چند نكته درباره مساله ملاقات با امام زمان (عج) و چگونگي آن

۱- منظور از ملاقات چیست؟

اهل دل وشیفتگان کوی وصال می‌گویند که ملاقات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به چند صورت انجام می‌گیرد:

الف) ملاقات و ارتباط روحی که بهترین نحوه ارتباطات است، ممکن است دائمی‌باشد و هیچ گاه فراق و جدایی نداشته باشد، یعنی شخص ملاقات کننده از لحاظ روحی در حدی است که هم سنخ و هم گون با امام عصر(علیه السلام) است و به گونه ای است که همیشه خود را در محضر مولایش می‌بیند و متنعم به نعمت هدایت معنوی حضرت مهدی است . اینان افرادی هستند که جانشان با جانف جانان همراه و محو در جمال مولا هستند.

ب) ملاقات در عالم رؤیا انجام گیرد یعنی در خواب به محضر مولا برسند.

ج) امام زمان را با همین بدن ظاهری و مادی ملاقات نمایند.

 

منظور از بحث ملاقات با امام زمان که معمولاً درکتابها مطرح است و قصص و حکایاتی که در مورد ملاقات اشخاص متدین و مؤمنان خالص با حضرت مهدی(علیه السلام) گفته می‌شود ملاقات با بدن ظاهری است که دراین دنیا زندگی
می‌کند، نه ملاقات روحی و نه در عالم رؤیا، یعنی افراد بیشماری در طول غیبت با همین بدن مادی به محضر مولایشان با بدن مادی رسیده‌اند و جمال حضرت را با چشم سر مشاهده کرده و چه بسا دستوراتی گرفته و مشکلاتشان را رفع کرده‌اند. این خود بهترین دلیل بر اثبات وجودمبارک آن حضرت است.

 

۲- فایده مطرح کردن دیدار با امام زمان(علیه السلام):
ممکن است گفته شود چیزهایی که معمولاً در داستانهای ملاقات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) مطرح می‌شود، امور جزئی و ناچیز هستند و شما با نقل این داستانها از عظمت مقام امام و ولایت کبری می‌کاهید. بنابراین، نقل این نوع داستانها واساساً بحث ملاقات با امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) بحث مفیدی نخواهد بود؟

در پاسخ چنین بینشی می‌گوییم: ما نیز متوجه این نکته هستیم که حضرت بقیه الله الاعظم(علیه السلام) برای اینکه کاسه آبی به دست تشنه لبی بدهد، یا در بیابان گمشده ای را به راه برساند، یا مریض مردنی را شفا دهد، بی خانه ای را صاحب خانه کند، بی فرزندی را با وساطت خود در درگاه الهی فرزند بخشد و امثال اینها، خلق نشده است، بلکه به تصریح دعای ندبه: خلقته لنا عصمتاً وملاذاً؛ یعنی برای اینکه به وسیله شناختن وپیروی کردن او از انحراف و گناه نجات پیدا کنیم و او پناهگاه ما باشد و ما به وسیله او از ضلالت نجات یابیم واساساً او حجت خدا در زمین است و اگر در زمین حجت خدا نباشند زمین اهلش را هلاک می‌کند، خداوند وجود مقدسش را خلق کرده و او را در این عالم نگاه داشته است، ولی ما در روزگاری زندگی می‌کنیم که مردم حتی نقل همین جریانات وانجام کارهای جزیی از این قبیل را هم نمی پذیرند ودشمنان آن حضرت، آنها را تکذیب می‌کنند، لذا در برابر چنین برخوردی ناچاریم این نوع ملاقاتها را مطرح کنیم؛ و اساساً در بین متدیّنان معروف است که هر کسی را یارای ملاقات با امام زمان نیست، بلکه تنها کسانی لایق این عنایتند که خود ساخته و مبرّی از هر نوع آلودگی باشند. از این رو، این خود یکی از عوامل تربیتی است که کسی که شوق دیدار دارد چاره ای جز پاک زیستن ندارد، لذا بحث ملاقات نه تنهامفید است، بلکه از بهترین و شیرین ترین و پرجاذبه ترین بحث است.

 

۳- اگر ملاقات ممکن است، پس چرا بایدمدعی ملاقات راتکذیب کرد؟
بعضیها ملاقات با حضرت را منکرند و می‌گویند ملاقات امکان ندارد و بر مدعای خود روایاتی را شاهد می آورند که می‌گویند: اگر کسی مدعی مشاهده و ملاقات با امام زمان(علیه السلام) شد او را تکذیب کنیدو از او نپذیرید. طبق این روایات ما نمی توانیم این نوع ملاقاتها را که در کتب نقل شده بپذیریم. به هرحال، امر دایر است که ما سخن مردم عادی وغیر معصوم را که مدعی ملاقات هستند، بپذیریم و یا سخن معصوم را که فرمود، مدعی رؤیت و ملاقات را تکذیب کنید، معلوم است که باید به سخن معصوم عمل کنیم نه سخن دیگران.

در پاسخ چنین ادعایی می‌گوییم:۱

اولاً، روایاتی در کار نیست، بلکه طبق تحقیق، یک روایت بیشتر نیست و آن همان توقیع حضرت ولی عصر(علیه السلام) به علی بن محمد سمری شش روز قبل از وفاتش است، که حضرت در این توقیع به علی بن محمد (نایب چهارم) فرود: دست وپایت را جمع کن و به کسی برای بعد از خودت وصیت مکن، چرا که زمان غیبت کبرا فرا رسیده وتونیز شش روز دیگر از دنیا می روی. در آینده در بین شیعیان کسانی پیدا می‌شوند که ادعای مشاهده ما را دارند، بدانید که قبل ازخروج سفیانی و صیحه آسمانی (دو علامت از علائم حتمیه ظهور) هر کسی ادعای مشاهده ما را داشته باشد، دروغگو و مفتری است.۲

آنها که ملاقات امام زمان(علیه السلام) را قبول ندارند به این روایت تمسک می‌کنند وگرنه روایت دیگری در کار نیست.

ثانیاً، از این روایت نیز پاسخهایی داده شده است۳ که بهترین پاسخ به تناسب حکم و موضوع و با استفاده از لفظ «مفتر» که حضرت فرمود: «الا فمن ادعی المشاهده قبل خروج السفیانی والصیحه فهو کذاب مفتر …..»، این است که منظور صرف دیدار و ملاقات نیست، بلکه دیداری است همراه با ادعای نیابت که مثلاً شخصی مدعی نیابت خاصه می‌شود و می‌گوید: من امام را مشاهده می‌کنم و امام زمان(علیه السلام) مرا همانند نوّاب اربعه، نایب خاص خود قرار داده است، من وکیل آقا در بین شما هستم و شما باید در کارها به من مراجعه کنید. حضرت فرمود چنین کسی نه تنها دروغ می‌گوید، بلکه افترا نیز می‌بندد چون به ما نسبت می دهد که ما او را نایب و وکیل خود قرار داده ایم .اصل صدور روایت هم در مقام نیابت است که حضرت به علی بن محمد فرمود: کسی را از جانب ما نصب مکن و دوران غیبت صغری و نیابت خاص تمام شده است. در چنین شرایطی اگر کسی ادعای رؤیت و مشاهده داشته باشد، معلوم است که منظور مشاهده خالی از نیابت نیست.

بنابراین، اینکه مدعی می‌گوید: روایاتی بر تکذیب مدّعی مشاهده وارد شده است، صحیح است، بلکه تنها یک روایت، آنهم در موقعیت خاص نیابت است. ما نیز در این مسأله با مدعی هماهنگ هستیم که اگر کسی در عصر غیبت کبری ادعای مشاهده همراه با نیابت خاصه را داشته باشد، قطعاً کذاب ومفتری است، زیرا در غیبت کبری تنها نیابت عامه مطرح است نه خاصه.

پس از بیان منظور از ملاقات و اینکه مقصود صرف دیدار جمال یار است نه همراه با ادّعای نیابت و وکالت،
می‌گوییم: حق این است که ملاقات با آن امام همام ممکن است و هیچ استحاله ای ندارد، زیرا رؤیت شخصی که در دنیا با بدن مادی زنده است و در بین مردم زندگی می‌کند امری طبیعی وعادی است وندیدن بر خلاف عادت و روی مصالحی است که این غیبت را اقتضا کرده است.

کسانی که در عصر غیبت ادعای رؤیت کرده‌اند تعدادشان به‌اندازه ای است که امکان دروغ و یا تبانی و توطئه بر این دروغ وجودندارد، به تعبیر فنّی، ادعای رؤیت از حد تواتر هم فراتر رفته و مدّعیان مشاهده نیز افرادی معمولی و یا لاابالی نیستند، بلکه افرادی چنین ادعایی را داشته‌اند که اغلب تالی تلْو معصوم بوده و مردم در امور دین شان به آنها اقتدا می‌کردند. چگونه ممکن است به افرادی همچون علامه حلی و سید بحر العلوم و مقدس اردبیلی و علی بن مهزیار اهوازی وسایر اولیای خدا، نسبت دروغ داد و گفت: اینان در ادعای ملاقاتشان قصد فریب مردم و یا رسیدن به جاه و مال دنیا را داشته و برای نیل به هواهای نفسانی و خود را در بین عوام محبوب جلوه دادن در بین مردم چنین ادعایی را کرده‌اند. در حالی که بسیاری از این بزرگان در حیات خود به طور عموم به مردم نگفته‌اند و برخی خواص هم که به این مطلب پی می‌بردند و از آنها درخواست شرح ملاقات می‌کردند پس از اخذ میثاق و عهد و پیمان که تا زنده بودن آنان برای کسی بازگو نکنند، برای آنان اعتراف می‌کردند وگرنه برای عامه مردم تا حد امکان نمی‌گفتند و اغلب پس از درگذشت آنان مسأله فاش می‌شد.

 

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *