« بتریه » که در عراق بر ضد امام خروج مى کنند، شتابان علیه امام موضع مى گیرند و به سبب برخوردى که از امام در مدینه شنیدهاند، مى کوشند که مانع ورود امام به عراق شوند .
دلائل الامامه از امام باقر(علیه السلام) از ابو جارود آورده است : پس از آنکه سیصد و سیزده نفر با وى بیعت مى کنند، به مدینه مى رود و مردم روانه مى شوند (و جهاد مى کنند) تا خدا راضى شود، سپس هزار و پانصد قریشى که همگى زنازادهاند را مى کشد … آن گاه به کوفه مى رود، شانزده هزار « بتریه » از آن جا بیرون مى آیند که غرق در سلاح و قاریان قرآن و فقیه دین اند . پیشانى شان پینه بسته و همچون میخ کوبیده بر زمین اند . سراسر وجودشان را نفاق فرا گرفته و همگى مى گویند : اى پسر فاطمه ! برگرد، نیازى به تو نداریم. امام در پشت نجف، شب دوشنبه، از عصر تا شب، با آنان مى جنگد و سریع تر از کشتن شتر، آنها را به قتل مى رساند . هیچ مردى از آنها نجات نمى یابد و احدى از یاران امام زخمى نمى شود . خون هایشان در راه خدا قربانى مى شود، سپس امام وارد کوفه مى شود و با جنگجویان آنجا نبرد مى کند، تا جایى که خدا راضى شود .
راوى مى گوید : معناى سخن امام را نفهمیدم، سپس اندکى درنگ کرده، آن گاه پرسیدم : فدایت شوم ! رضایت خدا را از کجا متوجه مى شود ؟! فرمود : اى ابو جارود ! خدا به مادر موسى وحى فرستاد و مهدى بهتر از مادر موسى است ! خدا به زنبور وحى فرستاد و مهدى بهتر از زنبور است ! حال فهمیدى ؟
راوى مى گوید، به من فرمود : مقصودم را فهمیدى ؟ عرض کردم : آرى !
در روایت دیگر آمده است : قائم(علیه السلام) سیصد و نه سال بهاندازه ماندن اصحاب کهف در غار، حکومت مى کند ; زمین را از عدل و داد پُر مى کند چنان که از ستم و بیداد آکنده شده بود . خدا شرق و غرب زمین را برایش فتح مى کند .
از اینجا فهمیده مى شود که نخستین کسانى که در عراق بر ضد امام(علیه السلام)شورش مى کنند، حزب « بتریه » هست. آنها در واکنش به برخوردى که امام با اهالى مدینه داشته، دست به قیام مى زنند . معناى « بتریه » این است که ولایت ( تولى ) دارند اما برائت ( تبرى ) ندارند . نخستین کسى که اینان را چنین نامید، زید بن على(رحمه الله) است که به آنها گفت : آیا از فاطمه(علیها السلام) مى بُرید ؟! امر ما را بُریدند، خدا رشته حیات شما را ببُرد !
حدیث زیر تحولات پس از ظهور امام(علیه السلام) در ولایات را بیان مى کند .
نعمانى از ابراهیم بن عبد الحمید آورده است : کسى که از ابو عبدالله(علیه السلام) شنیده بود، به من خبر داد که امام فرمود : وقتى قائم(علیه السلام) خروج کند، افرادى که مى پنداشتند یار و یاور امام خواهند بود، از فرمان او سرباز مى زنند اما امثال خورشید و ماه پرستان، تحت فرمان امام مى آیند !