اعتقاد به وجود امام زمان (علیه السلام) و حجت حق از ضروریات مذهب شیعه است. لیکن در زمانی که حجت الهی، در پردهی غیبت به سر میبرد، این پرسش مطرح میشود که: ارتباط با ایشان به چه شکل خواهد بود؟ و آیا شیعیان و دوستداران حضرت میتوانند از نعمت دیدار ایشان بهرهمند شوند.
مَتی تَرَانا و نَراک …
در پاسخ باید گفت که هر کسی در سطحی، با مولای خود ارتباط برقرار میکند و گرچه مراتب این ارتباطها بیشمار است، اما ما تمام آنها را در چند مرتبهی زیر خلاصه میکنیم:[۱]
۱- گاه ارتباط قلبی است، که دل مؤمن به قلب امام خود گره خورده و بسته و وابسته به آن میگردد.
۲- گاه ارتباط دیداری تحقق مییابد. در این صورت فرد موفق به دیدار مولای خود میگردد.
۳- گاه ارتباط به وصال تبدیل شده و مؤمن هیچگاه از امام خود بریده و جدا نیست؛ که در این صورت کاملترین مراتب ارتباط برای شخص حاصل میشود.
در این گفتار به بررسی ارتباط در ظاهر و خارج که از آن به دیدار یاد شده است، میپردازیم:
اهل بیت(علیهم السلام) مشتاق دیدار امام مهدی (علیه السلام)
همهی آشنایان به ساحت آن ولی معظّم الهی، خواهان ارتباط چهره به چهره با حضرتش هستند، پیش از آنکه از امکان دیدار بگوییم؛ به بیان گوشهای از دیدگاههای ائمه اطهار(علیهم السلام) که خود درخواست دیدار آن عزیز را داشتهاند، میپردازیم:
۱- پیامبر رحمت(صلی الله علیه و آله وسلم) از دیدار انوار ائمهی اطهار(علیهم السلام) در شب معراج خبر میدهند و آنگاه میفرمایند:
« … والحُجَّهُ القائم، کَأنَّهُ کوکبٌ دُرّی فی وَسَطِهِم»؛ [۲] «… و حجت قائم را دیدم که همچون ستارهای پرنور در میان ایشان میدرخشید.»
آنگاه از جانب رب العالمین خطاب آمد:
«یا محمد، أحبِبهُ فَإنّی اُحِبُّهُ وَ اُحِبُّ مَن یحِبُّهُ»؛ «ای محمد، او را دوست بدار، همانا که من او و دوستداران او را دوست میدارم.»
شاید از همین روست که حضرت رسول(صلی الله علیه و آله وسلم) از خداوند متعال تقاضای دیدار یاوران حضرت مهدی (علیه السلام) را داشته و میفرمایند:
«أللّهُمَّ لَقِّنی إخوانی … اولئکَ رُفَقائیو ذَووا وُدّی وَ مَوَدَّتی و اَکرَمُ اُمَّتی عَلَی»؛ [۳] «پروردگارا، ای کاش من ملاقات کنم برادرانم را … آنان رفیقان من، مورد علاقه و محبت شدید من و گرامیترین افراد نزد من میباشند.»
۲- حضرت مولا علی (علیه السلام) در وصف یاران امام زمان (علیه السلام) میفرمایند:
« … اَوسَعُکُم کَهفاً و اَکثَرُکُم عِلماً و اَوصَلُکُم رَحِماً … شوقاً إلی رُؤیتِهِ»؛ [۴] «پناهدهی او از همهی شما گستردهتر و دانش او از همهی شما بیشتر و رسیدگی او به خویشان از همهی شما برتر است … چقدر مشتاق دیدن اویم.»
۳- امام حسن (علیه السلام) دربارهی مشتاقان آن ولی اعظم فرمودهاند:
« طوبی لِمَن أدرَکَ أیامَهُ و سَمِعَ کَلامَهُ»؛ [۵] «خوشا به حال کسی که روزگار امام مهدی (علیه السلام) را درک کند و کلام آن بزرگوار را بشنود.»
۴- هنگامیکه از امام حسین (علیه السلام) سؤال شد، آیا مهدی (علیه السلام) به دنیا آمده است؟ فرمود: «لا، وَ لَو أدرَکتُهُ لَخَدَمتُهُ أیامَ حَیاتی»؛ [۶] «نه، ولی اگر او را درک کنم، تمام روزگار زندگیام را به خدمتگزاریاش خواهم گذراند.»
۵- امام سجاد (علیه السلام) در دعایی که به حرز آن حضرت مشهور است، از خداوند متعال اینچنین دیدار حضرت را تمنا مینماید:
« … وَارزُقنی رَؤیهَ قائم آل مُحَمَّد»؛ [۷] «و دیدار قائم آل محمد (علیه السلام) را روزیام گردان.»
۶- امام باقر (علیه السلام) آنگاه که نشانههایی ویژه را در آستانهی ظهور حضرت برمیشمارد، چنین میفرمایند:
«إنّی لَو أدرَکتُ ذلکَ لَاَبقَیتُ نَفسی لِصاحِب هذا الاَمر»؛ [۸] «اگر آن زمانه را درک میکردم، خود را برای خدمت و یاری صاحبالامر آماده نگه میداشتم.»
۷- در دعای عهد از امام صادق (علیه السلام) عباراتی آمده که لبریز از تمنای دیدار است:
«أللّهُمَّ أرِنی الطَّلعَهَ الرَّشیدَه و الغُرَّهَ الحَمیدَه و اکحُل ناظِری بِنَظرَهٍ مِنّی إلَیه»؛ [۹] «پروردگارا، آن طلعت زیبای رشید و آن تابندهی پسندیده را به من بنمای! و چشمم را به دیدارش سرمه کش!»
الف) امکان دیدار
در عصر حضور و ظهور ائمهی اطهار(علیهم السلام) دیدار امام به طور اجمال برای همگان میسر بوده، ولی در دوران امامت حضرت هادی (علیه السلام) و حضرت عسکری (علیه السلام) اقداماتی برای آمادهسازی شیعه و تغییر این نوع ارتباط به گونههای دیگر صورت گرفت تا که این پردهپوشی بر علاقهمندانشان سخت و ناگوار نیاید.
بعد از آن و در دوران غیبت صغرای ولی عصر (علیه السلام) مردم از طریق نایبان با آن حضرت ارتباط برقرار میکردهاند. اما در دوران غیبت کبرای آن یگانه، دو مسئلهی اساسی مطرح میشود: ۱) نیابت؛ ۲) زیارت. آنچه بر اساس روایات، در دوران غیبت کبرا، به طور کلی نفی میشود، داعیهی نیابت و سفارت خاص از جانب آن حضرت است، اما امکان زیارت آن حضرت در این دوران، از طرق متعدد قابل اثبات است.
ب) نفی نیابت
تکذیب و ردّ مدعیان نیابت خاص حضرت ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجهالشریف در عصر غیبت کبرا از تکالیف و وظایف مؤمنان است. شیعهی امامیه معتقد است که با وفات آخرین نایب خاص آن حضرت در دوران غیبت صغرا، شیخ علی بن محمد سمری رضواناللهتعالیعلیه، وکالت و نیابت خاص از جانب امام زمان (علیه السلام) خاتمه یافته است. در توقیعی شریف که آخرین نایب خاص امام از ساحت مقدس ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجهالشریف دریافت داشت، این گونه آمده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم. یا علی بن محمد سمری اعظم اللهُ أجرَ إخوانک فیک فإنّک میّت ما بینک و بین ستّهِ أیّامٍ فاجمَع أمرک و لاتوصِ إلی أحدٍ یقومُ مقامک بعد وفاتک، فقد وقَعَت الغیبه الثّانیه [التامه] فلاظهورً الّا بعد اذن الله _عزّوجل_ و ذلک بعد طول الأمد و قسوه القلوب و امتلاء الأرض جورا و سیإتی شیعتی من یدَّعی المشاهده ألا فمنِ ادّعی المشاهدهَ قبل خروج السفیانی و الصیحهِ فهو کاذب (کذّاب) مفتر و لاحولَ و لاقوه الا بالله العلی العظیم.»؛ [۱۰] «به نام خداوند بخشندهی مهربان. ای علی بن محمد سمری! خداوند پاداش برادرانت را درباهی تو بزرگ فرماید. تو در فاصلهی شش روز میمیری. کارهای خود را انجام بده و به هیچ کس وصیت نکن که پس از تو جانشینت باشد چون غیبت دوم (تامّه) واقع شده است و ظهوری نیست، مگر پس از اذن خداوند و آن پس از مدتی است طولانی که دلها قسی و زمین از ستم پر شود و به زودی عدهای از شیعیان من خواهند آمد. کسانی که مشاهده و دیدن مرا ادّعا کنند. آگاه باشید هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحهی آسمانی ادّعا کند که مرا دیده است، او دروغگوی افترا زننده است و نیست توان و نیرویی مگر از ناحیهی خداوند بزرگ.»
آنچه بیابهام، از این روایت شریف به دست میآید، این است که دیگر در دوران غیبت کبرای امام مهدی عجّلاللهتعالیفرجهالشریف، نیابت و سفارت خاصی که در دوران غیبت صغرا وجود داشت، هرگز ممکن و میسر نخواهد گشت. با این بیان، حضرت ولی عصر عجّلاللهتعالیفرجهالشریف راه را بر مدعیان نیابت و سفارت خویش به طور کلی بستهاند تا دیگر کسی نتواند مدعی شود که واسطهی بین حضرت و مردم است و یا هر گاه بخواهد میتواند با امام ارتباط برقرار کند و دستورات آن حضرت را به مردم ابلاغ نماید!
ج) امکان زیارت
با توجه به فراوانی و تعدد افرادی که در دوران غیبت صغرا و کبرای امام عصر (علیه السلام) آن حضرت را زیارت کردهاند، شکی نیست که دیدار امام زمان (علیه السلام) امری شدنی و ممکن است. در اینباره سه دلیل عمده بر اثبات امکان دیدار یعنی دلیل عقلی، نقلی و دلیل عینی بیان میگردد:
۱- دلیل عقلی
برای بیان این استدلال پرداختن به سه مقدمهی زیر لازم به نظر میرسد:
الف) نیاز جامعه به امام و حضور ایشان، همچنان باقی است و با وقوع غیبت نیاز مردم به امام از بین نمیرود و اگر دسترسی مردم به امام معصوم (علیه السلام) مقدور نیست به خاطر مصالحی میباشد که موجب پدیدهی غیبت گردیده است.
ب) در بحث غیبت اشاره شد که منظور از غیبت امام، خفای عنوان و شخصیت امام (علیه السلام) است. یعنی حضرت در زمان غیبت در میان مردم به طور طبیعی رفت و آمد دارند و هر ساله در مراسم حج شرکت مینمایند، و مردم ایشان را میبینند ولی نمیشناسند[۱۱] و این حالت تا زمانی که خداوند فرمان ظهور و قیام امام را صادر نکرده، ادامه دارد.
ج) غیبت کبری از سال ۳۲۹ ﻫ. ق آغاز گردیده و تا زمانی که خداوند بخواهد ادامه پیدا میکند، حضرت در طول غیبت کبری در همین عالم، در کرهی زمین، به صورت طبیعی زندگی میکنند.
در نتیجهی مقدمات ذکر شده، دیدن و رؤیت کسی که دارای زندگی طبیعی است و مثل سایر مردم، مسکن، خوراک، پوشاک و رفت و آمد دارد، هیچگونه منع عقلی ندارد زیرا کسی که به طور طبیعی در میان مردم به صورت ناشناس به سر میبرد از نظر عقل قابل دیدن است و مخفی بودن و ندیدن ایشان بر خلاف انتظار و خلاف قانون طبیعی است و علت ناشناس بودن ایشان به خاطر مصالحی است که در بحث حکمت و فلسفهی غیبت به آن اشاره شد.
باید توجّه داشت که حکمت و فلسفهی غیبت مبتنی بر مصالح کلی و عامه است. این مصالح کلی که مربوط به همهی بشریتاند باعث شدهاند تا حضرت ولی عصر (علیه السلام) از دیدگان عموم مردم مخفی باشند. بدیهی است که چنین چیزی منافاتی با رؤیت آنی و مقطعی بعضی افراد، در موارد نادر، بنا به مصالح خاص ندارد. چرا که فلسفهی غیبت، امکان دسترسی و رؤیت عمومی امام (علیه السلام) و نیز امکان رؤیت افراد خاص به طور دایم و مداوم را نفی میکند.
۲- دلیل نقلی (روایات)
روایاتی که دلالت بر دیدار حضرت در عصر غیبت دارد، چند دسته روایت است که عبارتند از:
الف) روایاتی که بیانگر رفت و آمد حضرت (علیه السلام) در میان مردم و ناشناس بودن امام (علیه السلام) میباشد:
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:
«فَما تَنکِرُ هَذِهِ الأمَّهِ أن یَفعَلَ بِحُجَّتِهِ ما فَعَلَ بِیوسُفِ وَ إن یَکونُ صاحِبُکُم المَظلومُ المَجهورُ حَقُّهُ صاحِبَ هذا الأمرِ یَتَرَدَّدُ بَینَهُم وَ یَمشی فی أسواقِهِم و یَطَأُ فُروشَهُم و لایَعرِفونَهُ حَتّی بإذنِ الله أن یَعرِفَهُم نَفَرٌ»؛ [۱۲] «چه شده است که این امت غیبت صاحب الامر را انکار میکنند؟ چرا نمیاندیشند بر اینکه خداوند آن کاری را که با یوسف (علیه السلام) کرد در مسألهی غیبت با حجتش نیز انجام میدهد و صاحب امر شما در حالیکه مورد ظلم قرار گرفته و حقش انکار شده است در میان مردم رفت و آمد میکند و در بازارشان حرکت مینماید و در خانههای آنان فرود میآید در حالیکه مردم او را نمیشناسد مگر اینکه به اذن الهی خودش خود را بـرای افراد محدودی معرفی کند.»
ب) روایاتی که به طور صحیح کلمهی «یرَونَهُ» را به کار برده است و دلالتش بر دیدن حضرت از سوی مردم واضح و روشن میباشد. از جمله روایت زیر که ابو بصیر از امام صادق (علیه السلام) روایت میکند، حضرت در مقام بیان سنتهای جاری بر پیامبران و انبیای الهی در مورد حضرت مهدی (علیه السلام)، بعد از ذکر سنت موسی بن عمران (علیه السلام) فرمود:
«… وَ أمّا سُنَّتَهُ مِن یوسفَ فالسِّتر، یَجعَلُ اللهُ بَینَهُ وَ بَینَ الخَلقِ حِجاباً یَرَونَهُ وَ لایَعرِفونَهُ»؛ [۱۳] «امّا سنت یوسف (علیه السلام) در مورد حضرت مهدی (علیه السلام) پنهان بودن او از دیدگان و ناشناس بودن او است که مردم او را میبینند ولی نمیشناسند.»
ج) روایاتی که بر عدهی خاصی دلالت دارد که از محل زندگی حضرت آگاهاند. بعضی از آنها بر خواص شیعه و بعضی دیگر بر خدمتگذار و متولی امور حضرت دلالت دارند:
مفضل بن عمرو از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که ایشان فرمودند:
«إنَّ لِصاحِبِ هَذا الأمرِ غَیبَتَین أحَدُهُما طَویلٌ حتّی یَقولُ بَعضُهُم ماتَ وَ بَعضُهُم یَقولُ قُتِلَ وَ بَعضُهُم یَقولُ ذَهَبَ فَلا یَبقِی عَلی أمرِهِ مِن أصحابِهِ إلاّ نَفَرٌ یَسیرٌ لایَطَّلِعُ عَلی مَوضِعِه أحَدٌ مِن وَلیّ وَ لا غَیرَهُ إلاّ المَولی الّذی یَلی أمرَهَ»؛ [۱۴] «برای صاحب این امر دو غیبت است که یکی از آن دو طولانی است به قدری که بعضی میگویند او مرده است و بعضی دیگر میپندارند که او کشته شده است و بعضی خیال میکنند که او رفته است و اثری از او باقی نیست! در آن زمان در زمرهی یاران وی افراد با وفا بسیار اندک میمانند. از دوستان و غیر دوستان کسی از محل او آگاهی ندارد مگر افراد ویژهای که عهدهدار کار حضرت میباشند.»
با توجّه به روایاتی که در این چند دسته ذکر گردید روشن است که موضوع دیدار با امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت مورد تأیید میباشد. به روایات فوق میتوان اقوال بعضی از بزرگان شیعه را نیز افزود.
سید مرتضی در جواب کسی که پرسش نمود: اگر امام غایب باشد به طوری که دست هیچ کس به او نرسد، پس فرق بین وجود و عدمش چیست؟ میگوید: «ما نمیتوانیم قاطعانه بگوییم دست هیچ کس به او نمیرسد و هیچ بشری او را نمیبیند»[۱۵] و در پاسخ دیگری میگویند: «خوف امام (علیه السلام) از دشمنان و ستمگران است که از مخالفین پرهیز میکند اما نسبت به اولیا و شیعیان این مانع وجود ندارد.»[۱۶]
شیخ طوسی نیز در این رابطه میگوید: «ما نمیتوانیم قاطعانه بگوییم که ایشان از همهی دوستانش مخفی است.»[۱۷]
بنابراین اثبات میشود که در زمان غیبت کبری عدّهای از خواص خدمت ایشان میرسند و دیگران نیز حضرت را میبینند ولی نمیشناسند.
۳- دلیل عینی
بخش سوّم از دلایل امکان دیدار، وقوع خارجی دیدار میباشد که مهمترین و محکمترین دلیل به شمار میرود زیرا بهترین و روشنترین دلیل بر امکان یک چیز وقوع آن چیز در خارج و تحقق عینی آن است که هیچگونه ابهام و تردیدی را بر نمیتابد. این دلیل را نیز در دو دسته بندی میتوان بیان کرد:
الف) نقل تشرّفات
تشرّف عدّهی بیشماری به محضر حضرت ولی عصر (علیه السلام) در طول دوران غیبت به صورتهای مختلف، دلیل قاطع و محسوس بر اثبات ملاقات میباشد. دلایل صحت تشرفات و حکایات نقل شده از مشاهدهی حضرت (علیه السلام) بسیار است که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
۱- تعداد حکایات نقل شده، مبنی بر دیدار حضرت (علیه السلام) در بیداری، از نظر کثرت «متواتر» است. لذا از بررسی اعتبار سند، بینیاز میباشد چون بر اساس قواعد علم رجال، در تواتر، سند لحاظ نمیگردد.
۲- بسیاری از ناقلین و تشرف یافتگان جزء فقها و شخصیتهای علمی و مذهبی شیعه میباشند مانند علامه بحر العلوم، مقدس اردبیلی، آیت الله مرعشی نجفی، محمّدعلی فشندی تهرانی و … که بر صحت تشرف ایشان اتّفاق نظر است. در حدیثی از امام حسن عسکری (علیه السلام) آمده است:
«فَإِنَّه لاعُذرَ لِأَحَدٍ فی التَّشکِیکِ فِیمَا یُؤَدِیهِ عَنَّا ثِقَاتِنَا»؛ [۱۸] «جای هیج عذری برای شیعیان و پیروان ما باقی نیست در شک و تردید کردن به آنچه که افراد راستگو و قابل اعتماد, از ما نقل میکنند.»
ب) دعاها و اذکار صادر شده از ناحیهی حضرت
وجود آثار و برخی از ادعیه و اذکار منسوب به حضرت مهدی (علیه السلام) در عصر غیبت کبری، دلیل دیگری برامکان دیدار میباشد. زیرا این آثار و ادعیه از راه تشرف و ملاقات با حضرت قابل انتقال بوده و ناقلین آن نیز مشخّص و شناخته شده میباشند.
در برخی موارد نیز دعاهای خاصی از حضرت نقل شده است نظیر آنچه که «سید بن طاووس» از زبان مطهّر حضرت هنگام سحرگاهان در سرداب سامرا نقل نموده است[۱۹] و نیز ذکر مخصوص ایشان در حال رکوع[۲۰] و همچنین دستورالعمل چگونگی استخاره[۲۱]، و دعاهای مأثور از ناحیهی حضرت و ….[۲۲]
بنابراین، وقوع دیدار، هم از جهت دلایل محکم روایی و هم از جهت تحقق خارجی و مصداقیابی، پشتوانهی محکم و قاطعی دارد.
د) انواع دیدار
دیدار امام زمان (علیه السلام) در دوران غیبت برای همگان در یک سطح و مرتبه اتفاق نمیافتد، بلکه بر دوگونه تحقق مییابد:
۱- دیدار امام (ملاقات بدون شناخت)؛
۲- دیدار خاص (ملاقات امام همراه شناخت).
ناگفته نماند که هر گونه دیدار خود دارای مراتب و درجاتی است که هر مرتبهای بستگی تامیبه شخص دیدار کننده و سطح کمال او دارد.
۱- دیدار عام (ملاقات بدون شناخت)
امام زمان (علیه السلام) علاوه بر حضور روحانی در تمام عوالم، در سراسر عالم مادی نیز حضور جسمانی دارند؛ چنانچه امام علی (علیه السلام) در اینباره میفرمایند:
« صاحبُ هذا الامرِ یتَرَدَّدُ بَینَهُم و یمشی فِی أَسواقِهِم وَ یطَأُ فَرشَهُم و لا یعرِفونَهُ حَتَّی یأذَنَ اللهُ لَهُ أن یعَرِّفَهُم نَفسَهُ …»؛ [۲۳] «صاحب این امر در میان آنها راه میرود، در بازارهایشان رفت و آمد میکند، روی فرشهایشان گام برمیدارد، ولی او را نمیشناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به ایشان معرفی کند.»
بدین سان غیبت امام زمان (علیه السلام) به معنای نفی دیدار آن حضرت نیست، بلکه میتواند به معنای نفی شناخت آن حضرت باشد. چه بسیار افرادی که در دوران غیبت آن حضرت به شرف دیدارش نایل میشوند، ولی او را نمیشناسند. چه بسیار افرادی که سلام جان فزای آن حضرت را میشنوند و حتی به سلام حضرتش پاسخ میگویند، اما صاحب سلام را نمیشناسند.
چه بسیار مردمیکه امام زمان (علیه السلام) را در طول مراسم حج دیدهاند، ولی نشناختهاند. چه بسیار افرادی که آن حضرت را به هنگام ظهورش به یاد میآورند و میگویند به خدا سوگند او را بارها در مکانهای متعدد دیدهایم، اما نشناختهایم: « به خدا سوگند که صاحب این امر در مراسم حج هر سال حضور مییابدو یکایک مردمان را میبیند و میشناسد، مردم نیز آن حضرت را میبینند، ولی نمیشناسند.»[۲۴]
۲- دیدار خاص (ملاقات همراه شناخت)
دانستیم که آنچه که عموم مردم در دوران غیبت امام عصر (علیه السلام)، از آن محروم میمانند، شناخت آن حضرت است و نه دیدار او.
« إعلَم یا أخِی، إنَّ کُلَّ مُؤمِنٍ مُخلِصٍ یمکِنُ أن یرَی الإمامَ وَ لایعرِفُهُ»؛ [۲۵] «بدان ای برادرم، همانا برای هر مؤمن مخلصی این امکان وجود دارد که امام را ببیند و او را نشناسد.»
در این میان، مهم آن است که انسان به چنان لیاقتی دست یابد که به هنگام دیدار، امام خویش را بشناسد و از روی شناخت و معرفت عرض ارادت نماید.
بزرگمردانی چون سید بن طاووس و حاج شیخ محمد علی فشندی به چنان درجهای از صفا و صمیمیت دست یافتهاند که حتی به نحوهی راه رفتن امام و صدای پای آن حضرت آشنایند و میگویند: با امام زمان آن قدر آشنایم که حضرت را حتی از صدای کفش مبارکش میشناسم.[۲۶]
دلباختگانی چون سید عبدالکریم کفاش، چنان غرق عشق روی یار میگردند که امام عصر (علیه السلام) هر هفته به دیدارشان میآیند و ایشان را مینوازند، چرا که به اعتراف خودشان: اگر هفتهای بر من بگذرد و روی مولایم را نبینم، به خدا سوگند که جان میدهم.[۲۷]
عارفانی چون آیت حق سید علی آقای قاضی، چنان مست شهود و معرفت میگردند که هر روز به دیدار آن طلعت رشید بار مییابند و ناباوران را با این گفتار تأدیب میکنند: کور است چشمیکه صبح از خواب بیدار شود و در نظر نگاهش به امام زمان نیفتد.[۲۸]
با نگاهی گذرا به شرح حال کسانی که در طی دوران غیبت کبرای مولا امام زمان (علیه السلام) سعادت شرفیابی به محضرش را یافته و یا از کرامات و عنایات حضرتش بهرهمند گشتهاند، میتوان دریافت که دیدار امام زمان (علیه السلام) بیش از آن که به شخص، زمان یا مکانی خاص بستگی داشته باشد، به عوامل روحی و معنوی ویژهای وابسته است که مهمترین آنها در حصول این توفیق الهی، توجه قلبی، مواظبت عملی، رعایت تقوا و استمرار بر گونهای خاص از عبادت خداوند و اطاعت اولیائش بوده است. با این همه، نقش زمانهای خاص چون شبهای جمعه، نیمهی شعبان، نیمهی رجب، و مکانهایی خاص چون مکهی مکرمه، مدینهی منوره، مسجد سهله، مسجد کوفه، و مسجد جمکران را برای حصول دیدار خاص و ملاقات همراه با شناخت حضرت و بهرهمندی از عنایات و الطاف ویژهی آن حضرت، نباید نادیده گرفت.
آخرین تحلیل ما نکتهای عرفانی است، و آن این که، در واقع امام (علیه السلام) را هیچ کس به آنگونه که هست درک نمیکند چرا که او در قالبی نگنجد. مرحوم حاج آقا اسماعیل دولابی از این زاویه به این مسئلهی عالی نگریست که فرمود: این که در روایت آمده است که هر کس ادعای مشاهدهی امام زمان عجّلاللهتعالیفرجهالشریف را کرد تکذیبش کنید، به این معناست که آنچه دیده است فقط پرتو مختصری از امام زمان عجّلاللهتعالیفرجهالشریف است و مطلب خیلی بالاتر از این است. از طرف دیگر کسی که چیزی را دید، نباید به دیگران بگوید. لذا ما وظیفهی تکذیب داریم، گرچه ممکن است راست بگوید.[۲۹]
ه( برکات دیدار امام زمان (علیه السلام)
ممکن است این پرسش مطرح گردد که نقل تشرفات و ملاقاتها چه فواید و آثار مثبتی دارد؟ در این رابطه، که این مسأله نیز همانند سایر مقدسات دینی و مذهبی میتواند مورد سوء استفادهی اشخاص سودجو برای رسیدن به اغراض پلیدشان باشد. امّا چنین کارهایی نباید ما را از آثار مثبت این مسأله غافل نماید. به نظر میرسد راه اعتدال و روش صحیح این است که ما ضمن آسیب شناسی این مسأله آثار تربیتی و فواید مثبت بحث دیدار با حضرت (علیه السلام) را که هم روشنگر و هم بسیار سازنده است، مورد توجه قرار دهیم. در این جا به عنوان نمونه، به چند مورد از آثار مثبت دیدار اشاره میکنیم:
۱- دلیل قاطع بر اثبات وجود امام زمان (علیه السلام)
اصل مهدویّت و حیات طبیعی حضرت از مسلمات و ضروریات مذهب شیعه میباشد. ولی باید توجه داشت که در این برههی زمانی از یک سو بسیاری از عموم مردم مخصوصاً جوانان، اطلاعات چندانی نسبت به حضرت ندارند و از سوی دیگر دشمنان هم که به اهمیت این محور تشیع پی بردهاند، تبلیغات پیدا و پنهان، خود را در مسیر انکار وجود نازنین حضرت به کار گرفتهاند. در این میان، وجود تشرفات و کرامات و نقل و تبیین آنها دلیل قاطعی بر اثبات وجود حضرت و شبهزدایی از این وجود نورانی میباشد.
۲- افزایش یقین و ایمان شیعیان
نقل تشریفات و کرامات مایهی قوت قلب شیعیان میگردد. زیرا مشاهدهی مواردی از عنایات و کرامات حضرت و شرح حال تشرف یافتگان، اعتقاد و ایمان مردم را نسبت به حضرت ولی عصر (علیه السلام) راسختر خواهد نمود و پشتوانهی محکمی در فشارها و شداید جهت توجه مردم به آن منبع فیض الهی میباشد.
۳-احساس آرامش و امنیت روانی
وجود ارتباط میان حضرت و برخی از شیعیان و مشاهده جلوه هایی از کرامات و عنایات حضرت که به طور مکرر و مستمر در طول دوران غیبت رخ داده است، این حس را در وجود دوستداران و شیعیان پدید میآورد که همواره خود را متکی به این تکیهگاه مستحکم بدانند و از نظر روحی و روانی، احساس آرامش داشته باشند.
۴- اصلاح و تربیت
یکی از مهمترین آثار و فواید نقل تشرفات و دیدارها با امام (علیه السلام)، نقش سازنده و آموزندهی آن در تربیت افراد است. مطالعهی داستانهای کسانی که در زمانهای گذشته و حال، توفیق تشرف به محضر مقدس حضرت را داشتهاند و مورد لطف و عنایت ایشان قرار گرفتهاند، میتواند همگان، مخصوصاً افراد آلوده و بیپروا را منقلب نموده و آنها را به سوی رحمت و عافیت رهنمون گردد.
۵- افزایش و تعمیق توجه
کاربرد مهم دیگرِ مسألهی دیدار، جلب توجه به سوی آن حضرت است. امروزه یکی از وظایف دینی و فرهنگی شیعیان، این است که در همهی حالات و در تمام امور، همهی توجهات، متمرکز به حضرت بقیه الله (علیه السلام) گردد زیرا فقط ایشان امام عصر هستند و خداوند متعال فرمان تکوین و تشریع را در اختیار ایشان قرار داده و همهی فیوضات از طریق ایشان به دیگران عطا میشود.
و) موانع دیدار امام زمان (علیه السلام)
در این قسمت با توجه به سخنان ارزشمد امام عصر (علیه السلام) در توقیعات و تشرفات و همچنین حکایات نقل شده به بررسی موانع دیدار با حضرت میپردازیم به این امید که با برطرف کردن این موانع در زمرهی دیدار کنندگان ایشان قرار بگیریم.
شکی نیست که آسیبها و موانع شناختی، همچون عدم فهم دقیق از دین و جهالت، افراط و بیثباتی در آن، اصلیتیرن موانع در راه خدمت خالصانه و ملاقات عارفانهی حضرت ولی عصر (علیه السلام) میباشد.
همچنین یکی از بزرگترین موانع دیدار امام عصر (علیه السلام) وجود ضعفها و رذایل اخلاقی در جان و نفس انسانی است که گاه به شکل خلاف شرع و یا خلاف اخلاق از انسان بروز میکند.
برخی از مهمترین عواملی که سدّ راه وصال و موجب دوری از آن محبوب دلها است، عبارتند از:
۱- هواپرستی،
۲- دنیا زدگی یا دلبستگی به دنیا،
۳- پایبند نبودن به عهد و پیمان،
۴- گناه و خطا،
۵- انحراف در جمع مال،
۶- قطع رَحِم،
۷- کوتاهی در پرداخت سهم مبارک امام (علیه السلام).
در اینجا به بیان یکی از تشرفات معتبر میپردازیم که در آن به چند مورد از موانع دیدار اشاره شده است:
علی بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی یکی از شیفتگان دیدار حضرت مهدی (علیه السلام) بود که در عصر غیبت صغری، نوزده بار به قصد دیدار مولای خود (حضرت مهدی (علیه السلام)) رنج سفر حج و درنوردیدن بیابانهای خشک و بیآب و علف عربستان را به جان خرید و سرانجام در بیستمین سفر توفیق دیدار حضرت نصیب او شد و آن حضرت به وی فرمودند:
«من شبانه روز چشم به راه تو بودم, چه شد که دیر پیش ما آمدی؟» عرض کرد: مولای من, کسی که مرا به سوی شما راهنمایی کند پیدا نکردم. حضرت فرمودند: «کسی را پیدا نکردی؟» آنگاه با انگشت به زمین کوبیدند و پس از لحظاتی فرمودند: «نه، اینطور نیست. دلیلش این است که شما به زیاد کردن مال و اموال خود پرداختید و به مؤمنان ضعیف, ظلم و ستم روا داشتید و بین خود قطع رحم نمودید پس الآن چه عذری دارید؟» عرض کرد: هیچ جز توبه, توبه, بخشش و گذشت. آنگاه فرمودند: «ای پسر مهزیار، اگر استغفار و طلب آمرزش بعضی از شما برای برخی دیگر نمیبود، هر که روی زمین بود، غیر از شیعیان خاص که کردارشان با گفتارشان همانند و مشابه است، هلاک میشد.»[۳۰]
ز) آسیبهای بحث دیدار
از آنجا که مقولهی دیدار از اهمیت خاصی برخوردار است، توجه همگان را به سوی خود جلب مینماید. لذا در این حین دچار آسیبهایی نیز میگردد که به بیان چند مورد از آنها میپردازیم:
۱- ترویج خرافات
در مورد دیدار با امام زمان (علیه السلام) کتابهایی نوشته شده که سرشار است از حکایات و داستانها و مطالبی است که برخی از آنها نادرست و برخاسته از تصورات و خیالبافیهای نویسندگان آنهاست؛ نقل این داستانها و حکایات باعث میشود که یک عقیدهی درست و صحیح به ناصوابهایی آمیخته گردد و عقاید خرافی و ناصحیح و غیر مستدل در میان مردم رواج یافته، مردمان معتقد از سرچشمهی زلال اسلام ناب و راستین را در باتلاق خرافات فرو برد. در نتیجه، مخالفان تشیع، امکان رشد و گسترش مییابند و عقاید نادرست و خرافی را به نام تشیع ثبت کرده و به دیگران انتقال میدهند و عقیدهای را که در اصل آن تمام فرق اسلامی توافق دارند، به گونهای مطرح میکنند که فرسنگها با اسلام فاصله دارد.
۲- هدف بودن دیدار
تجربه نشان میدهد کسانی که بدون داشتن معرفت و آثار و لوازم آن و صرفاً با نیروی احساس و عاطفه در مسیر عشق و ارادت امام زمان (علیه السلام) میافتند، چون معرفت و علم لازم را برای کنترل این درجهی شدید محبت ندارند، در اثر وسوسههای شیطان از مسیر خارج شده و به انواع و اقسام انحرافات عقیدتی و اخلاقی مبتلا میگردند و در پایان با تحمل شکستهای جبران ناپذیر، از عشق به امام عصر (علیه السلام) سرخورده گشته و دیگر هیچگاه در آن مسیر قرار نمیگیرند. چه بسیار افرادی که به شوق دیدار امام زمان (علیه السلام) با نیت خالص، قدم در این مسیر گذاشتهاند، اما به دلایل مختلف از مقصود اولیهی خود، دور شدهاند. بنابراین مطلوبترین حالت این است که انسان با طلب کردن معرفت و سعی در عمل به آن از قبیل انتظار فرج، تقوا، ورع و … ظرفیتی پیدا کند که بتواند حد بالای محبت و شیفتگی را با ادای تکالیف فردی و اجتماعی در خود جمع کند.
۳- افراط و تفریط در نقل تشرفات
این نکته حایز اهمیت است که نباید در قضاوت نسبت به این موضوع، با انگیزهی جلوگیری از سوء استفادهی افراد مغرض و فرصتطلب، به کلّی راه ارتباط با حضرت ولی عصر (علیه السلام) را مسدود و بسته اعلام کنیم و مطلقاً نقل تشرفات را دروغ قلمداد کنیم زیرا چنین رویکردی، علاوه بر این که اصلاً مستند و قابل قبول نیست، آثار منفی مخرب و زیانباری نیز در پی دارد. چون انعکاس آن در جامعه و در میان شیعیان و کسانی که هستی خود را در گرو عشق به آن حضرت میدانند، عواطف و احساسات ناب ایشان را خدشهدار میکند و این ذهنیت را در جامعه دامن میزند که حضرت حجّت (علیه السلام) به عنوان موجودی قدسی است که هیچ ارتباط و تعلقی در امور زندگی آنان ندارد. طبیعی است که چنین باوری در زمان غیبت، تأثیرات منفی عمیقی را به همراه خواهد داشت. و از سوی دیگر کسانی که به دیدار حضرت در عصر غیبت اعتقاد دارند نیز باید این نکته را در نظر داشته باشند که: در عصر غیبت، قاعدهی عمومی و کلی، غیبت حضرت و عدم ملاقات ایشان است، بنابراین خروج از این اصل و بیان این که ملاقاتی صورت گرفته، نیازمند دلیل محکمی است که در این مورد نیز بسیاری از ادعاها قابل اعتنا نمیباشند. مگر این که نقل کننده فردی کاملاً موثق، مورد اعتماد، با ایمان و پارسا بوده و قرینههای مطمئن و شواهد یقین آوری را به همراه داشته باشد. همچنین در تعالیم امامان معصوم(علیهم السلام)، دستور و سفارشی نسبت به تلاش برای ملاقات با حضرت در دوران غیبت، دیده نمیشود. آنچه به آن فراوان تأکید شده، تلاش در جهت کسب رضایت حضرت است و خود سازی و آمادگی برای قیام جهانی حضرت مهدی (علیه السلام). در واقع آنچه مهم است این است که غیبت نباید مانع از ارتباط معنوی و پیوند روحانی بین ما و امام عصر (علیه السلام) باشد که مهمتر از دیدن و ملاقات، ارتباط معنوی با حضرت و به دنبال تحقق اهداف ایشان بودن و زمینه را برای ظهورشان فراهم کردن است:
امام زمان (علیه السلام) میفرمایند:
«فَلیَعمَل کُلُّ اَمری مِنکُم بِما یَقرَبُ بِه مِن مَحَبَّتِنا وَ یَتَجَّنَّب عَمّا یُدنیه مِن کَراهَتِنا و سَخَطِنا»؛ [۳۱] «هر یک از شما باید کاری کند که وی را به محبت و دوستی ما نزدیک نموده و از آنچه خوشایند ما نباشد و باعث کراهت و خشم ما میگردد، دوری گزیند.»
گفتم که روی ماهت از ما چرا نهان است
گفتا تو خود حجابی ور نه رخم عیان است
[۱] . مرتضی آقا تهرانی، سودای روی دوست، . [۲] . علامه مجلسی، بحارالانوار، . [۳] . علامه مجلسی، بحارالانوار، . [۴] . علامه مجلسی، بحارالانوار، [۵] . کامل سلیمان، تیوم الخلاص [۶] . موسوعه کلمات امام حسین (علیه السلام)، [۷] . محدث قمی، مفاتیح الجنان، حرز امام سجاد (علیه السلام) . [۸] . علامه مجلسی، بحارالانوار، [۹] . محدث قمی، مفاتیح الجنان، دعای عهد. [۱۰] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، [۱۱] . کلینی، اصول کافی، [۱۲] . کلینی، اصول کافی، کتاب الحجه، . [۱۳]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، [۱۴] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، [۱۵]. علامه مجلسی، بحارالانوار، [۱۶]. علامه مجلسی، بحارالانوار، [۱۷]. علامه مجلسی، بحارالانوار، [۱۸] . علامه مجلسی، بحار الانوار, . [۱۹]. مسعود پورسید آقایی، میر مهر، [۲۰]. مسعود پورسید آقایی، میر مهر، تشرف آیت الله مرعشی نجفی . [۲۱]. مسعود پورسید آقایی، میر مهر، تشرف آیت الله مرعشی نجفی . [۲۲]. صافی گلپایگانی، منتخب الأثر، [۲۳] . علامه مجلسی، بحارالانوار [۲۴] . علامه مجلسی، بحارالانوار، [۲۵] . علامه مجلسی، بحارالانوار، [۲۶] . حسین گنجی، ارتباط معنوی با حضرت مهدی (علیه السلام)، [۲۷] . حسین گنجی، ارتباط معنوی با حضرت مهدی (علیه السلام)، [۲۸] . طیار مراغی و حسنزاده، اسوهی عرفان، [۲۹] . مهدی طیب، مصباح الهدی در نگرش و روش عرفانی اهل محبت و ولاء، [۳۰] . سید هاشم بحرانی، تبصره الولی ممن رای القائم المهدی (علیه السلام)، [۳۱] . علامه مجلسی، بحار الانوار،