سَر بِنه بر كف، برو در كوی دوست
چند درس کوتاه از عید قربان
به کوشش اصغر عرفان
هر عمل، خُرد یا کلان، خوب یا ناروا، در فرجامِ خود به بار مینشیند؛ پایان عبادتها نیز رازها و رمزهایی برازندهْ در خود نهان دارند، و ازاینروست که رمضان در منزل فطر، نماز با سلام، هفته با جمعه و حج با عید قربان به شکوفه مینشینند.
قربان، عید شادمانهای است که چون حُسنختامی زیبا، در پایان غزل معرفت حج آمده و به آن شکوهی بیکران بخشیده است. در حقیقت، همه مرادها، مرارتها، مداومتها و مناسک حج، در خاتمهای ماندگار معنا میشود و به ثمره ثواب و پاداش میرسد. این نوشته، چند نکته کوتاه از این عید بزرگ است:
عید بازگشت
واژه «عید» به معنای رجوع و برگشتن است و «قربان» به معنای قربانی یا هر آنچه با آن بر پروردگار، تقرّب جویند، پس میتوان عید قربان را به معنای بازگشت انسان به مقام خویشی و خرسندی خداوند دانست. زائران خانه خدا نیز که پس از تحمل مرارتهای بسیار و پرهیز از آلایشهای دنیوی، به منزلگاه آخر رسیدهاند، و نیز مردمانی که این روز را از ایامالله میشمارند و هنگامه فرود آمدن عطایا در سریرهایی از نور، این عید را قدر میدانند و آن را پر سرور، جشن میگیرند.
بازگشت از هرچه پلیدی، و نزدیکی به هرچه پاکی و بندگی است، درس عید قربان است.
عید جهاد اکبر
عید قربان یادآور خاطره پیروزی بزرگ دو اسطوره تاریخ و توحید حضرت ابراهیم و اسماعیل(علیهماالسلام) در پیکار جهاد اکبر است. باید با درسآموزی از ایثار ماندگار آن دو بزرگمرد، ما نیز بر اندیشههای خویش نهیب بزنیم و باورهای خود را به ستیز با خودخواهیها و منیّتها بفرستیم و بیندیشیم آیا در پیکار اصلی با هواهای نفسانی که به جهاد اکبر تعبیر شده، پیروز و برازندهایم یا بازنده و سرافکنده؟
عید تقرّب
حج، تبلور تمامعیار اسلام، اسلام آیین بندگی و بندگی شیوه تقرّب به مبدأ هستی است. باید که هر عمل عبادی، با نیّت نزدیک شدن به پروردگار باشد والا همه طاعتها، صورتهایی بیمعنا میشود که جز رنج، حاصلی به همراه ندارد. تمامی مناسک و مراتب حج نیز از آغاز تا فرجام، در همه قالبها، روحی منسجم و کلیتی یکسان دارد که همانا رسیدن به مقام بندگی است. این نکته در عید قربان و با سنت قربانی که به شکل نمادین «ذبح حیوان» نمایش داده میشود، بیشتر تجلّی مییابد؛ چراکه این سنّت، یادگار و یادآور عمل انسانی است که برای یافتن قرب الهی، در اوج تسلیم و رضا، عزیزترین کس خویش را به قربانگاه فرستاد.
عید قطع تعلق
لختی با خود بیندیشیم که اگر آن روز، ابراهیم خلیل، اسماعیل را که همه هستی و نمادی از تعلق دنیاییاش بود، به قربانگاه برد، امروز، اسماعیل ما کیست؟ کدام تعلق، بر بال پرواز ما زنجیر شده است؟ مال؟ مقام؟ موقعیت؟ جوانی؟ زیبایی؟ یا… باید که هر چه بهانه ماندن است، هر که ما را به دنیا گره زده، هر چه بر چشمان دلمان بستهاند تا خدا را نبینیم، و هر غبار غفلتی که بر قلبمان نشسته و فطرت پاکمان را سیاهاندود کرده است، همه و همه را چون گوسفندی قربانی، به مذبح ببریم و شاهرگ دلبستگیهایمان را با تیغ پیکار با نفس قطع کنیم:
بگذر از فرزند و جان و مال خویش
تا خلیلاللّه ِ دورانت کنند
سَر بِنه بر کف، برو در کوی دوست
تا چو اسماعیل، قربانت کنند
عید تسلیم
عید قربان با تجدید خاطره دو پیامبر که سمبل تسلیم و صبر بودند، تابلویی از مؤمنان راستین را روبهروی انسانها میگذارد و میآموزد که مسلمان، نهتنها باید که با زبان و گفتار، وحدانیت خدا و نبوت پیامبرش را تصدیق کند، بلکه باید با تمام وجود خویش، تسلیم حق و حقیقت باشد. در مناسک حج نیز زائر نمیپرسد که چرا باید از کوه صفا بهسوی کوه مَروه هفت بار بدود، چرا باید اینچنین گرد خانه خدا بچرخد، چرا باید شب را در مَشعر به روز آورد، چرا باید قربانی کند. او با فریادِ «لَبِّیْکَ اللهمَّ لَبِّیْکَ…؛ لبیک بارالها لبیک! تو بیشریکی، لبیک! سپاس و نعمت و فرمانروایی از آنِ توست، تو بیشریکی!» تسلیم بودن خود را اعلام میدارد و با حضرت ابراهیمِ(ع) که سرسلسله اسلامآوردگان و تسلیمشدگان به حق است، همزبان میشود و رو به کعبهای که آن حضرت بنا کرده میگوید «همانا نماز من و عبادات من و زندگی و مرگ من، برای خداوندی است که پروردگار جهانیان است. او شریکی ندارد و به من چنین امر شده است».*
* انعام، ۱۶۲ و ۱۶۳.
عید انفاق
در ورای احکام حیاتبخش اسلام، اسرار شگرف و غنایی بیکران نهفته که ادراکِ اندک آدمیان، به هزارتوی ژرف بسیاری از آنان دست نیافته است. درباره فلسفه قربانی نیز، سخن بسیار گفتهاند، ولی میتوان یکی از مهمترین اسرار این آیین را، امتحان مردمان در بذل مال و جان خویش در راه خدا دانست. در سنّت قربانی، آدمی در آزمونی الهی، با بریدن گلوی طمع و با جدا ساختن اندکی از مال خود، از سر رضا و تسلیم و بدون بخل و تنگنظری، هدیهای درخور نثار دوست میکند. بدون تردید، همانگونه که در آیه ۳۷ سوره حج آمده، خداوند متعال از گوشت و پوست و خون قربانی بهرهای نخواهد برد، بلکه تقوا، پرهیزکاری و فرمانبرداری انسان است که خدا را خشنود کرده و نردبان رشد و تعالی آدمی میشود.