سوال: عالم ذر چیست؟ و در کجا است؟
خداوند در قرآن میفرماید: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِنْ بَنی آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّیتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلی أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قالُوا بَلی شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ»؛ [۳] «به یاد آور زمانی را که پروردگارت از پشت [و صلب] فرزندان آدم، ذریه آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت [و فرمود] : آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم. [چرا چنین کرد؟] برای اینکه در روز رستاخیز نگویید ما از این غافل بودیم.»
از آنجا که در این آیه سخن از ذریه (فرزندان خردسال) آدم ـ علیه السلام ـ به میان آمده، از این آیه به «آیه ذر» یاد میکنند و به خاطر کلمه «ألست» به «پیمان ألست» معروف است. همچنین لفظ ذریه در قرآن نوزده بار وارد شده که درتمام موارد نسل انسان مراد است. [۴]
در تفسیر این آیه درباره اینکه عالم ذر چگونه، در کجا و حضور فرزندان آدم ـ علیه السلام ـ چگونه بوده، احادیث و به دنبال آن سخن دانشمندان گوناگون است.
در اینجا به بیان دو دیدگاه بسنده میشود:
اول. منظور از این عالم و این پیمان «عالم استعدادها» و «پیمان فطرت» است؛ به این معنی که هر گاه فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب (پشت و کمر) پدران به رحم مادران که بیش از یک ذره نیستند، منتقل میشوند، خداوند استعداد و آمادگی فهم و شناخت ربوبیت و توحید را به آنها میدهد؛ یعنی هم در نهاد و فطرتشان این سرّ الهی به صورت یک حس درون ذاتی به ودیعه گذارده میشود و هم در عقل و خردشان به صورت یک حقیقت خود آگاه.
خداوند در طول زندگی دنیایی آثار صنع و نشانههای یگانگی خود را به انسان نشان میدهد و آنان را بر این امر گواه میگیرد. گویا میفرماید: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» و انسانها با زبان حال پاسخ میدهند: «بَلی شَهِدْنا» پس در اینجا پیمان تکوینی است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعیت درونی شخص است. [۵]
بنا بر این بیان، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترکند که همه مربوب و خداوند ربّ آنهاست. [۶]
پس انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند؛ لذا خداوند در قیامت علیه همه انسانها احتجاج میکند. برخی روایات موافق این نظر است. [۷]
دوم. مرحوم علامه طباطبایی نظریه خویش را این گونه تبیین میکند: «عالم «ذر» روح این عالم است که آن را «عالَم غیب» نیز میگویند. توضیح اینکه هر موجودی دو وجه (صورت و جنبه) دارد: وجهی به سوی خدا که زمان و تدریج در آن راه ندارد و وجهی به سوی دیگر که در آن تدریج و زمان راه دارد. خداوند متعال میفرماید: «إِذا أَرادَ شَیئاً أَنْ یقُولَ لَهُ کُنْ فَیکُون »؛ [۸] « [خداوند] وقتی بخواهد چیزی را ایجاد کند، به آن میگوید: موجود شو! بیدرنگ به وجود میآید..» «کُن» هم امر (دستور) است و هم مخاطب درست کن. پس کلمه «کُن» از طرفی وجود شیء و از طرفی ایجاد شیء است و این موجود منبسط یک وجهالی الله دارد که عالم ذرّ است و همان موجود یک وجه دیگر دارد که همین دنیای ظاهر است. بنابراین، عالم ذرّ این عالم مسلوب نیست.» [۹]
میتوان ریشههای سخن علامه طباطبایی را در تفسیر کنز الدقایق پیدا کرد. [۱۰]
پیمان از چه بود؟
از آیه ذر به دست میآید که مفاد پیمان گواهی بر پذیرش پروردگار «ألَسْتُ بِرَبِّکُمْ » [۱۱] و بر پذیرش توحید بوده است «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا » [۱۲] و برخی روایات این پیمان را به فطرت نیز میکشانند: « اَلدِینُ الْحَنِیفُ وَ الْفِطْرَهُ وَ صِبْغَهُ اللَّهِ وَ التَّعْرِیفُ فِی الْمِیثَاقِ؛ [۱۳] دین حنیف و فطرت و صبغه الله و تعریف همان است که [خدا] در میثاق [یعنی در پیمانی که خدا با روح بشر بسته، بشر را با آن آشنا کرده] است..» [۱۴] روایاتی نیز اعتراف به نبوت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامت حضرت علی ـ علیه السلام ـ را جزء پیمان عالم ذر معرفی میکنند. [۱۵]
پیمان برای چه بود؟
از آیه ذر دو هدف اصلی برای این پیمان به دست میآید:
الف. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: ما از موضوع شناخت خدا بیخبر بودیم و لذا کافر شدیم؛ «أَنْ تَقُولُوا یوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هذا غافِلینَ »؛ [۱۶]
ب. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخیز نگویند: پدران ما بت پرست بودند و ما هم فرزندان همان پدران هستیم و چارهای جز تبعیت از آنها نداشتیم؛ «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَکَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ کُنَّا ذُرِّیهً مِنْ بَعْدِهِمْ…» [۱۷]
پاورقــــــــــــــــــــی
[۱] . المیزان، محمد حسین طباطبایی، چاپ پنجم، مؤسسه اعلمی، بیروت، ج ۸، ص ۳۰۶.[۲] . مانند: اعراف / ۱۰۲ و حدید / ۸. ر. ک: تفسیر نمونه، زیر نظر ناصر مکارم شیرازی، دار الکتب، ج ۲۳، ص ۳۱۷ و ج ۶، ص ۲۷۶.
[۳] . اعراف / ۱۷۲.
[۴] . منشور جاوید، جعفر سبحانی، چاپ فرهنگ، اصفهان، ج ۲، ص ۶۳.
[۵] . کنز الدقایق، میرزا محمد مشهدی، تحقیق مجتبی عراقی، چاپ اول، ج ۳، ص ۷۴۲؛ المیزان، ج ۸، ص ۳۱۰.
[۶] . المیزان، ج ۸، ص ۳۰۸؛ فطرت، مرتضی مطهری، چاپ دوم، انتشارات صدرا، ص ۱۸۱؛ تفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۴۵۵.
[۷] . ابن سنان از امام صادق ـ علیه السلام ـ از فطره لله پرسید. امام فرمود: « هِی الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِینَ أَخَذَ مِیثَاقَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ فَقَالَ: «أَ لَسْتُ بِرَبِّکُمْ» وَ فِیهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْکَافِرُ؛ فطرت الله اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت..» البرهان، ج ۳، ص ۲۳۶.
و امام باقر ـ علیه السلام ـ آیه ذر را با حدیث «کل مولود یولد علی الفطره» تفسیر کردهاند. مختصر بصائر الدرجات، ص ۱۶۱.
[۸] . یس / ۸۲.
[۹] . در محضر علامه طباطبایی، محمد حسین رخ شاد، چاپ اول، نهاوندی، صص ۴۲ ـ ۴۳.
[۱۰] . کنز الدقایق، ج ۳، ص ۷۴۲.
[۱۱] . اعراف / ۱۷۲.
[۱۲] . همان / ۱۷۲.
[۱۳] . بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بیروت، ج ۳، ص ۲۷۶.
[۱۴] . فطرت، شهید مطهری، ص ۲۷.
[۱۵] . البرهان، ج ۳، صص ۲۳۸ ـ ۲۳۹ و جهت مطالعه بیشتر ر. ک: التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، چاپ اول، مکتب اعلام، قم، ج ۵، صص ۲۶ ـ ۳۰؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازی تصحیح یاحقی، چاپ دوم، آستان قدس، ج ۹، صص ۵ ـ ۱۰؛ منشور جاوید، استاد جعفر سبحانی، چاپ سوم، توحید، قم، ج ۲، صص ۶۱ ـ ۸۲.
[۱۶] . اعراف / ۱۷۲.
[۱۷] . همان / ۱۷۳.