تا به حال دقت کرده اید که هر وقت می خواهیم از خانه بیرون برویم یا با کسی روبه رو شویم، در آینه نگاه میکنیم؟ یک حرکت که اکثر آدمهای دنیا آن را انجام می دهند! علتش هم واضح است: می خواهیم اگر عیب و نقصی در ظاهرمان هست، درست کنیم و در مقابل دیگران، تا حد توان بدون ایراد باشیم. ذات همه ی ما این را می طلبد که دیگران، عیبهای ما را نبینند و از ایرادهایمان باخبر نشوند، چه عیبهای ظاهری و چه باطنی!
یکی از اسمهای خداوند «ستار العیوب» است؛ یعنی پوشاننده ی عیبها. خداوند آبروی ما را در برابر دیگران حفظ میکند و این کار، پاسخ به نیاز درونی همه ی ماست، نیاز به عیب پوشی. لازم به توضیح نیست که چه احساسی پیدا میکنیم وقتی آبرویمان حتی جلوی یک نفر برود. به همین خاطر همیشه سعی میکنیم کارهایمان طوری باشد که ایرادهایمان را به دیگران نشان ندهد. اما بعضی آدمها انگار هیچ بویی از این صفت «ستارالعیوبی» نبردهاند؛ جار می زنند و پرده می درند! انگار نه انگار که خودشان هم نیازمند آبرو هستند!
تعریف آبرو
شاید تعریف چنین لغتی ساده باشد، اما گاهی در پیدا کردن مصداقهای آن دچار مشکل میشویم. به همین خاطر، دانستن تعریف آن خالی از لطف نیست. لغت آبرو تشکیل شده از دو واژه ی «آب» و «روی» است که به معنی آب رخ و عرق روی (۱) است و در اصطلاح معنی اعتبار، قدر، جاه، شرف، عرض و ناموس می دهد. (۲) گاهی وقتها، منظور از آبرو، آبروی انسانها از نظر الهی و عقلانی است، مثلا آبروی بنده ی کافر و مشرک و گناهکار نزد خداوند، هرگز با آبروی یک فرد مومن یکی نیست. گاهی هم آبرو، به حرمت اجتماعی انسانها اشاره میکند. اما برای ما فرقی ندارد؛ آبرو از هر نوعی که باشد، برایمان محترم است و ما هرگز دوست نداریم که آن را از دست بدهیم.
ارتباط درونی انسانها با خدای خود، به خودشان مربوط است. بحث ما به مواقعی برمیگردد که پای حرمت اجتماعی آدمها در میان است. حالا گاهی این حرمت اجتماعی، به خاطر گناه کردن از بین می رود، گاهی هم به خاطر موضوعاتی که به سبب عرف مهم هستند. مثلا ما گاهی گناهی میکنیم و به خاطر برملا شدن آن آبرویمان می رود؛ گاهی هم کاری خلاف عرف میکنیم که اگر برملا شود آبرویمان می رود. مثلا اگر روزه خوری کنیم و کسی بفهمد، فرق میکند با مواقعی که مثلا سیگار کشیدن پنهانی مان را کسی ببیند.
گل بی عیب خداست!
همه ی آدمها، عیبها و نواقصی دارند. ما هم از این قاعده مستثنی نیستیم. اما نکته ای که وجود دارد این است که خداوند که به همه ی این ایرادها و نواقص آگاه است، آنها را پنهان میکند و دستور می دهد که ما هم آنها را پنهان کنیم. چه خودمان عیبی داشته باشیم و چه دیگران، وظیفه مان پوشاندن آنهاست. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله) می فرمایند: «آبروهاى شما بر شما حرمت دارد؛ همان گونه که عید قربان در ماه ذى الحجه و در سرزمین مکّه حرمت دارد.» (۳) امام علی (ع) هم می فرمایند: «آبروى خود را هدف تیرهاى سخنان مردم قرار مده.» (۴)
وقتی که ما وظیفه داریم آبروی خودمان را حفظ کنیم، قطعا در مقابل آبروی دیگران هم مسئول هستیم و به هیچ وجه نباید با آبروی کسی بازی کنیم. آبروی انسانها، انقدر ارزش و اهمیت دارد که اگر سه نفر مرد عادل، به زنای و کسی شهادت دهند، چون شرایط لازم را ندارند (۵)، همه ی آنها حد قذف می خورند، زیرا آبروی فردی را بردهاند. «و کسانى که به زنان شوهردار نسبت زنا مى دهند، سپس چهار گواه نمى آورند، هشتاد تازیانه به آنان بزنید و هیچ گاه شهادتى از آنان نپذیرید و اینان خود فاسقند» (۶)
اما چگونه آبروی خودمان را حفظ کنیم؟
تا می توانیم درخواست نکنیم. هرچقدر بیشتر دستمان را جلوی دیگران دراز کنیم، همانقدر آبرویمان را کوتاه کرده ایم. درست است که بستگی به شخص مقابل هم دارد، اما عزت نفس انسانها، چیزی است که به محض درخواست، کم یا زیاد، فرو می ریزد. امام علی (ع) تعبیر بسیار زیبایی دارند: «آبروی تو یخی جامد است که درخواست، آن را قطره قطره آب میکند، پس بنگر که آن را نزد چه کسی فرو می ریزی.» (۷)
شوخی و خنده ی بیش از حد، آبرو بر است. درست است که «مومن شوخ و شنگ است و منافق اخمو و عصبانی» (۸)، اما یادمان باشد که هرکاری از حد اعتدال خارج شود زیانبار است. آدمایی که شوخی زیاد میکنند، آبروی خودشان را بازیچه قرار می دهند. «خنده ی بسیار آبرو را میبرد» (۹) و «مزاح ناروا و مسخرگی؛ زبان را از اینگونه سخنان نگهدار که آبرو را میبرد.» (۱۰)
جدال و نزاع، دشمن آبرو است. آدمهایی که مدام با دیگران بگو مگو دارند، گذشته از اینکه حرص اطرافیان را در می آورند! خودشان را هم کوچک میکنند. بحث مداوم با دیگران، باعث میشود چیزهایی بگوییم که شاید خیلی به نفعمان نباشد. پس کمتر حرف بزنیم تا بیشتر ارزش داشته باشیم. «هر که آبروى خود را دوست دارد [و از آبرویش بیمناک است]، باید از بگو مگو بپرهیزد.» (۱۱)
همه چیز را به خدا بسپاریم. وقتی تمام تلاشمان را میکنیم و هر توصیه ای را به کار میبندیم، و به قولی تلاشمان را میکنیم، در نهایت باید همه چیز را به خدا بسپاریم و توکل را پیشه ی خود سازیم. دعا کردن برای آبرومندی، راهی است که نشانه ی ایمان ماست. «خدایا آبرویم را با بی نیازی نگهدار و با تنگدستی شخصیت مرا لکه دار مفرما، که از روزی خواران تو روزی خواهم، و از بدکاران عفو و بخشش طلبم.» (۱۲)
ای خدای من تو را ستایش میکنم که چه بسیار عیبها و زشتیهای مرا پنهان ساختی، و مرا مفتضح و رسوا نساختی، و چه بسیار گناهانم را در پرده پوشانیدی، و مرا میان خلق مشهور نگردانیدی، و چه بسیار عیب و عارها که من مرتکب شدم و تو پرده دری نکردی، و ننگ و عار آن را بر گردنم چون طوق نیفکندی، و زشتی اش را بر دیده های همسایگانم و حسودان نعمت هایی که مرا دادی آشکار نگردانیدی. (۱۳)
پی نوشت:
۱. معین، محمد، فرهنگ فارسی معین، ج ۱، ص ۹۴، انتشارات نامن، چاپ دوم، قم.
۲. همان.
۳. ابن کثیر، ج۴، ص ۲۲۹.
۴. نهج البلاغه، ص ۶۳۸، نامه ۶۹.
۵. تعداد شاهدان زنا باید ۴ نفر مرد، یا ۳ مرد و ۲ زن باشد. حتی ۱ نفر کمتر هم، قذف (تهمت زنا) تلقی و باعث حد میشود.
۶. نور/۲۴، ۴.
۷. نهج البلاغه، حکمت ۳۴۶.
۸. تحف العقول، ص ۴۹.
۹. جنتی احمد، نصایح، ج ۱، ص ۶۶۴.
۱۰. همان، ص ۲۸۷.
۱۱. نهج البلاغه، حکمت ۳۶۲.
۱۲. نهج البلاغه، خطبه ۲۲۵.
۱۳. صحیفه سجادیه، دعای شانزدهم، ص ۸۷.