از آن زمان که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) سخن از جهانى شدن آیین توحید، به دست حضرت مهدى(علیه السلام)، به میان آورد و نوید غلبه اسلام بر تمامى ادیان را به مسلمانان داد، و بهترین عبادت را انتظار فرج اسلام و مسلمین به حساب آورد، مسلمانان دیده انتظار به راه دولت کریمهاى دوختند که در آن اسلام و اسلامیان عزّت مىیابند و کفر و نفاق به ذلّت و زبونى گرفتار مىآیند.
در دوران پس از پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) نیز، هر زمان که فتنه خلفاى جور شدت مىگرفت، پیشوایان معصوم (علیهم السلام) مىکوشیدند با انگیزش انتظار، امید را در دلهاى ستم دیدگان زنده نگه دارند وشور مقاومت و مبارزه را در وجودشان بر انگیزانند.
چنانکه امیرالمؤمنین على (علیه السلام) به اصحاب خویش مىفرمود:
«انتظروا الفرج، و لاتیأسوا من روح اللّه، فاِنَّ احب الاعمال الى اللّه عزّوجلّ انتظار الفرج (إلى أن قال:) الأخذ بأمرنا معنا غداً فى حظیره القدس و المنتظر لأمرنا کالمتشحّط بدمه فى سبیل اللّه.»
«چشم انتظار فرج باشید و از یارى و رحمت خدا نا امید نشوید، به یقین، محبوبترین کارها در نزد خدا، انتظار فرج است (تا آنجا که فرمود:) کسى که به امر ولایت ما چنگ زند، فرداى قیامت در روضه رضوان با ما خواهد بود و کسى که د رانتظار امر ما به سر ببرد، مانند کسى است که در راه خدا به خون غلطیده باشد».
تأکید بر امر انتظار فرج، از طرف پیشوایان دین تا آنجا بود که بسیارى از اصحاب، شرایط موجود زمان خود را براى حصول فرج کافى دانسته، امام آن دوران را به عنوان صاحب الامر مىپنداشتند و در این باره از او سئوال مىکردند. چنین توهمى در دهها روایت، از جمله روایت شعیب بن ابى حمزه در برابر امام صادق (علیه السلام) و ریّان بن الصلت، در برابر امام رضا(علیه السلام) مطرح گردیده که مىپرسد:
أنت صاحب الأمر؟
و نیز در همان زمانها، کسانى از موالیان اهلبیت (علیهم السلام) بودند که بر سنّت انتظار فرج آنچنان پافشارى مىکردند که به ترک کسب و کارشان مىانجامید. بطور نمونه مىتوان از شخصى به نام عبدالحمید واسطى نام برد که خدمت امام محمد باقر (علیه السلام)مىرسد و مىگوید: «اصلحک اللّه، لقد ترکنا اسواقنا انتظاراً لهذا الامر».
خدا امرت را اصلاح کند، ما به خاطر انتظار این امر، کار و کسب خویش در بازارها را رها کردهایم.
امام صادق (علیه السلام) به عنوان تأیید و تصدیق موضع منتظرانه او مىفرماید:
«یا عبدالحمید! أترى من حبس نفسه على اللّه عزّوجلّ، لا یجعل اللّه له مخرجَاً؟ بلى، واللّه لیجعلنَّ له مخرجاً».
«اى عبدالحمید! آیا به نظر تو کسى که خودش را وقف براى خداى عزّوجلّ نموده باشد خداوند برایش فرج و گشایشى حاصل نمىفرماید؟ چرا، به خدا سوگند که حتماً براى او گشایش و رهایى قرار مىدهد».
سنّت انتظار در دوران غیبت حضرت مهدى(علیه السلام) به حق، جلوهاى ویژه دارد. منتظران حقیقى این دوران، هیچ شبى را بدون حالت انتظار به صبح نرساندند، انتظار تا آنجا که شمشیر بر زیر بستر خود مىنهادند تا اگر فردا روز ظهور باشد، بىدرنگ به یارى مولاىشان بشتابند.