قیام سید خراسانی
پرچمهای خراسان یا پرچمهای سیاه که در این لشکر جمعی از یاران حضرت مهدی(ع) تحت فرماندهی سید خراسانی وجود دارد. امام باقر(ع) در حدیثی طولانی میفرمایند:
… سفیانی لشکری را به سوی کوفه میفرستد که هفتاد هزار نفرند آنها در آنجا به قتل و کشتار و اسارت مردم میپردازند در چنین شرایطی پرچمهایی از سوی خراسان به رهبری سید خراسانی نمایان میشوند که منزلگاهها را با سرعت چشمگیری طی کرده و پشت سر میگذارند و در میان آنها عدهای از اصحاب حضرت مهدی(ع) هستند ۲ .
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند:
فرج را از سه چیز انتظار داشته باشید: اختلاف اهل شام بر سر آن چیزی که در میان آنهاست، پرچمهای سیاه از خراسان و هراس و سردرگمی مردم در ماه رمضان ۳ .
و آن حضرت(ع) در حدیث طولانی میفرمایند:
وقتی سپاه سفیانی به سمت کوفه خارج میشود آنها را برای (درگیری و پیروزی بر) اهل خراسان میفرستد که آنها هم به جهت (یاری) حضرت مهدی(ع) خارج شدهاند. سفیانی و سید خراسانیف حامل پرچمهای سیاه به هم میرسند. در خط مقدم سید خراسانی، شعیب بن صالح است که او با سفیانی درباب اصطخر (منطقه شیراز که نقطه مقابل فرو رفتگی خلیج فارس است) میان آنها جنگ خانمان برانداز و شدیدی صورت میگیرد که پرچمهای سیاه پیروز شده و لشکر سفیانی متواری و فراری میشوند. به دنبال آن مردم آرزوی (آمدن) مهدی(ع) را میکنند و او را میجویند. او هم در مکه قیام میکند در حالی که پرچم رسولالله(ص) را به همراه دارد و آن هم در زمانی که مردم از قیام او به خاطر شدت و مدّت بلایا و فتنهها مأیوس شدهاند. ۴
احادیث نام و اوصاف برخی از فرماندهان سپاه خراسان را چنین بیان میکند:
سید خراسانی، رهبر سیاسیای که در دست راستش خالی دارد، قائد اعظم و سید بزرگواری است که پرچمهای نهضت به نقش او منقوش گشتهاند. شعیب بن صالح جوان گندمگون و تیز فهمی از اهالی تهران که سرپرستی نیروها را برعهده دارد. گنجهای طالقان که همان جوانان منطقه طالقان (شمال تهران) هستند و اصحاب حضرت مهدی(ع) خواهند شد و احادیث صفت بارز آنها را گنج الهی بودن آنها برشمردهاند. ۵
روایات به این امر اشاره دارند که ایرانیان پس از طولانی شدن جنگ با دشمنان خود؛ با سیدی هاشمی که شعیب بن صالح را به عنوان فرمانده سپاه خویش برگزیده بیعت میکنند. احادیث، میدان جنگ ایرانیان با دشمنانشان را در خارج آن سرزمین؛ یعنی عراق و شام و فلسطین بیان میکند که حاکی از ثبات سیاسی آنها در داخل کشور میباشد؛ البته به جز آشفتگی مختصری که به واسطه جریان «قرقیسیا» در وضعیت ایران به وجود میآید. از آنجا که این واقعه اساساً جنگ میان سفیانی، ترکها، بعضی از غربیان و بخشی از سپاهیان و نیروهای عراقی است و با توجه به اینکه ایرانیان با میدان و معرکه جنگ فاصله چندانی ندارند تصمیم میگیرند در آن شرکت کنند ولیکن به جهت بهبود وضعیت داخلی از قرقیسیا صرفنظر میکنند و به کشور خود بازگشته و برای مقابله با سفیانی که در غایله قرقیسیا پیروز شده مهیا میشوند.
هدف قیام ایرانیان آزادی قدس است که پس از عبور از عراق آن را فتح کنند. احادیث از حرکتی دستهجمعی و ملّی از منطقه اصطخر خبر میدهند که پس از حوادث حجاز و خروج حضرت مهدی(ع) میباشد و اهل مشرق برای استقبال از ایشان برای عبور از عراق و رسیدن به مکه راهی میشوند که حضرت در اصطخر با آنها ملاقات کرده و آنها هم در همانجا با ایشان بیعت میکنند و به همراهی او با سفیانی میجنگند