم چنین کاری بکند، آن محافظ همیشه مزاحم من خواهد بود و در عملیات انتحاری هم نمی‌تواند جان من و خودش را نجات دهد. از این رو ترجیح می‌دهم چیزی در این باره ننویسم، هرچند به جنایتکار بودن آن‌ها معتقد هستم.
بعد از به شهادت رسیدن ۲۰ نفر در پاکستان، با یکی از مقام‌های عالی وزارت خارجه که فردی موجه و مؤمن بود، صحبت کردم و گفتم این ماجرا نشان می‌دهد که تنها راه جلوگیری از اهانت به مقدسات اسلامی این است که توهین‌ کنندگان را به مرگ تهدید کنیم. وقتی یک خبرنگار به دلیل این که به مرگ تهدید شده است، از نوشتن حقایق پرهیز می‌کند، دیگران هم اگر بدانند با توهین به مقدسات اسلامی چنین سرانجامی در انتظارشان هست، دچار وحشت می‌شوند و مرتکب چنین خبطی نخواهند شد. وقتی آن‌ها از یک گروهک تروریستی می‌ترسند، قاعدتاً از این که در تیررس همه‌ی مسلمانان جهان باشند وحشت بیش‌تری خواهند داشت. او گفت این حرف را نزن، چون به افراط‌گرایی و عدم درک مسایل دیپلماتیک متهم می‌شوی و برای ایران نیز دردسرهای بسیار ایجاد می‌شود. گفتم این موضوع می‌تواند در قالب سؤال و جواب در حوزه‌ی علمیه توسط یکی از مراجع و طلبه‌ها مطرح شود و بعد رسانه‌ها پاسخ آن مرجع را به صورت گسترده منعکس کنند.
او باز هم مخالفت کرد و گفت چون این کار در ایران صورت می‌گیرد، باز هم چوب آن را ما می‌خوریم. گفتم این اتفاق می‌تواند در لبنان بیفتد. او پاسخ داد لبنانی‌ها نیز تحت فشار شدید هستند و این برای آن‌ها نیز دردسرساز خواهد شد. هم‌چنان بر ضرورت این کار تأکید کردم، ولی با این تصور که دیدگاه فرد یاد شده دیدگاه غالب وزارت خارجه است، از مکتوب کردن پیشنهادم خودداری نمودم. در فکر این بودم به طور غیررسمی این پیشنهاد را مطرح کنم که حکم امام(ره) صادر شد و شادی سراسر وجودم را فرا گرفت.
مبنای این پیشنهاد بنده استنباط از گفته‌های آن خبرنگار ایتالیایی بود. البته من از واکنش‌های غرب هم آگاه بودم، اما ضرورت مقابله با اهانت‌ کنندگان و پیشگیری از تکرار و گسترش آن پرداخت چنین هزینه‌هایی را ضروری می‌ساخت. در ابتدای صدور حکم اعدام سلمان رشدی، در ظاهر به نظر می‌رسید که باید هزینه‌ی زیادی برای آن بپردازیم، اما صدور حکم اسلامی و پیگیری احکام الهی مطابق با سنت‌های خداوند هزینه‌های دشمن را بسیار بالا برد و این اقدام به یک پیروزی بزرگ برای ایران و جهان اسلام تبدیل شد. من فکر می‌کنم مقام‌های انگلستان به خاطر هزینه‌های هنگفتی که برای حمایت از سلمان رشدی متحمل می‌شوند، آرزوی مرگ طبیعی او را دارند تا از هزینه‌های حفاظت از او خلاص شوند.

همان طور که می‌دانید، آقای خاتمی در زمانی که روی کار آمدند، اجرای حکم امام(ره) را از دوش دولت برداشتند و آن را یک حکم غیردولتی خواندند. تحلیل شما در این رابطه چیست؟
حکم امام خمینی(ره) فراتر از دولت و حتی نظام است. در واقع حکم ایشان حکم اسلام است. من فکر می‌کنم در آن زمان هم کسانی که حساسیت اسلامی داشتند اعتنایی به مواضع دولت خاتمی نکردند. گفته‌ی ایشان به این معنا بود که دولت، سفیر ما در انگلیس و دیپلمات‌ها موظف نیستند این حکم را اجرا کنند. البته بیان این مواضع ضرورت نداشت، چون دشمن استنباط دیگری می‌کرد. به نظر من قطعاً آن جناح از صدور چنین حکمی خوشحال نبودند و اگر تصمیم نهایی با آن‌ها بود و با رهبری نبود، حاضر بودند حتی از صدور چنین حکمی عذرخواهی کنند. البته آن‌ها نتوانستند چنین کاری بکنند، چون نظام بر پایه‌ی ولایت فقیه استوار است.
به نظر بنده، مناسب است برای یادآوری حکم اعدام سلمان رشدی، نهادهایی مانند ۱۵ خرداد میزان جایزه‌ی اجرای حکم را افزایش دهند تا این خبر مجدد در رسانه‌های جهان مطرح گردد.

Check Also

لوشاتو

لوکاشنکو: به پریگوژین گفتم که نیروهای واگنر مثل حشره له خواهند شد

رئیس جمهور بلاروس تأکید کرد که به رئیس واگنر در مورد نابودی اعضای گروه هشدار …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *