از کودکان و نوجوانان گرفته تا مادر بزرگ ها، مدارس، شرکت های دولتی، انجمن های خیریه، برندهای تجاری و … همه و همه این روزها سعی می کنند در رسانه های اجتماعی حضور پیدا کرده و ضمن تولید محتوا برای خود مخاطبان ثابتی دست و پا کنند.
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته تغییراتی اساسی در سبک زندگی مردم جهان دادهاند، اگر چه این تغییرات بر حسب مناطق جغرافیایی، فرهنگها و شرایط اقتصادی جوامع مختلف شدت و ضعف دارند اما انکار ناپذیرند. برای درک بهتر تاثیرات رسانه های اجتماعی و مطرح شدن حضور در آنها به عنوان بخشی از سبک زندگی، بهتر است به آمارها مراجعه کنیم:
*هر روز بیشتر از ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده می شود.
*هر روز بیش از ۲ میلیون پست وبلاگ نوشته می شود.
*اگر فیسبوک کشور بود امروز سومین کشور بزرگ دنیا بود.
*در هر ثانیه دو کاربر جدید وارد لینکدین می شود.
*هر روز بیش از دو میلیارد لایک در فیسبوک زده می شود.
*هر روز بیش از ۳۴۰ میلیون توئیت در توئیتر منتشر میشود.
*بیش از ۲۷۰ هزار دلار در دقیقه آنلاین هزینه می شود.
*بیش از یک و نیم میلیارد کاربر آنلاین گفته اند که رویدادها را از طریق برندهای اجتماعی دنبال میکنند! این رقم ۲۰ درصد جمعیت جهان است.
*در مجموع هر روز کاربران بیش از ۲۰ هزار سال در فیسبوک وقت صرف می کنند.
یکی از دلایلی که برای توجه و اقبال به رسانه های اجتماعی مطرح میشود امکان ایجاد و تبادل محتوا برای کاربران است. در این سایتها مخاطب امکان تعامل با دیگر کاربران را دارد و دیگر فقط خواننده نیست، بلکه خود نیز قسمتی از تولید محتوا و اطلاع رسانی را برعهده دارند.
بخش زیادی از کاربرانی که امروز نقش نویسنده، خبرنگار، عکاس، مدیر محتوا و … را در رسانه های اجتماعی بر عهده گرفتهاند پیش از آنکه حضور در این عرصه را به عنوان بخشی از زندگی خود قبول کنند، قبول کردهاند که همیشه و در همه جا آنلاین باشند. از طریق موبایل، لپتاپ، تبلت و کامپیوتر شخصی در خانه، محل کار، فرودگاه، کافی شاپ، سینما و غیره. هر وقت از روز یا شب باشد فرقی نمیکند، آنها آنلاین اند و پذیرفتهاند که ساعت های زیادی را صرف خواندن محتوای تولید شده دیگران و بازنشر و به اشتراک گذاری آنچه که پسندیدهاند باشند، پذیرفته اند که زندگی خود را بین جهان واقعی و جهان مجازی تقسیم کنند.
عصر ارتباطات نه تنها جنبه هایی از زندگی انسان و رفتار جمعی او را تغییر داده بلکه حتی بر روی جسم او نیز تاثیر گذاشته است، فراتر از تأثیراتی مانند آرتروز، چاقی، افزایش تحریک پذیری، تضعیف حافظه، پرخاشگری، گوشه نشینی و … پیچیدگیهای این عصر بر روی عملکرد مغز انسان نیز اثر داشته است، به گفته پرفسور گید: شیوهایی که امروز ما اطلاعات را دریافت کرده، خودمان را سرگرم می کنیم و با دیگران تعامل داریم، در ده سال گذشته بیش از پانصد سال گذشته تغییر کرده است. نوجوانان امروز به طور متوسط حدود یازده و نیم ساعت را با رسانهها سپری میکنند. در نتیجه فعالیتهای کودکان و نوجوانان به میزان زیادی تغییر کردهاند.
نوجوانان اولین انطباق پذیران با تغییرات پُرشتاب تکنولوژیک هستند. ۳۸ سال زمان برد تا رادیو در دسترس ۵۰ میلیون نفر قرار بگیرد، این تعداد برای تلفن ۲۰ سال و برای تلویزیون ۱۳ سال بود، برای وب جهانی ۴سال طول کشید تا ۵۰ میلیون نفر کاربر بدست آورد، برای فیسبوک ۳.۶ سال و برای توئیتر اندکی کمتر و برای گوگل پلاس تنها ۸۸ روز.
با نگاهی دقیق به فعالیت های اکثر کسانی که بخش های زیادی از زندگی خود را در این رسانه ها میگذرانند، و نگاهی به آمارهایی که در ابتدای مطلب خواندیم یک سوال به ذهن می رسد، این همه حرف و سخن، این همه فعالیت در فضایی که هر روز گوشه ای از سوء استفاده از آن در راه مقاصد سودجویان رو میشود، چه ضرورتی دارد. از کنار این آمارها ساده نگذریم. ۲۰ هزار سال زمان در هر روز پای فیس بوک بودن توسط کاربران این شبکه اجتماعی، با حضور تک تک ما محقق می شود. اگر این فعالیت ها مجالی برایمان بگذارد این جور وقتهاست که گوشه ای وجدان حق جویمان تحریک میشود که بپرسیم آیا هدف از زندگی ما چنین کارهایی بوده است؟ آیا عمر کوتاه ما مجالی برای این نوع زندگی است؟ و آیا با این سبک از زندگی می توانیم آنجور باشیم که باید و شاید؟ صحبت از کمال و تعالی در این شرایط چه معنایی می تواند داشته باشد؟ دوری انسانها از هم در دنیایی که صحبت از زوال فاصله های شود را این روزها در خانواده ها و سر سفره هایمان بیشتر احساس میکنیم.
مریم محبی
مستور