امیر مؤمنان فرموده است : پسر هند جگرخوار از سمت وادى یابس ( بیابان بى آب و گیاه) مى آید . مردى میانه قامت، زشت رو با سر بزرگ است و نشان آبله بر صورتش وجود دارد . اگر او را ببینى، گمان مى کنى که یک چشم دارد، نامش عثمان، پدرش عنبسه و از فرزندان ابو سفیان است . آن قدر جلو مى آید تا بر سرزمینى آرام برسد و بر منبر آنجا بنشیند۱
از امام محمد باقر(علیه السلام) آورده است : سفیانى سرخ گون، بور، و چشمانى آبى دارد . هرگز خدا را پرستش نکرده، مکه و مدینه را ندیده، با این حال مى گوید : خدایا، انتقام از خونم ! پروردگارا ! انتقام از خونم!۲
اگر تو سفیانى را ببینى، خبیث ترین مردم را دیده اى . سرخ گون، بور و چشمانش کبود است . مى گوید : پروردگارا ! خونم، خونم و انتقام ! آن قدر خبیث است که زن حامله را زنده به گور مى کند، چون مى ترسد جاى سفیانى را نشان دهد۳
در حدیثی دیگر از امام باقر(علیه السلام) آمده است : فرو رفتن روستایى در شام به نام جابیه، فرود آمدن ترکان در جزیره العرب، آمدن رومیان به رمله و اختلاف بسیار در تمام کره خاکى، تا شام خراب شدن شام ; سبب ویرانى شام گِرْد آمدن سه پرچم در آنجاست : پرچم اصهب، پرچم ابقع و بیرق سفیانى .۴
و در جایی دیگر آمده است که سفیانى پیروزمندانه از مناطق روم، بازمى گردد و بر صلیب بر گردن دارد . وى سرکرده سپاه است .۵
که این حدیث نشان میدهد که سفیانی یا مسیحی است یا در جامعه انان بزرگ شده است
پی نوشت:
۱- کمال الدین ۲/۶۵۱ از عمر بن اذینه آورده است که ابو عبدالله فرمود که پدرم به نقل از امیر مؤمنان این حدیث را بیان کرده است
۲- نعمانى /۳۰۶ از محمد بن مسلم به نقل از امام باقر بیان کرده است
۳-به نقل از کمال الدین، اثبات الهداه ۳/۷۲۱ ; بحار ۵۲/۲۰۵ .
۴- ارشاد /۳۵۹
۵- الغیبه طوسى /۲۷۸ از بشر بن غالب