در ایام نوروز شاید دستی مبلهای کفنپوش مهمانخانه را عریان کند تا این مظاهر تمدنهای فرانسوی، ایتالیایی و اسپانیایی و این اواخر حتی آفریقایی، تن مهمانانی را نوازش کنند…
شاید هم با پایههای چوبین خود شست پای میزبان شتابزده را بنوازند! فرشهای گرانبهایی که برای نشستن به نرمی و با دست بافته شدهاند، حالا میزبان کفشهایی هستند که در تحیر نجاست باستانی که باعث درآوردن کفشها میشود و مدرنیسم روز که باعث لگد مال کردن فرشها میشود، چندی دم در مکث میکنند تا میزبان تکلیف را روشن کند. فرشهای گرانبهایی که بر متراژهای گرانبهاتر آپارتمان افتادهاند و ماههاست کسی پا بر این سرمایه راکد نگذاشته، حالا خوشحالاند که مختصر کارایی پیدا کردهاند اما بلاتکلیفی سنت و مدرنیته محدود به اتاق پذیرایی نیست.آنسوتر سفرهای چوبین با ۸ تا ۱۲ صندلی خودنمایی میکند، سفرهای که فقط برای یک روز استثنایی مهمانی، چند متر مربع دیگر از فضای خانه را به خود اختصاص داده است. سفره ایرانی جایش در گنجه بود. تمیز میشد و بعد جمعش میکردند. فضای خانه باز میشد تا بچهها بتوانند در طول و عرض اتاقها بازی کنند. میز ناهارخوری با صندلیهای اطرافش هم لابد مزایایی داشته که تقریبا در تمام دنیا حتی در خانههای تنگ ما جایی برای خود باز کرده اما مشکل آن است که همین سفره پرحجم هم استفاده نمیشود. اگر سفرههای زمینی -عمدتا به دلیل نجاست کف کفش – ترک شده باشند، باز هم میز کوچکی در آشپزخانه وجود دارد که غذای خانواده در آنجا سرو میشود و میز در انتظار نوروز میماند.
داستان تختخوابها با حجمهایی که اشغال میکنند هم از این بهتر نیست. پیش از این صبحها اهل خانه با مختصر فعالیت فیزیکی رختخوابهایشان را گوشهای انبار میکردند تا شاید کارایی پشتی هم پیدا کنند و مادربزرگها رختخواب باز را نوعی بیعفتی میدانستند.
اما آنچه از سنتهای ما لجوجانه به حیات خود ادامه میدهد، همین توالتهای ایرانی است که طبیبان مختلف ستون فقرات آن را به عبارت شوخی دوست خود و دشمن بیمار و به عبارتی دیگر هم دشمن خود و هم دشمن بیمار محسوب میکنند.
دکتر بابک زمانی/متخصص مغز و اعصاب، عضو هیأت علمی دانشگاه علومپزشکی تهران
منبع: پایگاه اطلاع رسانی سلامت