آیا معجزات علل طبیعى دارند؟

معمولا تصور مى کنند که باید معجزه یک علت غیر طبیعى داشته باشد، در حالى که چنین نیست. هیچ مانعى ندارد که معجزه داراى یک سلسله علل طبیعى باشد، اما با این شرط که دسترسى به آن علل طبیعى از عهده بشرى که مرتبط به جهان ماوراء طبیعت نیست برون باشد. درست است که سرانجام آن علل طبیعى هم همانطور که تمام حوادث جهان هستى به آن مبدأ بزرگ باز مى گردد به ماوراء طبیعت منتهى مى شود، ولى در اینجا عامل نزدیک همان عامل طبیعى است. (دقت کنید).

بد نیست این موضوع را با یک مثال ساده روشن تر سازیم:

ممکن است معجزه پیامبرى این باشد که در هر ساعتى که بخواهد، دعا کند و باران بیاید. البته نزول باران، معلول تابش آفتاب بر سطح اقیانوس ها، حرکات ابرها، وزش بادها و…است.

اینها همه یک سلسله علل طبیعى و عادى است، ولى مسلماً دسترسى به عوامل ناشناخته ـ که جنبش ابرها و شرائط ریزش باران را در اختیار اراده کسى در آورد ـ جنبه عادى ندارد و از یک رابطه ماوراء طبیعى حکایت مى کند.

منظور از این مثال ساده این است که: لزومى ندارد اصرار بورزیم که معجزات نمى توانند علل طبیعى داشته باشند، همانطور که روى طرف مقابل آن هم نمى توان اصرار ورزید. یعنى براى تمام معجزات یک سلسله علل طبیعى و مادى ناشناخته قایل شد، زیرا اگر چه این موضوع امر ممکنى است ولى دلیلى هم بر لزوم آن نمى بینیم. البته باید توجه داشت که معجزه در هر دو صورت داراى یک رشته شرایط مادى و طبیعى است (مانند مکان، زمان و ماده اى که معجزه روى آن واقع مى شود) و اگر نام این شرایط را علل طبیعى بگذاریم باید، در این صورت تصدیق کنیم که هیچ معجزه اى خالى از علل طبیعى نیست.

چگونه اعجاز دلیل نبوت است؟

ممکن است بعضى ایراد کنند و بگویند: چگونه انجام یک کار خارق العاده بر راستگویى مدعى نبوت و درستى تعلیمات او دلالت دارد؟ اساساً چه ارتباطى میان این دو (انجام کار خارق العاده و مقام نبوت) موجود است؟ چه اشکالى دارد که کسى معجزه اى انجام دهد، ولى پیامبر نباشد؟ و خلاصه به نظر مى رسد که این دو موضوع با یکدیگر ارتباطى ندارند، با این حال چگونه مى توان یکى را دلیل بر دیگرى گرفت؟ اگر کسى فرضاً خطاط ماهرى باشد، آیا دلیل بر این است که مرد دانشمند و نکته سنجى هم هست؟!

دانشمندان در پاسخ این ایراد دو نوع جواب داده‌اند:

۱ـ هنگامى که کسى از طرف خداوند دعوى رسالت کند و مردم از وى سندى بر صدق گفتارش بخواهند تا ارتباط خود را با مبدأ جهان هستى اثبات نماید و او هم دست به کارى بزند که انجام آن از قدرت بشر عادى بیرون باشد، نشانه این است که او راست مى گوید و از طرف خداوند است، زیرا دادن چنین قدرتى به چنین کسى، تفسیرى جز این نمى تواند داشته باشد که خداوند گفته او را تصدیق کرده و او را سفیر، نماینده و پیامبر خود شناخته است. اگر او دروغگو باشد چه معنى دارد که چنان قدرتى به او داده شود؟ بنابر این دادن چنین قدرتى در حقیقت امضاء دعوى نبوت اوست (۱)

۲ـ پیامبر با ادعاى رسالت مطلب، خارق عادتى ادعا مى کند. او مى گوید از طریق وحى و ادراک خاصى که مغایر ادراکات ظاهرى و باطنى سایر افراد بشر است، حقایقى به او تعلیم مى شود و مأموریت دارد که مردم را در سایه این تعلیمات: راهنمایى و هدایت کند.

این ادعا به ظاهر از کسى که از نظر قواى جسمى و روحى با دیگران تفاوتى ندارد، البته عجیب و خارق العاده است، به همین جهت همیشه مى بینیم که پیامبران در ابتداى کار با اعتراض شدید مردم روبروى شدند و مردم حاضر نبودند به این سادگى زیر بار آنها بروند.

و از آنجا که میان این امر خارق العاده محسوسى که براى همه قابل مشاهده باشد انجام دهد تا صدق گفتارش در ادعاى وحى ثابت گردد(۲)

به نظر نگارنده هر دو پاسخ صحیح است ولى بیان اول راه نزدیک ترى براى حل مطلب مى باشد.

گر چه آنهایى که خیلى میل دارند خود را به روشنفکرى بزنند، سعى مى کنند تمام امور خارق العاده اى را که به عنوان ریاضت، احضار ارواح، خوابهاى مغناطیسى نقل شده، انکار کننده و همه را بدون استثناء جزء خرافات و موهومات بشمارند و یا گاهى ناشى از فعالیت نیروى تو هم و خیال بر اثر تلقین هاى قوى در افراد ساده دل بدانند، ولى امروزه بر خلاف خواسته هاى آنها دیگر این طرز فکر براى هیچ محققى قابل قبول نیست و نشانه کمى اطلاعات گوینده محسوب مى شود. نمى خواهیم بگوییم قسمتى از آنها قطعى و غیر قابل انکار است.

مثلا: کارهاى حیرت انگیز و خارق العاده اى که از مرتاضان در نشریات و کتب دانشمندان نقل مى کنند به قدرى زیاد است که جاى انکار باقى نگذاشته است.

عده اى از دانشمندان علوم طبیعى دیر باور ـ که غیر از علل مادى معمولى به هیچ چیز ایمان نداشته ـ شخصاً از نزدیک ناظر صحنه هاى عجیب و باور نکردنى کارهاى مرتاضان هندى بوده و پس از مشاهده آنها تغییر رأى داده‌اند و اعتراف کردند که در وجود این گونه افراد، نیروى مرموزى است که به کمک آن مى توانند کارهاى خارق العاده اى انجام دهند. علم امروز از تفسیر چگونگى تأثیر این نیروى مرموز، عاجز است.

بارها این موضوع آزمایش شده که بعضى از مرتاضان هندى هفته ها از خوردن و آشامیدن خود دارى کرده، حتى آنها را در تابوت هایى گذارده و دفن کرده‌اند و پس از چند هفته بیرون آورده و با ریختن آب گرم بر روى آنها و تنفس مصنوعى به حال عادى باز گشته‌اند! اعمال حیرت آور دیگرى از آنها نقل مى کنند که در بسیارى از مجلات و کتاب ها به آن تصریح شده است. امروزه خواب هاى مغناطیسى ۳ (هیپنوتیزم(۳) و مانیتیزم(۴)) ـ که به وسیله آن شخص را در یم خواب مصنوعى نیمه آگاهى فرو مى برند و کارهایى انجام مى دهد که در حال عادى از وى ساخته نیست ـ جز رشته هاى علمى در آمده و کتاب هاى مختلفى در این زمینه نوشته شده. همچنین جمعیتهایى نیز به همین نام در کشورهاى متعددى تشکیل یافته است. گاهى در پزشکى امروز براى کشف علل بیمارى هاى روانى از خواب هاى مغناطیسى استفاده مى شود به این صورت که: بیمار را به خواب مصنوعى فرو مى برند، سئوالات فراوانى از او مى کنند و به این ترتیب اسرارى که در حال عادى حاضر به افشاء آن نبود به دست مى آوردند و گاه از راه تلقین هاى قوى ـ که در آن حال مى شود ـ بعضى از بیماران روحى را درمان مى کنند. در مورد جراحى نیز یکى از راه هاى عالى بیهوشى استفاده از خواب هاى مصنوعى است. ۴حال با قبول این مطلب مشکل بزرگى در بحث اعجاز پیش مى آید و آن اینکه: چگونه میان این گونه امور خارق العاده و معجزات فرق بگذاریم، و به کدام وسیله آنها را از یکدیگر تشخیص دهیم، هیچ یک از آنها با علل عادى طبیعى قابل تعطیل نیست و علل همه آنها به طور یکشان، اسرارآمیز و مرموز است. ما از کجا بدانیم که آیا مدعى نبوت به راستى پسامبر است یا یک نفر مرتاض و ساحر و مانند آن؟!

این موضوع با اینکه شایان اهمیت فراوان است، روشن نیست که چرا کمتر روى آن بحث شده؟ و چرا در کتب دانشمندان عقاید کمتر بحث قابل توجهى درباره امتیاز معجزه از این گونه کارها دیده میشود؟

بعضى خود را از درود سر این بحث راحت کرده و مى گویند:

سحر با معجزه پهلو نزند، دل خوش دار. *** سامرى کیست که دم از ید بیضا بزند؟!

اما به چند دلیل پهلو نمى زند و چگونه دل خوش بداریم؟ معلوم نیست!

در هر حال آنچه مى توان به طور قطع و یقین گفت این است که: از دور راه مى توان میان این دو فرق گذاشت:

۱-(تفسیر المنار ج ۱، ص ۲۱۷)

۲-تفسیر المیزان، ج ۱.

۳-hypnotisme(خواب مغناطیسى و مصنوعى)

۴- magnetisme(نیروى مغناطیس)

همچنین ببینید

ماهنامه موعود شماره 280 و 281

شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد

با امکان دسترسی سریع دیجیتال ؛ شماره ۲۸۰ و ۲۸۱ مجله موعود منتشر شد ماهنامه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *