امامان معصوم (علیهم السلام) سفرهای بسیاری می رفتند. این سفرها، نتایج گوناگونی داشتند و هر سفر ماجرایی تازه داشت. بیشترین سفری که امامان ما می رفتند، سفر به مکه بود.
ابوحمزه ی ثمالی از یاران باوفای امامان، نقل میکند که هر سال یکبار امام سجاد (علیه السلام) را در ایام حج زیارت میکرد. (۱) همچنین زراره – از یاران صدیق اهل بیت (ع)- نقل میکند که امام علی بن حسین (ع)، بیست بار با شترشان به حج رفتند و هرگز به او تازیانه نزدند.» (۲)
«سفر» و «هجرت» هر دو به معنای ترک وطن است (۳)؛ هر دو می توانند موقت و یا دائمیباشند و هر دو می توانند با اجبار و یا با آزادی تحقق پذیرند. ائمه ی معصوم (ع) ما، هر دونوع سفر را تجربه کردند. امّا از میان این سفرها، می توان به پنج هجرت مهم اشاره کرد که هر کدام، سرآغاز ماجرایی جدید در عالم شدند. در ادامه به اختصار به این پنج سفر می پردازیم.
۱. هجرت رسول اکرم (ص) به مدینه
می توان گفت که در مسیر تاریخ اسلام، یکی از مهمترین سفرهایی که بطور مخفیانه و با سختی صورت گرفت و در نهایت، مسیر زندگی بشریت را عوض کرد، هجرت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به مدینه بود.
تصور کنید که حضرت رسول (ص) در مکه می ماندند و در شرایط سخت و طاقت فرسای آن، که کسی جرئت نفس کشیدن نداشت، محدوده ی اسلام را فراتر نمیبردند. در این صورت، به نظر شما، نامی از اسلام باقی می ماند؟
رسول اکرم (ص)، در موقعیتی این سفر را به جان خریدند که دو یار باوفای خود، حضرت خدیجه (سلام الله علیها) و حضرت ابوطالب (ع) را از دست داده بودند، از طرف دیگر، مشرکان مکه، آنقدر مسلمانان را شکنجه میکردند که برخی از آنان از دین خارج میشدند تا جان سالم به در ببرند. از سوی دیگر، قبایل اوس و خزرج که در طی چندین پیمان، به پیامبر اسلام (ص) قول حمایت داده بودند، با شور و حرارت از ایشان استقبال کردند. (۴)
با این مهاجرت اجباری، اسلام، پایگاه قوی و مستحکمییافت تا برای شکوفایی هر چه بیشتر آماده گردد. بدین ترتیب، هجرت رسول اکرم (ص)، به مدینه، مبدا تاریخ اسلام گردید.
۲. مهاجرت حضرت امیرالمؤمنین (ع) به کوفه
حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، در همان زمانی که توسط مردم، پس از سالها سکوت، به جایگاه حقیقی خود، خلافت، بازگردانده شدند، محل حکومت خود را از مدینه به کوفه، تغییر دادند.
این سؤال که چرا امیرالمؤمنین (ع)، مرکز خلافت را از مدینه به کوفه انتقال دادند، از زمانى که آن حضرت تصمیم به این کار گرفتند، مطرح بوده است.
ابوحنیفه دینورى نقل میکند: «وقتى که علی (ع) تصمیم گرفت که به سوى عراق برود، بزرگان انصار خدمت آن حضرت رسیدند؛ در این هنگام عُقبه بن عامر ـ که از شرکت کنندگان در جنگ بدر بود ـ آغاز سخن کرد و گفت: یا امیرالمومنین! با رفتن از مدینه، فضیلت نماز در مسجد پیامبر و زیارت قبر آن حضرت را از دست خواهى داد و آنچه از عراق نصیب تو مى شود، این ضرر را جبران نخواهد کرد؛ اگر مى خواهى به جنگ اهل شام بروى، عمر در این شهر (مدینه) ماند و سعد بن ابى وقاص از سوى او در قادسیه جنگید و ابوموسى در اهواز. تو نیز امثال این مردان را دارى.»
در این هنگام امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «اموال و مردان در عراق هستند و اهل شام عصیان کردهاند، دوست دارم که به آنها نزدیک باشم.» (۵)
البته حضرت علی (ع)، در آن زمان، بهترین تصمیم را گرفتند ولی گویا، مقدرات الهی، بر آن است که ائمه (ع)، محل حکومت خود را کوفه قرار دهند. حضرت صاحب الامر (ارواحنا له الفداء) نیز در هنگام ظهور، حکومت خود را در کوفه اداره خواهند کرد و مسجد کوفه، مقر حکومت آن حضرت میگردد: «حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) روی منبر کوفه می نشینند و یارانشان که به تعداد سربازان جنگ بدر، سیصد و سیزده مردند، دور ایشان را میگیرند و آنها پرچمداران او و حکمرانهای الهی در زمین بر بندگان او هستند.» (۶)
۳. سفر امام حسین (ع) به کربلا
شاید بتوان گفت، هیچ سفری بهاندازه ی سفر خونبار امام حسین (ع) به کربلا، در تعیین مسیر جهان، تاثیر گذار نبود. در یک عبارت کوتاه می توان گفت که اگر مهاجرت امام حسین (ع) و ماجرای کربلا اتفاق نمی افتاد، نامی از شیعیان و دین اسلام محمدی، در هیچ کجای جهان باقی نمی ماند و تنها روشی که پابرجا می ماند، روش سلطنت فسادآمیز معاویه و پسر بدتر از بدش، یزید بود.
می توانید در مقاله ی «تحولاتی که با قیام عاشورا اتفاق افتاد » بخشی از اثرات سفر امام حسین (ع) را بخوانید.
۴. تبعید امام رضا (ع) به ایران
هر چند در ظاهر امر، امام رضا (ع)، با دستور مأمون (علیه اللعنه) پا به ایران گذاشتند، امّا با کمی تامل درباره ی تحولات سفر امام رضا (ع) به ایران، می توان فهمید که دست غیب خداوند، تاثیر به سزایی داشته است.
اسماعیل شفیعی سروستانی در کتاب قوم نشان شده، درباره ی اثر مهاجرت امام رضا (ع) به ایران میگوید: «با مهاجرت بزرگ امام رضا (ع) و پس از آن امام زادگان از اهل بیت (ع)، کانون جغرافیایی ویژه ای برای تمرکز شیعیان و مکتب اهل بیت (ع) فراهم آمد. زیرا به دلیل وجود پتانسیل و امکانات ویژه ی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، این امکان را فراهم می آورد که پس از چندین قرن، شیعیان نیز صاحب قدرت بزرگ سیاسی، اجتماعی شوند؛ چنان که با فروپاشی «عباسیان» و با تاسیس دولت پادشاهی شیعی صفویه، این قدرت بزرگ به وجود آمد و شیعیان سرانجام به یک نظام مادی و فرهنگی یک پارچه تبدیل شدند.» (۷)
اینگونه، ایرانیان، در یک نظام فکری درست قرار گرفتند تا بتوانند برای مسئولیت ویژه ی خود که همراهی با امام عصر (عج) در زمان ظهور است، آماده شوند.
۵. تبعید امام هادی و امام عسکری (علیهما السلام) به سامرا
تقریباً بیش از نیمی از زندگی امام هادی و امام حسن عسکری (ع) در سامرا گذشت و حضرت مهدی (عج)، آخرین خلیفه ی الهی، در این پادگان نظامی متولد شدند و از همان جا، غیبت صغری آغاز گردید.
تبعید امام هادی (ع)، در اثر شکایتهای دروغین و سوء ظن شدید متوکل به آن امام، صورت گرفت. امام حسن (ع) در مدینه متولد شدند. در دوران حکومت متوکل عبّاسی، در سن ۱۱- ۱۲ سالگی همراه پدر از مدینه به سامرا تبعید شدند و عبّاسیان، آنان را در محله ای به نام «عسکر» سکونت دادند. عسکر، محل سکونت سپاهیان ترک دربار عباسی بود و تمام فعالیتها، دیدارها و رفت و آمد امامان در این محل تحت نظر نظامیان بود. (۸)
هر چند، این دوران، دوران بسیار سختی برای شیعیان و امامان شیعه بود، امّا در همین دوران، مردم برای عصر غیبت آماده گردیدند و همچنین، شبکه ی عظیم وکلا، زیر نظر مستقیم امامان عسکریین (ع)، گسترش یافت و کل جهان اسلام را در بر گرفت.
بدین ترتیب، مسلمانان، آماده شدند تا چشم به راه مرد مسافری بنشینند که در سال ۲۶۰ هجری، در همان شهر سامرا، غریبانه در پس پرده رفت…
پی نوشت:
۱. منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعه)؛ ج۲۶؛ ص۱۹۷؛ با استفاده از نرم افزار جامع الاحادیث نور ۳/۵
۲. همان، ح ۳۱، ص ۲۹۵؛ با استفاده از همان.
۳. لغت نامه ی دهخدا، ذیل واژه های مسافرت و هجرت.
۴. محلاتی، رسول، زندگانی حضرت محمد (صلی الله علیه و آله)، ص ۲۴۷؛ به نقل از سایت آوینی به آدرس http://www.aviny.com/Occasion/Ahlebeit/Payambar/17rabi/82/Payambar/beesat_hejrat/MakehbeMadineh.aspx
۵. دینورى، ابوحنیفه، الاخبار الطوال، ص ۱۴۳؛ محرمی، غلامحسین، امیرمؤمنان «ع» و انتقال مرکز خلافت به کوفه؛ به نقل از سایت سامانه ی نشریات، به آدرس http://tarikh.nashriyat.ir/node/329
۶. کمال الدین، ج ۲، ص ۶۷۱
۷. شفیعی سروستانی، اسماعیل، قوم نشان شده، نشر موعود، ۱۳۹۰، ص ۹۱
۸. تتمه المختصر فی اخبار البشر، ج ۱، ص ۳۴۸؛ به نقل از کتاب پیشوای یازدهم، حضرت امام حسن عسکری (ع)، مجموعه ی در راه حق، ۱۳۶۲، ص ۳