یاد خدا ، تنها مایه آرامش جان
آدمی همان طور که در ناحیه تن و جسم خود ممکن است به یک رشته عوارض خوب و بد دچار شود، در ناحیه روح و روان خود نیز گاهی مبتلا به یک رشته عوارض و حوادث مشابه میگردد هر چند در بسیاری از جهات، تن و روح با یکدیگر تفاوت دارند، مثلا تن حجم و وزن دارد و روح حجم و وزن ندارد، اگر اندکی غذا وارد بدن بشود بر وزن بدن اضافه میشود و اما اگر یک جهان دانش و معلومات پیدا کند ذرهای بر وزن و سنگینی او افزوده نمیشود .
آدمی همان طور که در ناحیه تن و جسم خود ممکن است به یک رشته عوارض خوب و بد دچار شود، در ناحیه روح و روان خود نیز گاهی مبتلا به یک رشته عوارض و حوادث مشابه میگردد هر چند در بسیاری از جهات، تن و روح با یکدیگر تفاوت دارند، مثلا تن حجم و وزن دارد و روح حجم و وزن ندارد، اگر اندکی غذا وارد بدن بشود بر وزن بدن اضافه میشود و اما اگر یک جهان دانش و معلومات پیدا کند ذرهای بر وزن و سنگینی او افزوده نمیشود .
ظرفیت تن و جسم محدود است و ظرفیت روح نامحدود هر یک لقمه غذا که آدمیبخورد به همان اندازه معدهاش پر میشود تا تدریجا به کلی سیر میگردد و از فروبردن یک لقمه دیگر عاجز است و تا وقتی که آن غذا از معده نگذرد جایی برای غذای جدید نیست .
بر خلاف معده، ظرفیت غذایی معنوی روح سیر شدنی و پر شدنی نیست، هر اندازه بیشتر معلومات کسب کند برای کسب معلومات دیگر آماده تر و گرسنه تر میشود و میگوید خدایا بر علم من بیفزای، چنین نیست که باید معلومات اولی خود را فراموش کند و ظرف روح خود را از آنها خالی کند تا بتواند معلومات جدیدی فراگیرد .
علی علیه السلام میفرماید :
” هر ظرفی به واسطه ریختن چیزی در آن از وسعتش کاسته میشود مگر ظرف علم که هر اندازه بیشتر بریزند وسیعتر و با گنجایش تر میگردد ” .
همچنین تن تدریجا پیرو فرسوده و ضعیف میگردد ولی روح هرگز پیر و فرتوت و فرسوده نمیگردد، تن میمیرد و متلاشی میگردد و هر ذرهاش به جایی میرود ولی روح مردنی نیست، متلاشی شدنی نیست، باقی ماندنی است، بعد از رها کردن قشر بدن به عالمی دیگر منتقل میشود همان گونه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود :
” شما برای جاوید ماندن آفریده شدهاید نه برای فانی شدن و از بین رفتن ” .
در عین اینکه این تفاوتها بین روح و بدن هست یک مشابهت هایی هم بین آنها وجود دارد :
بدن برای اینکه شاداب و با نشاط بماند، به یک رشته غذاها و آشامیدنیها و تنوعها احتیاج دارد، روح نیز به سهم خود غذا میخواهد، غذای روح علم است و حکمت و ایمان و یقین . همان طوری که بدن در اثر نرسیدن غذای کافی پژمرده و افسرده میگردد روح نیز پژمردگی و افسردگی دارد، آنچه سبب پژمردگی و افسردگی روح میگردد غیر از آن چیزهایی است که بدن را پژمرده و افسرده میسازد .
علی علیه السلام میفرماید :
” روحها مانند بدنها خستگی و افسردگی پیدا میکنند، در این حال که افسردگی روحی به شما دست میدهد با سرگرم شدن به حکمتهای بدیع و فکرهای نغز و دلپذیر، خود را مشغول بدارید ” .
و همچنین روح مانند بدن بیمار میشود، احتیاج به معالجه و دارو پیدا میکند . علت اینکه بدن بیمار میگردد این است که تعادل مزاج به هم میخورد یعنی مجموع موادی که به نسبت معین لازم است در بدن باشد کم و زیاد میشود، فرمول لازم که خداوند، طبیعت انسان را روی آن فرمول ساخته به هم میخورد،
به قول سعدی :
چهار طبع مخالف سرکش
چند روزی شوند با هم خوش
گر یکی زین چهار شد غالب
جان شیرین بر آید از قالب
همین طور است که وضع روحی و مزاج روحی بشر، روح احتیاج دارد به محبت دیدن و محبت کردن، احتیاج دارد به نظم اخلاقی، به فهم و معرفت و دانش، احتیاج دارد به ایمان و اعتقاد، احتیاج دارد به تکیه گاه محکمیکه در کارها به او توکل کند و به او امیدوار باشد که او را در کارها اعانت میکند .
اینها همه به منزله مواد لازمی است که برای مزاج روح لازم است و اگر تعادل و توازن به هم بخورد دیگر هیچ چیزی نمیتواند خوشی و آرامش به انسان بدهد .
بعضی از مردم در خودشان احساس ناراحتی میکنند، همین قدر میفهمند که خشنود نیستند و آب خوش از گلوی آنها پایین نمیرود، میفهمند که قرار و آرام ندارند، پژمرده و افسرده میباشند، اما علت این بی قراری و پژمردگی چیست، نمیدانند، میبینند همه چیز و همه وسایل زندگی را دارند و در عین حال از زندگی خشنود نیستند .
این گونه اشخاص باید بدانند که قطعا احتیاجاتی معنوی دارند که برآورده نشده، قطعا کم و کسری در روح آنها وجود دارد، بالاخره باید اعتراف کنند و تسلیم شوند به این حقیقت که ایمان هم یکی از حوائج فطری و تکوینی ماست و بلکه بالاترین حاجت ماست و هر وقت به سرچشمه ایمان و معنا رسیدیم و نور خدا را مشاهده کردیم و خدا را در روح خود و جان خود دیدیم و مشاهده کردیم آنوقت است که معنای سعادت و لذت و بهجت را درک میکنیم .
قرآن کریم میفرماید :
” بدان که تنها با ذکر خدا و یاد خداست که جان آرام میگیرد و قلب احساس آسایش میکند ” .
علی علیه السلام میفرماید :
” خداوند ذکر خودش و یاد خودش را مایه جلا و روشنی دلها قرار داده، به این وسیله گوش، باز و چشم،بینا و دل، مطیع و آرام میگردد ” .
منبع : حکمتها و اندرزها
نویسنده : شهید استاد مرتضی مطهری