تریسیا جنکینز در کتاب خود با عنوان “سیا در هالیوود: نحوه شکلدهی این سازمان به فیلمها و برنامههای تلویزیونی” تاریخچه ارتباطات محرمانه هالیوود و آژانس جاسوسی آمریکا را بررسی میکند.
این گزارش می نویسد: در زمانی که سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا ( سیا ) جزئیات برنامه ترور افراد از طریق هواپیماهای بدون سرنشین خود را از بازرسان و رسانهها پنهان میکند، برخی ممکن است فکر کنند که اهدای اسکار به فیلمهای جاسوسی لحظات سختی را برای هالیوود رقم زده است. ولی اصلاً این طور نیست.
هرچند بحثهای زیادی پیرامون نمایش شکنجه در فیلم “سی دقیقه بامداد”[۱] در گرفته، ولی موضوع این فیلم درباره ماموریتهای جاسوسی سازمان سیا است. در همین حال فیلم آرگو نیز موید همکاری سازمان سیا با هالیوود درباره آزادی گروگانهای سفارت آمریکا در ایران است.
فیلمهای آرگو و سی دقیقه بامداد، تنها آخرین نمونه از اعمال نفوذ دفتر ارتباطی سازمان سیا در هالیوود است. تریسیا جنکینز در کتاب خود با عنوان “سیا در هالیوود: نحوه شکلدهی این سازمان به فیلمها و برنامههای تلویزیونی”[۲] تاریخچه ارتباطات محرمانه هالیوود و آژانس جاسوسی آمریکا را بررسی میکند. به طور خلاصه، وی در این کتاب سوالات اخلاقی و قانونی زیادی را در خصوص این روابط و گستره آن مطرح میسازد. به عقیده جنکینز، این روابط مخالف مفاد و روح قوانین آمریکا است. وی در کتاب خود درباره فیلم آرگو میگوید: ما تنها در این فیلم شاهدیم که چگونه مامور بیگناه سازمان سیا ( با بازی بنافلک ) جسورانهترین عملیات نجات گروگانها در تاریخ را به اجرا در میآورد؛ ولی در این فیلم آنچه عنوان نشده، تلخیص مجموعه حوادث قبل از نجات گروگانها از سوی سازمان سیا است. با این وجود برای القای بیطرفی، در آخر فیلم نوشته شده که: موارد ذکر شده در متن فیلم، مورد تایید سازمان سیا نیست.
پیام مشخص فیلم آرگو، نشان دادن محدودیت سازمان سیا در گفتن تمامی عملیاتهای موفق عوامل این سازمان برای حفاظت از مردم آمریکا است. به نظر جنکینز، این موضوع همواره دغدغه سازمان سیا بوده و فیلم آرگو کاملا این خواسته را برآورده کرده است. این فیلم با نادیده گرفتن کودتای سال ۱۹۵۳ و روند آزادی گروگانهای آمریکایی در سال ۱۹۸۰، روایتی قهرمانانه و مطلوب از موفقیتهای سازمان سیا به دست میدهد. جنکینز به نشریه لسآنجلس تایمز گفته بود: فیلم سی دقیقه بامداد، اساسا برای شکل دهی به افکار عمومی مردم آمریکا ساخته شده است.
در فیلم سی دقیقه بامداد، ساخته کاترین بیگلو از ماموران سازمان سیا که جان خود را برای دفاع از آمریکا در معرض خطر قرار میدهند، تجلیل شده و حتی به نظر میرسد که در آن تلویحاً از شکنجه زندانیان ( که مقامات دولتی از آن به عنوان “روشهای نوین بازجویی”[۳] یاد میکنند ) حمایت میشود.
با این حال سناتورهایی چون داین فاینشتاین و جان مککین صحت موارد مطروحه در این فیلم را زیر سوال بردهاند. بنا به گفته آنها، زندانیان سازمان سیا قبل از اعمال روشهای نوین بازجویی، اطلاعات خود پیرامون رابط بنلادن را فاش کردهاند. از همین اظهارات میتوان نتیجهگیری کرد که زندانیان دیگری نیز وجود داشته و آنها نیز شکنجه شدهاند. البته مقامات دولت اوباما عقیده داشتند که این فیلم از جمله پروژههای سنجیده و خبرساز است. در مجموع، موفقیت جسیکا چستین ( بازیگر اصلی فیلم در نقش مامور مخفی سیا ) پیروزی آمریکا محسوب میشود. این بزرگترین عملیات روابط عمومی است.
جنکینز در ادامه به فیلمهای مختلفی مانند: سرزمین مادری، [۴] ۲۴ و نام مستعار[۵] اشاره میکند که با همکاری سازمان سیا ساخته شده است. هر قسمت فیلم نام مستعار حدود ۱۰ میلیون بیننده داشته است. بنا به اعلام سازمان سیا، جنیفر گارنر، بازیگر اصلی این فیلم، توانسته به پیامیکه سیا در صدد انتقال آن بوده، وجهه انسانی ببخشد. البته به باور جنکینز سازمان سیا همیشه در این زمینه موفق عمل نکرده است. با این حال، این سازمان با صرف هزینه از محل مالیات مردم آمریکا، هیچگاه از تلاش دست برنداشته است. اسناد ارائه شده از سوی وی نشاندهنده نحوه اعمال نفوذ سازمان سیا در هالیوود طی سالیان متمادی و شدت گرفتن این اقدامات به طور رسمی در دهه ۱۹۹۰ – با پایان جنگ سرد – است.
برخی افراد فکر میکنند که سازمان سیا، گروه ذینفعی است که باید با آن مذاکره کرد و نظر آن را پیرامون شخصیت بازیگران، مکان فیلم برداری و … شنید. برخی دیگر نیز این مسئله را در نظر نمیگیرند که سیا گروه ذینفع ویژهای است که هدف اصلی آن، فریب [افکار عمومی] است.
از نظر نگارنده، هالیوود و سیاستگذاران دولتی باید منابع محصولات خود را مشخص کنند تا مخاطبان از آن چه که خریداری میکنند، آگاه شوند. همان طور که برچسبهای ویژهای بر روی محصولات دخانی و دیگر محصولات وجود دارد، باید بر روی فیلمها نیز منابع مورد استفاده درج شود، به عنوان مثال: سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، منبع این فیلم بوده است و یا: سازمان سیا و یا پنتاگون متن این فیلم را جرح و تعدیل کرده است و یا: محصول نهایی از سوی تهیه کنندگان فیلم مورد بازبینی قرار گرفته است. همان طور که مواد تشکیل دهنده محصولات غذایی بر روی آن درج میشود، باید اعمال نفوذ سازمان سیا در فیلمها نیز مورد اشاره قرار گیرد.
جنکینز در اینباره دو پیشنهاد ارائه میدهد: نخست آن که، به نظر وی بدنه دولت آمریکا نمیتواند خدماتی که هزینه آن از مالیات مردم آمریکا تامین میشود را به طور گزینشی و تنها به برخی از افراد ارائه دهد. سازمان سیا نیز نمیتواند درهای خود را بر روی جان ویت باز کند و آن را به روی مایکل مور ببندد. وی در همین رابطه میگوید: تا کنون کسی در این زمینه اقامه دعوی نکرده است، چرا که احتمالاً تولید کنندگان مستقل و خرد نمیتوانند از پس هزینههای آن برآیند. پیشنهاد دوم وی، تفحص از برنامههای ارتباطی پنتاگون و سیا از سوی دفتر حسابرسی دولتی آمریکا است. جنکینز عقیده دارد که جنگ علیه تروریسم، فضایی خفقان آور به وجود آورده که در آن، زرادخانه گسترده قوانین امنیت ملی مضامین سالهای آینده را مشخص میسازد.
این پژوهشگر در بخشی دیگر از کتاب خود مینویسد: با این وجود، شکست آمریکا در عراق و افغانستان، حملات هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان، افشای زندانهای مخفی، فهرستهای ترور افراد و جاسوسی از کشورها ذهن بسیاری از هنرمندان را به خود مشغول کرده است. شاهد این مسئله در کتاب وی، قول افسران رابط سیا مبنی بر شروع گفتگوهای منصفانه و دقیق در فضایی سازنده است.
در حالی که احتمالاً این فیلمها باعث ایجاد آرامش و خودستایی و تشکر از خود در مخاطبان آمریکایی ایجاد کند، ولی از دلایل وخیم ترور و جنگ چیزی نمیکاهد. افزون بر این، این قبیل فیلمها به پنهان ماندن سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسی از تفحص و بررسیهای احتمالی کمک میکند. سوال اصلی جنکینز این است که آیا اساساً سازمان سیا مجاز به شکلدهی به افکار عمومی مردم آمریکا است یا خیر؟ وی در آخر نتیجهگیری میکند: چنانچه هنرمندان ما با صراحت بیشتری با این مسئله روبرو نشوند، سازمان سیا همچنان به نفوذ در فیلمهای حساس و برنامههای تلویزیونی آمریکاییها – و افکار آنها – ادامه خواهد داد.
[۱] Zero Dark Thirty [۲] The CIA in Hollywood: How the Agency Shapes Film and Television [۳] enhanced interrogation techniques [۴] Homeland[۵] Alias
منبع: مشرق