سخنرانی حضرت فاطمه (س)

daae241e0147dfbcc62360cdd4509387 - سخنرانی حضرت فاطمه (س)

در هنگام بعثت شما در عصر جاهلیّت برکناره ی پرتگاهی از آتش بودید,چون جرعه ای آب خوراک هرکس بودیدولقمه ی هرطمع کننده,آتش زنه ای بودید که فورا خاموش می‌شدید,لگدکوب هر رونده ای بودید,نوشیدنی شما آب گندیده وخوردنی شما پوست جانور ومردار بود,خواروذلیل بودیدورانده شده,ومی ترسیدید که مهاجران اطرافتان شما را بربایند تا انکه خدای بزرگ با دست محمّد (ص) نجاتتان بخشید پس از حوادث فراوانی که پدید آمد ورنج ها وبلاهای زیادی که از دست جنگجویانتان, از گرگ های عرب واز سرکشان اهل کتاب کشیدید.

 

 

خطبه ی اول در مسجد مدینه:
اولین خطبه ی حضرت در مسجد مدینه درحالی خوانده شد که ابابکر وجمعی از مهاجران وانصار در آنجا حضور داشتند وخطاب به مردم دررابطه با عصر جاهلیّت فرمودند:
در هنگام بعثت شما در عصر جاهلیّت برکناره ی پرتگاهی از آتش بودید,چون جرعه ای آب خوراک هرکس بودیدولقمه ی هرطمع کننده,آتش زنه ای بودید که فورا خاموش می‌شدید,لگدکوب هر رونده ای بودید,نوشیدنی شما آب گندیده وخوردنی شما پوست جانور ومردار بود,خواروذلیل بودیدورانده شده,ومی ترسیدید که مهاجران اطرافتان شما را بربایند تا انکه خدای بزرگ با دست محمّد (ص) نجاتتان بخشید پس از حوادث فراوانی که پدید آمد ورنج ها وبلاهای زیادی که از دست جنگجویانتان, از گرگ های عرب واز سرکشان اهل کتاب کشیدید.

ودر نکوهش بی تفاوت های دیروز وتشنگان قدرت امروز فرمودند:
در حالی که شما در خوشی زندگی می‌کردید, در امنیت و رفاه, خوش بودیدومنتظر فرصت بودید تا مگر روزگار بر ضدّ ما دگرگون شود, گوش به زنگ اخبار بودیدو به هنگام کارزار فرار می‌کردید وعقب نشینی داشتید.

در دادخواهی از مسلمانان؛ به آنان فرمود:
با چه سرعتی دچار اعمال ناپسند شدید! وچقدر زود آب از دهان ودماغ بز لاغر فروریخت[دچار غفلت شدید]! در حالی که شما انجمن انصار توان گرفتن حقّ مارا دارید ونیروی کافی برای حمایت من در دادخواهی وجود دارد.آیا می‌گویید محمّد (ص) مرد؟ آری,وفات پیامبر مصیبتی بزرگ است.مصیبتی در نهایت بزرگی ووسعت که شکاف زخم آن بسی فراخ است وزخم های گذشته دل را دوباره باز کردوزمین با غیبت او تاریک شد وستارگان بی فروغ شدندوآرزوها به ناامیدی گرایید وکوه ها از جای خود فروریخت وحرمت اهل پیامبر ضایع شد.

آری، پس از مرگ احترامی‌برای کسی باقی نمی ماند.پس این مصیبت بس بزرگ بود وهمانند نداشت که هیچ بلایی به پایه ی آن نمی رسد واین را کتاب خدا آشکارا تذکّر داد,همان کتابی که در خانه هایتان ودر مجالس روزوشب شما,آرام و باصدا,با قرائت ولحن زیبا آنرا می خوانید.این مصیبت پیش ازاین به دیگر پیامبران آسمانی نیز وارد آمد.

حکم حتمی خدا وقضای قطعی الهی است که فرمود:محمّد نیست مگرپیامبری که پیش از وی پیامبران دیگری درگذشتند.پس اگراوبمیرد یا کشته شود به عقب برمی‌گردید؟وآن کس که به عقب برگردد به خدا زیانی نمی رساند و خدا شکرکنندگان را پاداش خواهد داد. آه ای پسران قیله! پیش چشم ما میراث پدرم را ببرید وحرمت نگه نمی دارید درحالی که دارای انجمن واجتماعید.

صدای دعوت مرا همگان می‌شنوند واز حال من از هرجهت آگاهید ودارای نفرات رزمی وذخیره ایدودارای ابزار جنگی وقوّه اید. انواع اسلحه وزره وسپر نزد شماست. صدای دعوت‌من به شما می رسد ولی جواب نمی دهید؟! وناله ی فریادخواهی من به گوشتان می رسد ولی مرا یاری نمی‌کنید!

وحال آنکه به شجاعت جنگاوری معروفید وبه خیروصلاح مشهور. شما برگزیدگانی بودید که انتخاب می‌شدید وانتخاب شوندگانی که برگزیده شدید. با عرب وبت پرستان درافتادید و تحمّل رنج وزحمت نمودید. با امت های سرکش و به رزم پرداختید وبا پهلوانان به نبرد برخاستید.

همواره ما فرمانده بودیم و شما فرمانبر.ما امر می‌کردیم وشماتسلیم اوامر ما بودیدتا آسیاب اسلام به گردش افتادوپستان روزگار به شیر آمدونعره های شرک آمیز خاموش شد ودیگ های طمع وتهمت از جوش افتادو آتش کفر خاموش گشت ونداهای هرج ومرج طلب, ساکت شد ونظام دین استوارگردید.

پس چرا امروز بعد از اقرارواعتراف سرگردان شدید؟وپس از آشکارشدن عقیده امروز پنهان کاری دارید؟وبعداز آن پیش گامی‌به عقب برمی‌گردید؟وبعد از ایمان شرک می آورید؟
آیا نمی جنگید با گروهی که عهد شکستند؟وخواستند رسول خدا را اخراج کنند با آنکه آنها آغازگر جنگ بودند.آیا از آنان می ترسید؟ در حالی که به خدا قسم سزاوار است که از او بترسید اگر مومنید.

خطبه ی دوّم, در جمع زنان مهاجر و انصار
در روزهای سخت بیماری حضرت فاطمه (س) زنان وانصار به عیادتش رفتند وعرض کردند: چگونه صبح کردی وبا بیماری چه می‌کنی؟ حضرت زهرا (س) پس از حمدودرود برپدرش فرمود: صبح کردم درحالی که به خدا سوگند دنیای شمارا دوست نمیدارم واز مردان شما خشمناک وبیزارم. درون وبیرونشان را آزمودم ونامشان را از دهان خویش به دور افکندم.از آنچه کرده‌اند ناخشنودم. چه زشت است کندی شمشیرها وسستی وبازیچه بودن مردانتان پس از آنهمه تلاش و کوشش ها!چه زشت است سر بر سنگ خارازدن وشکاف برداشتن نیزه ها وفساد آرا واندیشه ها وانحراف آرمان وانگیزه ها! برای خویشتن چه بد ذخیره هایی تدارک دیدند وپیش فرستادند که خداوند برآنان خشم می‌گیرد در عذاب الهی جاودانه خواهند بود.

زیرا بدون تردید مسئولیت سنگین عهدوپیمان الهی در گردنشان همواره سنگینی خواهند نمود.ناچار کار را بدان ها واگذار وننگ عدالت کشی را برایشان بار کردم. نفرین براین مکّاران ودور از رحمت حق باشند ستمکاران.

آن حضرت در نکوهش پیمان شکنان ومردم بی تفاوت و ساکت فرمود:
ای مردم که به سوی سخن باطل شتابانیدو اعمال زشت و زیانکارانه ی اینها را نادیده می‌گیرید!آیا در قران تدبّر وتامّل نمی‌کنید؟یا بر دلهاتان مهروقفل زده شده است که سخن حق را نمی‌شنوید؟نه! بلکه اعمال سوء وکردار بد شما است که پرده بردلهاتان کشیده وگوش ها وچشم های شما را گرفته است! وچه بد تاویل وتفسیری از دین وآیین کردید! وچه بد نظریه و رآیی دادید که حق را از اهلش گرفتید وبه دست نااهلامن دادیدوپه بد گناه وستمی را که گران خواهید یافت وسرانجامش را سخت ودشوار. درآن روز که پرده از کار شما برداشته شود وکیفری که در انتظار شماست آشکار گردد وعذابی راکه خدای تعالی برای شما آماده کرده که گمان آن را نداشته اید,برشما نمایان گردد ودر آن روز است که اهل باطل دچار زیان و خسران می‌گردد.

ودر برابر گروهی که می خواستند عذر تقصیر بیاورند وگذشته ها را به گونه ای فراموش نمایند فرمود:
“شما می دانید که عمر، پشت در خانه ی ما آمد وسوگند یاد کرد که اگراز بیعت سرپیچی کنم,خانه را برسر شما آتش خواهم زد.” من هرگز روزی همانند امروز ندیدم که امّت اسلامی زشت ترین صحنه هارا پدید آوردند. جنازه ی رسول خدا (ص) را در برابر ما گذاشتندوخودسرانه ومستبدانه دیگران را به جای ما نشاندند.

وای بر شما! چه زود به خدا وپیامبرش درباره ی ما اهل بیت خیانت کردید! درصورتی که رسول اسلام (ص) به شما سفارش نمود تا از ما پیروی کنید,مارا دوست داشته باشید ودست از ما نکشید.

در یکی از روزهای غمبار پس از وفات رسول الله (ص) دختر طلحه خدمت حضرت فاطمه (س) رسید واز گریه ها وناله های جانکاه آن حضرت سخت نگران شد وبا شگفتی پرسید: فاطمه جان! چه چیزی شمارا اینگونه به گریه و زاری واداشته است؟پاسخ فرمودند:ای دختر طلحه! آیا از مصیبت ورویداد تلخی می پرسی که در همه جا انتشار یافته است؟گویا بر پر مرغان نوشته ودر جهان پراکنده شده، گویا با پیک های چابک سوار به سرعت,آنرا به همه ی جهانیان ابلاغ کرده‌اندکه گردوغبار آن تا آسمان بالا رفت وتاریکی مصیبت آن زمین را فراگرفت.

می دانی مصیبت ها چگونه شکل گرفته‌اند؟
ازپست ترین قبایل عرب,قبیله ی تیم(ابوبکربن ابی قحافه) واز حیله بازترین قبلیل عرب قبیله ی عدی(عمربن الخطّاب) برعلی(ع) ستم کردند,پرچم مسابقه برافراشتند تا بر علی(ع) پیشی بگیرند چون موفّق نشدند بغض و کینه ی علی(ع) را در دل گرفتند امّا پنهان داشتند.آنگاه که نرو دین به خاموشی گرایید وپیامبر(ص)رحلت کرد,آن بغض ها وکینه ها را به زبان آوردند وبر مرکب آرزو سوار گشتند وستم ها روا داشتند و “فدک” را غصب کردند. با شگفتی به “فدک” بنگرید چه بسیار پادشاهانی که مالک سرزمین “فدک” شدند و هم اکنون اثری از آنها وجود ندارد!

فدک، هدیه ی الهی بود که به پیامبرش بخشید ورسول گرامی اسلام آن را برای تامین زندگی فرزندانم به من سپرد. واگذاری فدک به من و فرزندانم با حکم .علم خداوند بزرگ وشهادت وگواهی جبرئیل امین صورت گرفت. پس اگر ابوبکروعمر آن را با ستم غصب کردند ووسیله ی زندگی فرزندانم را قطع نمودند با یاد روز قیامت براین مصیبت صبر می نمایم وزود است که خ.رندگان اموال فدک عذاب الهی را در دوزخ نظاره گر ودر آن غوطه ور باشند.

همچنین ببینید

عصر ظهور در کلام امام باقر علیه السلام

این آگاهیها و اطلاع رسانی آن ستارگان هدایت موجب شده است که اهل ایمان و منتظران حکومت عدل حضرت مهدی علیه السلام بیش از پیش امیدوار و دلبسته ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *