در قسمتهای قبل، به بررسی وقایعی پرداختیم که در سرزمین عراق اتفاق می افتد، در این قسمت به وقایع سرزمین حجاز می پردازیم. سرزمین حجاز، یکی از مهمترین سرزمین ها در دوران ظهور حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه) است. این سرزمین، که «مکه»، محل ظهور امام زمان (ع) در آن واقع شده است، درگیر مسائل و مشکلات فراوانی میشود.
برخی از این اتفاقات، به ترتیب زمانی در ادامه می آید. لازم به تذکر است که موارد اول، چهارم و پنجم از علائم حتمی ظهور هستند و باقی موارد جزء مواردی است که ممکن است با دعای مومنین در ان تغییر حاصل شود.
وقایع حجاز:
۱. دوستداران و پیروان اهل بیت (ع) ندای آسمانی را در ماه رمضان میشنوند.
۲. هفت نفر از علما از کشورهای مختلف، پس از شنیدن ندا به جستجوی امام می پردازند و بدون اینکه با هم قراری داشته باشند، در مکه به هم می رسند. و هر یک از آنها از ۳۱۳ نفر در شهر خود بیعت گرفته است. و به مکه آمده تا خود به نیابت از آن عده با امام بیعت کند. در آن زمان، گروه های مؤمنان که منتظر دیدار امام اند به سمت مکّه رهسپار میشوند.
۳. پس از خروج سفیانی و ندای آسمانی، غیبت کبرا پایان مییابد و امام شروع به ارتباط با برخی مؤمنان مخلص میکنند و طرح ها و برنامه های مستقیم و راهنمایی های دقیق و حکیمانه برای آغاز حرکت در روز موعود، آماده میشود.
۴. فرستاده شدن شخصی ( که در روایات با نام نفس زکیه مشخص شده است) به مکه از طرف خود امام عصر (عج). نفس زکیه یک روز مانده به ظهور امام (ع)، در حالی که دعوت امام را برای مردم می خوانَد، بین رکن و مقام ظالمانه به شهادت می رسد.
۵. در سایه ی شرایط امنیتی سخت و تروریستی، پیروان امام تصمیم به ملاقات با ایشان میگیرند و می دانند یا به گوششان می رسد که امام به زیارت اجدادش در مدینه ی منوره رفته و آنها هم برای دیدار امام به مدینه می روند. امام به مکه بازمیگردد و آنها به ایشان می پیوندند و پس از حادثه ی قتل نفس زکیه در مکه، امام با یارانش، به ویژه گروه ۳۱۳ نفری از مخلصان دیدار میکند و راه را برای ظهور و حرکت رویدادهای پس از آن هموار می سازد. ایشان پیوسته با یاران خود ملاقات میکنند و در روز شنبه، دهم محرم هنگام صبح؛ امام پایان غیبت کبرا و آغاز زمان ظهور را اعلام میکنند. دوستان امام، با ایشان بیعت میکنند و چون حلقه ای که نگین را در بر میگیرد، ایشان را در میان میگیرند.
۶. امام همچنان در مکه هستند تا آنکه معجزه ی خسف بیداء که جدّش رسول خدا (ص) بشارت آن را داده است، روی می دهد.
۷. در این میان امام دست به انجام چند کار در مکه می زند و شروع به تشکیل دادن هسته ی سپاهش میکند. امام از جانب خود یک والی برای مکه انتخاب میکند و با سپاه چند هزار نفری خود به سوی مدینه ی منوره رهسپار میشود.
۸. سپاه امام از محلّ روی دادن خسف بیداء میگذرد و امام محلّ خسف را به اطلاع سپاه خود می رساند و ایشان به مدینه منوره می رسند. ایشان در آغاز ورود به مدینه، بدون بروز هیچ گونه اعتراض یا رویارویی از طرف اهل مدینه، ترمیم و تعمیر مسجد پیامبر(ص) را که توسط سفیانی ویران شده، آغاز میکند.
۹.پس از آن در مدینه کم کم یک گروه مخالف از اهالی آن به وجود می آید اما تلاش آنها با شکست مواجه میشود و نمی توانند آسیبی به امام برسانند. پس از آن، امام یک والی از جانب خود برای مدینه تعیین میکنند و با سپاهشان به سوی عراق رهسپار میشوند. به محض اینکه امام و سپاهش از مدینه خارج میشوند؛ میشنوند که والی ایشان در مدینه به قتل رسیده است امام به مدینه باز میگردد و یک جنگ کوچک با مخالفان خواهد داشت و شمار کشتگان آن از میان دشمنان، آنگونه که در روایات آمده، بیشتر از شهیدان «جنگ فخ» است. پس از آن مخالفان و دشمنان نقش قابل توجهی در مدینه ندارند. با آزادسازی مدینه ی منوّره و تسلط بر آن و تسلط بر مکه، امام به آسانی بر منطقه ی حجاز تسلط مییابند.
منبع: مصاحبه مجتبی الساده، ماهنامه موعود شماره ۱۰۸؛ به نقل از دانشستان سرزمین های درگیر در واقعه شریف ظهور، به کوشش اسماعیل شفیعی سروستانی، ص