در میان دشمنان امامان، یکی از پیچیده ترین و مکارترین آنها «معاویه بن ابوسفیان» بود که در مقابل سه امام قرار گرفت: حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع). هر چند بیشتر ما، یزید بن معاویه (علیه اللعنه) را دشمن درجه یک امام حسین (ع) می دانیم، امّا بیشتر دوران امامت امام حسین (ع) در دوران سخت و طاقت فرسای معاویه گذشت. بنابراین جا دارد که شخصیت این دشمن پیچیده را بهتر بشناسیم.
شخصیت معاویه چگونه بود؟
ابتدا خوب است بگوییم که معاویه (علیه اللعنه) در شرارت و دشمنی با اهل بیت (علیهم السلام)، از زیرکی و هوش بسیاری برخوردار بود. هر چند که دستهای پرورش دهنده ی یهودی در ساختن چنین شاگردی نقش داشت، خود معاویه نیز از زیرکان و عقلای اشراف قریش بود.
معاویه، به لحاظ نسبی، با خاندان بنی هاشم (خاندان امامان و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)) خویشاوند بود. جد هر دو آنها به عبد مناف بازمیگشتند امّا نسل ابوسفیان (پدر معاویه) به «بنی عبد شمس» و نسل پیامبر (ص) به «بنی هاشم» بازمیگشت.
امام علی (ع) در مقایسه بین بنی امیه و بنی هاشم می فرمایند: «بنی عبدشمس، تعدادشان بیشتر و مکارتر و فریبکارتر و بدکردارتر و زشت روی ترند ولی ما گویاتر، فصیح تر، و خیرخواه تر و خوش روی تریم.» (۱)
تظاهر یا عشق به اسلام؟!
معاویه، شخصیت و بازیگر توانای عصر خویش بود. او نه تنها در میان سلاطین مسلمین بلکه در میان سلاطین جهان کم نظیر بود.
عمر بن خطاب، به شام سفر کرد و معاویه را دید که با دم و دستگاهی آمد و شب با دم و دستگاه دیگری بازگشت. موکب و هیئت خاصی مشاهده کرد و دید که جماعت خاصی نزد او رفت و آمد میکنند. به معاویه گفت: «ای معاویه! شب به یک دم و دستگاه می آیی و صبح با دم و دستگاهی دیگر؛ به من خبر رسیده که تو در خانه می نشینی و صاحبان حاجت دم در به انتظار تو می ایستند.» معاویه پاسخ داد: «یا امیرالمؤمنین! من در شام هستم و دشمن به ما نزدیک است و در نزد ما جاسوس دارند. من می خواهم آنها عزت اسلام را ببینند!» عمر در مواجهه با این پاسخ، گفت: «وای بر تو! تا کنون نشده من از تو عیب جویی کنم و تو پاسخ مرا ندهی و مرا متحیر نسازی! و تا به حال نمی دانستم که به تو چه بگویم؛ امر کنم یا نهی کنم!» (۲)
داستانی که خواندید، توجیه معاویه برای خرج تراشی هایش بود. البته، سخن او اشتباه است و هدف، وسیله را توجیه نمیکند؛ در تاریخ نیز میبینیم که کسی بیشتر از رسول خدا (ص) نگران اسلام و وجهه و آبرویش نبود و هیچ کس بیشتر از ایشان، ساده زندگی نمیکرد. با این حال، با این سخنان، دهان بسیاری از مردم و حتی امرا و حاکمان بسته میشد.
قتل به کام معاویه
در زمان حکمرانی معاویه در شام، خون بی گناهان بسیاری به فرمان معاویه و توسط عبدالملک مروان، زیاد بن ابیه و حجاج بن یوسف ریخته میشد. به نام آنها و به کام معاویه. برای مثال، زیاد بن ابیه، حجر (از اصحاب امیرالمؤمنین (ع)) و یاران او را نزد معاویه فرستاد. معاویه، بی آنکه، خود را در قضیه ی آنها داخل کند، یکی از مأمورینش را فرستاد تا پیغامیبه آنها برساند:
«ما مأمور شدیم که اگر از علی (ع) بیزاری بجویید و او را لعن کنید، شما را آزاد کنیم و اگر نپذیرید شما را میکشیم.»
آنها نیز نپذیرفتند و کشته شدند. (۳)
معاویه، بدین طریق، چهره ی خونریز و جنایتکار خود را پشت دیگران پنهان می ساخت.
در آینده، ، مطالب بیشتری راجع به «محبوبیت معاویه در شام» و «دشمنی معاویه و امام حسین (ع)» خواهید خواند ان شاء الله.
پی نوشت:
۱. نهج البلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۱۶؛ به نقل از صفائی حائری، عباس، تاریخ سیدالشهدا، ص ۱۰۷
۲. تاریخ طبری، ج ۵، ص ۳۳۱؛ به نقل از همان، صص ۱۰۷- ۱۰۸
۳. همان، ص ۲۷۵؛ به نقل از همان، ص ۱۱۰
منبع: صفائی حائری، عباس، تاریخ سیدالشهدا، نشر مسجد مقدس جمکران، ۱۳۷۹، صص ۱۰۴- ۱۱۱؛ با تلخیص