امام على علیهالسلام به طور مطلق، مشورت با زنان را تحریم نکرده بلکه مشورت با زنانى را که افکارى خام و ناپخته دارند، رد کرده است؛ همان گونه که از مشورت با انسانهاى ترسو، دروغگو، بخیل، سبک مغز و نادان نهى فرمودهاست
در جامعه امروزی یکی از مسائلی که بسیار در اذهان نقش بسته و زنان به عنوان ایرادی بر سخن امام علی علیه السلام در نهج البلاغه وارد میکنند این است که میگویند امام مردان را از مشورت با زنان باز داشته و به آنها توصیه کرده که از این کار خودداری کنند، لذا در این مجال بر آن آمدیم که این شبهه را از اذهان پاک کنیم ولی قبل از اینکه به این بحث بپردازیم، لازماست نکاتى چند دراینباره ذکرکنیم تا فردى که امروز نهجالبلاغه را مىخواند، در حال و هواى آن روزگار قرار گیرد و نسبت به فضاى آن زمان بیگانه نباشد زیرا عدمِ آگاهى به عصرى که آن سخنان، در آن بیان شده، انسان را به کج فهمى و عدم درک صحیح مى رساند و گمان و بدفهمى خود را به گردن اسلام و مربّیان معصوم علیهمالسلام آن مى اندازد.
۱ـ نهج البلاغه کتابى نیست که در عصر امام على علیهالسلام تدوین شده باشد، بلکه گلچینى از سخنان آن حضرت است که بعدا توسط ادیب، فقیه و شاعر بزرگ، ابوالحسن محمد بن حسین معروف به «سید رضى» ـ رضواناللّه علیه ـ از کتب و نوشته هاى گوناگون گردآورى شد که با پنج پشت به امام موسى بن جعفر علیهماالسلام مى رسد و از امام هفتم تا امیرالمۆمنین علیهمالسلام چهار نسل فاصله وجود دارد. شاید اگر همه بیانات آن حضرت، با یادآورى واقعه ها و زمینه ى گفتار امام علیه السلام تدوین مىگردید، برداشت ما از نهج البلاغه بهتر و عالى تر از امروز مى بود. وقتى به اصطلاح «شأن نزول» بیانات آن حضرت روشن نباشد، فهم و درک صحیح مانسبت به آن دچار نقصان مى شود.
۲ـ تغییر یا گسترش معناى واژه هایى که از چهارده قرن پیش تاکنون در نهج البلاغه موجود است، نکته ى دیگرى است که بر فهم درست ما تأثیر مى گذارد و باید در این بُعد دقّت نمود تا برداشتى بر خلافِ نظر آن حضرت نداشته باشیم.
۳ـ شرایط امروز با شرایط آنزمان بسیار تفاوت کرده است؛ امروزه با پیشرفت علوم و رشته هاى متعدّد علمى مواجهیم. از همه مهمتر، زن عربِ بادیه نشین که چیزى از خواندن و نوشتن نمى دانست، و شیر شتر و گوسفند مىدوخت، پشم مىریسید و نان مىپخت و… با زن صاحب نظر، کارشناس و متخصّص امروزى که توانسته به کسب علم بپردازد و بر توسعه ى آن بیفزاید، بطور مسلّم، فرق مىکند. بهتر است بگوییم در بسیارى از موارد، چه از لحاظ شغلى و فرهنگى و… با آن روزگار تفاوت دارد و شاید بتوان گفت موضوعااز زن بودن در آن جامعه، خارج شدهاست.
۴ـ هر منطقه و کشورى داراى فرهنگ خاصِّ خود است؛ فرهنگ ایران آن زمان با فرهنگ عرب دوره ى جاهلیّت نیز بدون تفاوت نبود تا چه برسد به فرهنگ امروزىِ ما. شاید امروزه نیز از جهت هاى مختلف، جوامع اسلامى، فرهنگ حاکم بر زنان شان با یکدیگر همگون نباشد.
لذا اگر بخواهیم در بارهى این بحث مطلبى را ارائه دهیم، توجه به نکات فوق براى ما امرى حتمى و ضرورى است.
اما در پاسخ این شبهه باید گفت:
اگر حضرت امیر علیه السلام در آن زمان، فرزندش را به پرهیز از مشورت با زنان سفارش مى فرماید، زنان جامعهى آن روز را در نظر گرفته که کمتر با سواد و قرآن خوان، و بیشتر بادیه نشین و ناآگاه بودهاند و فقط به پرورش فرزند، اعمال خاصى مثلِ دوختن شیر، گاو و گوسفنددارى و خانه دارى و… مى پرداختند. زن آنچنانى از مسایل مختلف چه مىدانسته که مشاور هم باشد! و الاّ اگر زن فهیم و آگاهى وجود داشت، پرهیز از مشورت با زن معنا نداشت.
یکى از زنان امام حسن علیه السلام جَعده دختر اشعث بن قیس دشمن منافق صفت امام على علیه السلام است که با زهر، شوهر معصوم خود را مسموم کرد تا به مال و منال رسد، به دربار معاویه روَد و همسر یزید گردد.
بطور حتم، مشورت با زنانى مثل حضرت فاطمه علیهاالسلام و حضرت خدیجه علیهاالسلام و…عامل رستگارى، و با زنانى مثل جعده عامل ذلّت و خوارى است.
قبلاً نیز ذکر کردیم که بهره ورى از علمِ متخصّص چه زن باشد چه مرد، اشکال ندارد و باعث رشد و تعالى مى گردد که از تکرار آن پرهیز مى کنیم. امام على علیهالسلام مى فرماید:
وَ إِیّاکَ وَ مُشاوَرَهَ النِّساءِ فَإِنَّ رَأْیَهُنَّ إِلى أَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ إِلى وَهْنٍ: از مشورت با زنان بپرهیز، زیرا رأى و نظرشان، بىمایه، و تصمیم شان سست و بى اراده است(نهجالبلاغه صبحى صالح/ نامه۳۱)
علاوه بر نکات فوق، امام علیهالسلام علّت عدم مشورت با زنان را نیز بیان فرموده که قابل تأمّلاست و مى شود برداشت کرد که اگر عزم و تصمیم سست و ضعیفى نداشتند، و نظرشان بى مایه نبود، مىشود طرف مشورت قرارگیرند.
امروزه بانوان کارشناس و داراى مدارج علمى دکترا و… که دیدگاه قوىِ علمى دارند، مانند مردانِ داراى همان تخصص، در جامعه تأثیرگذار مىباشند.
بنابراین:
امام على علیه السلام بهطور مطلق، مشورت با زنان را تحریم نکرده بلکه مشورت با زنانى را که افکارى خام و ناپخته دارند، رد کرده است؛ همانگونه که از مشورت با انسانهاى ترسو، دروغگو، بخیل، سبکمغز و نادان نهى فرمودهاست( به بحث «لا تُشاوِر هۆُلاء» در کتاب «میزانالحکمه»، ج ۵، ص ۲۱۳ و ۲۱۴، مراجعه شود.)
همچنین براى مشورت با زنان، حدیثى مانند حدیث بالا داریم که از وصایاى امام علیه السلام به فرزندش امام حسن مجتبى علیه السلام است، و در آن آمده:
وَ إِیّاکَ وَ مُشاوَرَهَ النِّساءِ اِلاّ جَرَّبتَ بِکمالٍ( همان، ص ۲۱۳)
از مشورت با زنان برحذر باش، مگر اینکه کمالى را در آنها تجربه کرده باشى.
روشن است منظور امام علیه السلام زنان کارشناس و آزموده شده از لحاظ درایت و اندیشه را استثنا فرموده است.
منبع: زن در نهج البلاغه، نصرتالله جمالى-رهبران شیعه