«اِنْ یمْسَکُمْ قَرحٌ فَقَدْ مَسّ الْقومَ مِثْلُهُ وَ تِلْک الّاَیامُ نُداوِلُهَا بَینَ النَّاس…؛
اگر به شما آسیبی رسیده، آن گروه را نیز زخمی مانند آن رسیده و این روزها ( پیروزی ها و شکست ها )را میان مردم میگردانیم (تا آنها را بیازماییم) و تا خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند باز شناسد ـ یعنی تا معلوم سازد و بشناساند و آنان که نمیدانند، بدانند و از شما شهیدانی ـ گواهانی ـ برگیرد و خدا ستمکاران را دوست ندارد.
به نوبتند ملوک اندر این سپنج سرای کنون که نوبت توستای ملک به عدل گرای
«اِنْ یمْسَکُمْ قَرحٌ فَقَدْ مَسّ الْقومَ مِثْلُهُ وَ تِلْک الّاَیامُ نُداوِلُهَا بَینَ النَّاس…؛
اگر به شما آسیبی رسیده، آن گروه را نیز زخمی مانند آن رسیده و این روزها ( پیروزی ها و شکست ها )را میان مردم میگردانیم (تا آنها را بیازماییم) و تا خداوند کسانی را که ایمان آوردهاند باز شناسد ـ یعنی تا معلوم سازد و بشناساند و آنان که نمیدانند، بدانند و از شما شهیدانی ـ گواهانی ـ برگیرد و خدا ستمکاران را دوست ندارد.
از صادق آل محمد(ع) درباره این آیه سئوال شد، فرمودند:
«مازال مذخلق الله آدم… » پیوسته از زمان حضرت آدم (ع)، خدا دولتی و حکومتی داشته و ابلیس نیز صاحب دولتی بوده است بنابراین دولت خدا کجاست؟ هان! آگاه باشید که آن ـ دولت خدا ـ جز یک دولت قائم نخواهد بود. » «والعاقبه للمتقین»
***
درحوزۀ تفکروفرهنگ دینی، دنیا دار ابتلاء وامتحان وانسان، موجودی است که برصحنه جهان به آزمون کشیده میشود تا چهره نمایان کند و مردم از یکدیگر باز شناخته شوند.
قطعه شعری از سالها پیش درخاطرم مانده ومتأسفانه نام سرایندهاش را از یاد بردهام:
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست!
هرکسی نغمه ی خودخواندوازصحنه رود!
صحنه پیوسته به جاست، خوشتران نغمه که مردم بسپارند به یاد.!
حسب سنت الهی ودر چرخش دولت ها، بشرمجال اظهار توانایی واستعدادهای خود و میزان شناخت وسپاسگزاری درپیشگاه خداوندگارهستی را مییابد. تردیدی نیست که عاقبت خیروشادی افرین از ان پرهیزگاران است.
از امام محمد باقر (ع) در تفسیر آیه شریفه: «والعاقبه للمتقین» پرسیدند، فرمودند :
«دولت ما آخرین دولتهاست و هیچ خاندانی که برای آنان حکومت و دولتی است، باقی نخواهند ماند؛ مگر اینکه پیش از دولت ما به حکومت میرسند تا زمانی که سیره ما را دیدند، نگویند: اگر ما ـ هم ـ به حکومت میرسیدیم، مثل سیره آنان برقرار میکردیم و همین گفتار خدای عزّوجل است: «العاقبه للمتّقین.»
انتخابات خرداد ماه که به انجام رسید، جماعتی شاد و غزلخوان و جماعتی ناشاد و گریان شدند. دست بر زانو کوفتند و آه سرد کشیدند. برخی نیز خط و نشان کشیدند و جامه دریدند و واقعه را مصداق شکست «حزب الله» شناختند. غافل از اینکه؛ در این واقعه و صدها واقعه دیگر، این «باد بینیازی خداست که میوزد» و حزب خداوند هماره پیروز است اینهمه تذکری است تا به قول خواجه اهل راز دریافته شود:
«تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار تخت کاووس ببرد و کمر کیخسرو»
روزی در جوانی، استادی نو خط بر سرکلاس درس ما وارد شد. آن روز واحد تخصّصی ویژهای داشتیم؛ اما استاد، از آنجا که جوگیر واقعه پیروزی انقلاب اسلامیشده بود، از همان ابتدا پنج نمره کلاس درس را اختصاص به قرائت قرآن داد. همه حیران و ساکت شده بودند ودم بر نمیآوردند.
با اجازه آن استاد جوان قرآن را گشودم و اوّلین تلاوت کننده شدم؛ اما درپایان و قبل از آنکه دیگری را به آزمون کشد، معترض عمل او شدم و اختصاص پنج نمره درسی رابه قرائت قران انهم درکلاس درسی تخصّصی رانابجاخواندم. سخنم کارگرنیفتاد اماّ
من آنچه رادرست میشناختم اعلام کردم.
در میان اهل قلم و فرهنگ، واسپس بیش از دو دهه تدریس و تألیف در حوزه غرب شناسی و یهود شناسی وعرضۀ صدهامقاله انتقادی دربارۀ حوزه فرهنگی و تمدنی غربی، دیگر کسی نمیتواند انگشت اتّهام دراز کرده و نگارنده را هوادار لیبرال سرمایه داری، سکولاریزم و امثال اینها بشناسد و افتراء « اعتزال از امت حزب الله» را متوجّه او کند. از اینروست که حسب تکلیف، عباراتی را صمیمانه خدمت همه برادران وخواهرانم قلمی میکنم.
طی همه سال ها وقرون رفته، هماره دستی آسمانی از ایران، به عنوان «شیعه خانه امام زمان (عج)» محافظت کرده و خطرات بزرگی را از سر آن و ساکنانش دور ساخته است. در کتاب « قوم نشان شده » از این مهم به تفضیل سخن گفته ام و نقش ایران و ایرانیان را در همراهی با امام مهدی موعود، ارواحنا له الفداه برشمرده ام و پاسداشت ولایت و محبّت اهل بیت علیهم السّلام را باعث این حفاظت آسمانی شناخته ام، و اگر جز این بود؛ واسپس هزاران واقعه و هجمه به این سرزمین، نام ایران و ایرانی از صفحه تاریخ و جغرافیای جهان حذف شده بود.
از صورتهای مختلف این حفاظت و مراقبت و مصادیق حافظان و مراقبان تنها خدای متعال آگاه است.
خداوند کریم وعنایات اهل بیت(ع) در هر شرایط تاریخی، به هر نحوی که صلاح دانستهاند، حلقه حفاظتی خود را گرد این سرزمین کشیده و آن را محفوظ داشته است. ازاینروست که عرض میکنم:«عَسی اَنْ تَکْرَهوُا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُمْ»
اگر جز این بود، بسیاری ازهجمههای فرامرزی دشمنان طی قرون متمادی ویا ندانم کاری ها، غفلت ها و خطاهای ما، دودمان این سرزمین راصدبار بر باد داده بود.
آن روز که رئیس جمهور آمریکا، آقای جورج دبلیو بوش، دوش به دوش «بنیادگرایان مسیحی یهودی» حاکم بر کاخ سفید، برای متقاعد کردن میلیونها آمریکایی درباره نقش ایران در جنگ اتمی آرماگدون و نابودی بنی اسرائیل سر در پی مستندات و شواهد گذارده بود وبرای شروع درگیریهای آخرالزمانی مجعول میان دو نیروی خیر و شرّ را لحظه شماری میکرد، رئیس جمهور ایران به آمریکا سفر کرد و تحت تأثیر مشاورههای غلط، پیراسته از هرگونه کیاست مردان دیندار و سیاست ورزی مردان سیاستمدار، با سخنرانیهای تند، همه مستندات لازم را در اختیار« انجیل گرایان جنگ طلب» گذارد و چالشهای بزرگی را فرا روی ایران قرار داد. آن روزصمیمانه از مشاورههای نابخردانه گلایه کرده و در مقالهای آن را اعلام کردم.
طی همه سالهای حاکمیت خانواده بوش بر کاخ سفید و پس از آن ائتلاف «صلیب و صهیون»، سعی در نشان دادن خشن ترین چهره ها از ایران اسلامی داشتند. این چهره سازی، (تا آنجا که مسلمانان و ایرانیان را به عنوان «محور شرارت» معرفی کردند)، به ائتلاف نامقدس وشیطانی مجال میدادتا سوار بر اسب مراد در میدان بتازند و به هر گوشه لشکر برانند.
بعد از فروپاشی اردوگاه کمونیسم، ایالات متّحده آمریکا، به دلیل ابتناء سیاست خارجی و وحدت ملّیاش بر وجود «دشمن خارجی» و ضرورت مقابله با آن، اسلامخواهان و نظام جمهوری اسلامی را جایگزین کمونیسم ساختند و با پای فشردن بر اسلام هراسی (Islamophobia) از طریق هزاران رسانه، زشتترین چهره را از مسلمانان نشان دادند.
«جنگی ابدی برای سلطۀ ابدی»
نخست وزیر پیشین مالزی، «اقای ماهاتیرمحمّد» در نشستی با عنوان «درخواست مشترک از اهل تسنّن و تشیع» اعلام کرده بود: « دشمنان امّت اسلامیبرای رسیدن به منافع خود، از سیاست اسلام هراسی و تروریست خواندن مسلمانان استفاده میکنند»
پدر معنوی نئومحافظه کاران آمریکا، لئو اشتراوس، فیلسوف آلمانی و یهودی بود که در حوزه فلسفه سیاسی و فلسفه دوران باستان تخصّص داشت. او مدل ویژهای را برای حکومت استبدادی لیبرال سرمایه داری ایالات متحده امریکا طرّاحی و نظریات خود را در چند اثر معروف، از جمله « حقّ طبیعی و تاریخ» منتشر ساخت.
اشتراوس، بر بهکارگیری سه قاعده در امر حکمرانی تاکید ورزید و اعلام داشت:
۱ـ فریب
۲- قدرت دین ابزاری
۳- ملّی گرایی تهاجمی،
سه قاعدۀ مهم و لازم برای حکمرانی دراز مدّت و موفّق بر توده حداکثری نادان جامعه است. او معتقد بود: خوی تهاجمیبشر را تنها میتوان توسط یک دولت ملّیگرای قدرتمند کنترل نمود. به نظر وی «چنین حکومتی را تنها زمانی میتوان پدید آورد که مردم متّحد شدهاند و آنها را تنها میتوان در مقابل مردم دیگر متّحد نمود.»
اشتراوس، معتقد بود که نظم سیاسی را تنها با ایجاد اتحاد در برابر تهدید خارجی میتوان با ثبات ساخت. وی با تبعیت از “ماکیاولی” بیان داشت که اگر تهدیدی خارجی وجود نداشته باشد، باید آن را آفرید. از اینرو، اشتراوس معتقد به جنگ دائمیبود ونه صلح دائمی»
این ایده را میتوان به یک «سیاست خارجی تهاجمی و متخاصم» ترجمه نمود. همانکه سازمانهای نئو محافظه کاری چون :«امریکن اینتر پرایز» یا «پروژه قرن جدید آمریکایی» به دنبال آن بودهاند.
از اینجا میتوان به حکمت « راهاندازی جنگ سرد » هفتاد ساله و « اسلام ستیزی، اسلام هراسی و جنگ با تروریست» توسط ایالات متّحده آمریکا پی برد آنان این رویکرد را به عنوان سیاست محوری و عاملی برای « کنترل وحدت ملّی ساکنان آمریکا» و حکومت جماعتی از نخبگان بر جمعیت بزرگ نادان این کشور بزرگ و قدرتمند انتخاب کردند.
«بهانۀ تهاجم و چپاول»
از اولین سالهای سلطه اشغالگران صهیونیست بر سرزمین اسلامی فلسطین، فرزندان اسرائیل، درپی جستن بهانههایی برای « تداوم تهاجم و چپاول» شرق و غرب عالم و بسط و گسترش سلطه آشکار و نهان خود بودهاند.
همراهی با بنیادگران انجیلی و راست مسیحی حاکم بر سیاست ایالات متّحده آمریکا، پر رنگ ساختن نقش مسلمانان به عنوان تهدیدی علیه بنی اسرائیل (چنانچه مسیحیان بنیادگرا از آن سخن میگویند) و فشار سیاسی بر مردان کاخ سفید برای جلب کمک مالی و ارسال سلاح به رژیم اشغالگر، از جمله ترفندهای این اشغالگران ولابیهای صهیونیستی برای تداوم تهاجم و چپاول بوده است.
تجربه نشان داده است که رژیم اشغالگرقدس با معرفی ایران به عنوان دشمن بالفعل، نه تنها بر مستضعفان مسلمان بیش ازپیش هجمه آورده، بلکه با هر حیله، میلیاردها دلار وجه و سلاح از ایالات متّحده آمریکا دریافت داشته است.
از راهبرد «ارائه چهرهای خشن» از ایران اسلامی، چنانکه طی سه دهه اخیر اتفاق افتاده، هیچکس بهاندازه ایالات متّحده آمریکا و رژیم اشغالگر قدس بهره نبرده است.
درواقع آنان بااین حیله به جمله جنایات خود مشروعیت بخشیدهاند.
این سخن به معنی چشم بستن ما بر جنایات رژیم اشغالگر قدس، کنار آمدن با دشمنان ادیان و انسان، کوتاه آمدن از استراتژی نظام اسلام یعنی: حراست از جغرافیای فرهنگی و خاکی جهان اسلام و مقابله فرهنگی و عملی با دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان نیست.
اختفاء استراتژی
در فرماندهی عملیات نظامی وجنگ میدانی، «پوشیده داشتن استراتژی خود» و « کشف استراتژی دشمن» اصلی انکارناپذیراست. از اینروست که هماره استراتژیست ها توصیه میکنند :« استراتژی دشمن را کشف و در اتّحاد و اتّفاق میان هم پیمانان وقوای آنها شکاف وارد کنید»
استراتژی هاهماره ثابت و تاکتیک ها بنا به شرایط و مقتضیات میدانی متغیر فرض میشوند. اجرای هر استراتژی نیز در گرو فراهم آمدن همه شرایط ممکن مادّی و معنوی برای محقّق ساختن آن استراتژی است.
هرفرماندهی باید بداند که: افشای استراتژی و علنی کردن آن نزد عام و خاص، نه یک اشتباه بلکه یک خطای بزرگ استراتژیک به حساب میآید، حتّی اگر همه نیت، قربت به خداوند و اهل بیت مکرّم رسول خدا(ص) باشد.
آنچه درباره دولت قبلی نابخشودنی است، عدم ملاحظه تدبیرهای سیاسی و حتّی بدیهیات اوّلیه در وقت مقابله با دشمنان سیاس و حیلهگر یهودی و هم پیمانان اصلی آنان است. متأسفانه از این مسیر، خصم هماره با آگاهی از استراتژی و تاکتیکهای ما در میدان وارد شده است.
مسأله سازی از «مطالعات و فعّالیتهای هستهای ایران» از سوی ائتلاف صلیب و صهیون، هماره بهانهای به دست آنان داده تا جمله اهداف منطقهای و فرا منطقهای خود را به مورد اجراء درآورند؛ این همه در حالی است که موقعیت «ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک و ژئو اکونومیک » ایران اسلامی هیچگاه قابل انکار نیست. با این همه، این مسألهسازی، مجالی بوجود آورده تا نه تنها در درگیری ایران بامسأله هسته ای، شیعیان و محرومان منطقه در عسرت و تنگی قرارگرفته و آماج تاخت و تاز نمایندگان ائتلاف «صلیب و سلفی و صهیون» واقع شوند؛ بلکه مرحله به مرحله، پروژه «خاورمیانه بزرگ» به مورد اجراء گذارده شود.
یکی از نتایج مرحلهای مسألهسازی فعالیتها و مطالعات هستهای ایران، کشاندن شرایط اقتصادی ایران به بحرانی ترین مرحلۀ ممکن است. واقعهای که ازنظر آنان، در خود و با خود، خطر « فروپاشی از درون» را برای ایران داراست.
این واقعه، واسپس یأس مردم از توانمندی نظام اسلامی در کنترل شرایط و مدیریت بحران و بروز تمایل به راهبردهای پیشنهادی خصم اتّفاق میافتد.
واقعۀ انتخابات اخیر؛
واقعه انتخابات ریاست جمهوری در خود نکات قابل تأمّلی داشت. آنچه که بیش از هر چیز، باید درباره اش شاکر خداوند بود؛ حضور مردم در صحنه انتخابات و رویکرد انان به یکی از مردان سیاسی معرفی شده از سوی نظام جمهوری اسلامیبرای مدیریت سیاسی و اجرایی«دولت» است.
(دیگر بار متذکّر میشوم که طی همه سالهای گذشته، اینجانب در زمره یکی از منتقدان حوزه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی لیبرال سرمایهداری، سکولاریزم الحادی مترتّب بر آن و عوامل روشنفکر داخلی اش بوده و بر آن نیز تأکید دارم).
درباره آنچه گذشت به اجمال مواردی را میتوان برشمرد:
۱ ـ تکلیف هر کس در پیشگاه خداوند، عمل و اندیشه مصلحانه، در حدّ مقدور ودرجغرافیای شرع مقدس است و این امر، به هیچ روی مستلزم به کارگیری اسباب و ادوات نامشروع و آلوده به حرام و بد اخلاقی و حتّی شبهه نیست. «لَا یکَّلِفُ الله نَفسا اِلاَّ وُسْعَهَا»
۲ ـ آنکه در وقت تجربه شکست و ناملایمات یقه میدراند، بد زبانی میکند، نادانی است که درک و دریافت خود را برتر از مشیت، تقدیر و حکمت خداوند در تدبیر و تمشیت امور بندگانش میشناسد.دراین باره باید به خداوند پناه برد.
۳ ـ آنکه تدبیرگری مکّارانه و شیطانی را باعث و مانعی برای جلوگیری از بروز و ظهور انحراف در مناسبات و معاملات میشناسد وبکارگیری ان را مرضی رضای خداوند میپندارد، غافلی است که نمیداند « هدف وسیله را توجیه نمیکند» چنین شخصی، دانسته و یا نادانسته، «قدرت و حفظ قدرت» را مطلوب میشناسد و از مکر خداوند متعال و حساب و کتاب دقیق اخروی حضرت حسیب متعال غافل است.
از این نکته نباید غافل بود که؛ تبعات عمل به مجاز، حسب سنّت لایتغیر هستی، رحمانی نخواهد بود و لاجرم نورانیتی نخواهد داشت.
۴ ـ امروز، فرصتی برای آنالیز دقیق رویکردها و عملکردها فراهم آمده است. نباید ازنظر دور داشت که:
درارزیابی وسنجش جبهۀ خودی ورقیب، ناگزیر به دوری از افراط و تفریط، پرهیز از بزرگنمایی و کوچکنمایی امور و دخالت دادن عواطف و احساسات هستیم تا امکان بدست آوردن نتایجی واقعی و درست از هر دو جبهه فراهم آید ورنه؛ با ارزیابی نادرست موقعیتها پای درمیدانی میگذاریم که نتایج وحشتناک آن غیرقابل محاسبه است.
دراین باره بر دوش مشاوران مسئولیت خطیری است. انان میبایست بانشان دادن صمیمیت وصداقت خود بی ملاحظه ومماشات تصویری واقعی از شرایط فراروی مدیران قرار دهند ونه انکه برای خوش امد مدیران همه چیز را زیبا ومطلوب بنمایانند. چنین مشاورانی در زمره خائنان قابل شناسایی اند.
حسب نظرسنجیهای انجام شده طی ایام تبلیغات نامزدهای ریاست جمهوری، نتایج احتمالی قابل پیشبینی بود و تنها مردان فاقد بینش سیاسی یا حیله ساز چشم خود را بر محاسبات چند جانبه انجام شده بسته بودند.
نباید از نظر دور داشت که سیر در عرصه تاریخ، از قواعد و سنّتهای مخصوص خود پیروی میکند و با تکیه بر «اگرها و شایدها » نمیتوان بار بر محمل بست و در جاده پرسنگلاخ به راه افتاد.
آنگاه که خود رأیی و قدرت طلبی مجال اتّخاذ وحدت رویه و ائتلاف صمیمانه را از اصولگرایان گرفت، نه تنها میدان عمل را بر آنان تنگ کرد؛ بلکه همه مجال را برای تصمیم سازی بخردانه از انان سلب کرد.
قبل از هر اندیشه درباره احرازمناصب، میبایست به صلاح اسلام و مسلمانان در ایران و سرزمین بزرگ شرق اسلامی اندیشید و برای دفع خطرات و مخاطرات از جان، مال و ناموس شیعیان مبتلا در «عراق»، «سوریه»، «بحرین» و… راه چارهای جست و جو کرد.
۵ ـ میبایست دربارۀ کاستن از شدّت بحران هاو کند کردن تیغ تیز ائتلاف «صلیب وسلفی و صهیون» علیه مستضعفان اندیشه کرد، تا مبادا این تیغ، خدای ناکرده تمامی هستی مسلمانان و مستضعفان ایران وشرق اسلامی را به مخاطره افکند.
۶ ـ میبایست با همکاری صمیمانه بااقدامات بخردانه ضمن گره گشایی از امور، از مأیوس شدن مردم جلوگیری کرد وگرنه در تجربهای دیگر، چه بسا رویکرد عمومی مردم به سوی جغرافیای سیاسی آنسوی مرزهای ملی معطوف شود. آن روز دیگر نه از تاک نشان میماند و نه تاکنشان.
۷ ـ میبایست به بازسازی رویکردها و عملکردهای خود مشغول آمده و با تکیه بر اخلاق، عمل صالح و پیراسته از هرگونه تمامیتخواهی، مجال گردآمدن دوستان رافراهم کنیم. پراکندن همسنگران وهمراهان همیشه، با افترا و تهمتهای ناروا و تنگ کردن فضای حضور و عمل صاحبان سلیقههای گوناگون به تنها ماندن در میدانی پرخطر میانجامد.
یکی از مهمترین برنامههای نیروهای نفوذی دشمن همواره ایجاد بدبینی وسوء تفاهم دربارۀ خیرخواهان ودورداشتن آنان از مدیران ومسئولان بوده است. در اینباره مدیران ناگزیر به بازشناسی مشاوران خودند.
۸ ـ میبایست دربارۀ نقاط اشتراک و تفاهم اندیشه کرد. این صورت اعمال و اقوال وارایش ونمایش ظاهری نیستند که سرنوشت نهایی را رقم میزنند. همواره متظاهران دغلکار بزرگترین لطمات رابرکیان اعتماد عمومی وجلب همراهیهای مردمی وارد میسازند.
ریاکاران، گاه چنان دایرۀ حضور، عمل وهمراهی را تنگ میکنند که جز تعداد انگشت شماری پیرامون مدیران نمیمانند. متأسفانه در میان آنها میتوان جاسوسان بیگانه را نیز جستجو کرد.
نباید ازنظردورداشت که در بازسازی وجبران مافات ناگزیربه پرهیز از تجربه شدهها هستیم. به قول معروف:
هر چند کازمودم از وی نبود سودم- مَن جّربَ المجّرب حَلّت به النّدامه
و بالاخره آنکه؛
جغرافیای مادی ومعنوی ایران اسلامی، امانت امام عصر (عج) و پناهگاه شیعیان و مستضعفان است و همگی ما در آن ساکن، در منافع و مضارّ آن شریک و در وقت وقوع سختی، خوف و خطر هم داستانیم.
میبایست همه همّت خود را مصروف فرهنگ و بازسازی فرهنگ عمومیکنیم تا مبادا در کشاکش وقایع سخت آخر الزّمانی، تلاطم شُبهات و آوار فتنهها، فرزندان شیعی این سرزمین از دست بروند.
لا حول و لا قوهّ الاّ بالله العلی العظیم
اسماعیل شفیعی سروستانی
۲۷/۳/۹۲