سورپرایز زمانی اتفاق افتاد که “جان کری” روز دوشنبه از سناریویی خبر داد که دولت اسد میتواند با تحت کنترل قرار دادن سلاح های شیمیایی اش از حمله نظامی جلوگیری کند.” آیا بر این اساس میتوان احتمال داد که سناریوی کنترل سلاحهای شیمیایی سوریه بیش از آنکه روسی باشد، ساخته و پرداخته اتاقهای فکر آمریکاست؟
“سوریه تنها یک هفته فرصت دارد تا سلاحهای شیمیایی خود را تحت نظارت قرار دهد و یا اینکه با جنگ روبرو شود”. این مطلبی است که روزنامه “گاردین” روز دوشنبه از قول وزیر امور خارجه آمریکا، یعنی “جان کری” که در یک کنفرانس مطبوعاتی در لندن سخن میگفت، تیتر کرده بود. بعد از اعلام این خبر یک رشته موضعگیریها و رخدادها آغاز شد که خبر از شکلگیری جریان جدیدی در بحران سوریه میداد.
بیثباتی در سوریه که از دو سال و نیم پیش تا کنون ادامه دارد؛ آنقدر ابعاد بدیع و بیسابقه در خود دارد که میشود آن را در دانشکدههای روابط بینالملل و در گروه درسهایی مانند امنیت مورد مطالعه قرار داد. وضعیت سوریه در طول این مدت بارها در مقاطع زمانی مختلف تغییرات سریعی داشته است و در هر دوره تغییر عوامل تأثیرگذار جدیدی را معرفی کرده است.
در دوره جدید تحولات بحران سوریه؛ بعد از طرحشدن مسأله نظارتمندشدن سلاحهای شیمیایی سوریه، بلافاصله دولت روسیه طرحی را آماده کرد؛ که به “پروپوزال روسیه” مشهور شد و بر اساس آن سوریه میبایست در کوتاهترین فرصت سلاحهای شیمیایی خود را تحت نظارت سازمان ملل قرار دهد.
با این حال همزمان با این تحرکات در آمریکا به عنوان طراح اصلی دخالت نظامی در سوریه، باراک اوباما و دستیارانش در آستانه تصمیم گیری کنگره درباره سرنوشت طرح دخالت نظامی در سوریه، یک رشته برنامه های تبلیغاتی را آغاز کردند.شش مصاحبه ی رییس جمهور آمریکا با رسانه ها درباره مساله سوریه طرح ریزی شد و در کنار آن همکاران او نیز بی کار ننشستند.
علاوه بر جان کری، “سوزان رایس” مشاور امنیت ملی کاخ سفید نیز از کسانی بود که این هفته تمامقد از طرح حمله به سوریه دفاع کرد.” تنها رژیم اسد بود که توانایی استفاده از جنگافزارهای شیمیایی را در دمشق داشته است؛ معارضان چنین توانایی را در اختیار نداشتهاند.” البته این جمله “سوزان رایس” سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل، تتها یک جمله تبلیغاتی در دفاع از طرح اوباما نیست. اگر این جمله را در کنار دیگر نکاتی که رایس مطرح کرد گذاشته و مقایسهای تطبیقی با رخدادهای دو روز گذشته داشته باشیم به نتایج جدیدی خواهیم رسید.
آیا آمریکاییها از طرح حمله به سوریه عقب نشستهاند؟
طرح کنترل سلاحهای شیمیایی سوریه که توسط روسیه مطرح شد با واکنش چند وجهی مقامات آمریکایی روبرو شده است. جان کری از آن به عنوان “تنها راه جلوگیری از جنگ” یاد میکند. اوباما نیز این نظریه را تأیید میکند. اما دوباره وزیر امورد خارجه آمریکا در موضعگیری دیگری تأکید میکند که “طرح روسیه تلاش مقامات آمریکایی را برای حمله به سوریه متوقف نمیکند.”
“جی کارنی” سخنگوی کاخ سفید هم روز دوشنبه وقتی درباره “پروپوزال روسیه” از او پرسیدند خیلی با احتیاط پاسخ داد که کاخ سفید “با دقت” طرح روسیه را مورد توجه قرار میدهد و البته در ادامه میگوید:” ما این طرح را حرکتی رو به جلو میدانیم؛ اگر چه ممکن است طرح حمله به سوریه همچنان در دستور کار قرار داشته باشد.” این ظاهر ماجراست، اما در صورتی که کمی دقیقتر شویم میشود به جزئیات بیشتری دسترسی پیدا کرد.
یک: طرح کنترل بینالمللی سلاحهای شیمیایی سوریه را چه کسی طراحی کرد؟
در ادبیات رسانهای سه روز اخیر، طرح کنترل سلاحهای شیمیایی سوریه به “پروپوزال روسیه” مشهور شده است؛ اما نکته قابل تأمل این است که این طرح، نخستین بار نه توسط روسیه که بوسیله “جان کری” در صبح روز دوشنبه مطرح شد و بعد از آن به صورت آنچه آن را “پروپوزال روسیه ” میخوانند مدون و ارائه گردید.
این نکتهای است گزارشنویس مجله آمریکایی “تایم” آن را به یک سورپرایز تشبیه میکند؛ “زک جی میلر” مینویسد:” سورپرایز زمانی اتفاق افتاد که “جان کری” روز دوشنبه از سناریویی خبر داد که دولت اسد میتواند با تحت کنترل قرار دادن سلاحهای شیمیاییاش از حمله نظامی جلوگیری کند.”
آیا بر این اساس میتوان احتمال داد که سناریوی کنترل سلاحهای شیمیایی سوریه بیش از آنکه روسی باشد، ساخته و پرداخته اتاقهای فکر آمریکاست؟ این مسأله حتی این فرضیه را تقویت میکند که پروپوزال روسیه، نوعی توافق آمریکایی – روسی بر سر سوریه باشد. توافقی که احتمال دارد در اجلاس اخیر سن پترزبورگ صورت گرفته باشد.
دو: نتایج اولیه و ثانویه طرح روسیه چیست؟
نتیجه اولیهای که از “پروپوزال روسیه”، یا به عبارت بهتر، “پروپوزال جان کری” به دست میآید یک نتیجه خوشبینانه است. به عبارت بهتر در نتیجه اول خوشبینانه، که البته شواهد اولیه هم آنها را تأیید میکند؛ آمریکاییها که به اذعان رسانههایشان در کسب رأی کنگره با مشکل رو برو شدهاند به دنبال یک فرآیند آلترناتیو هستند که هم آبروی سیاسیشان را حفظ کنند و هم از “گرداب جنگ” رهایی یابند.
این، همان نقطهای است که رد آن را در اظهارات “حسین امیرعبداللهیان” معاون عربی و آفریقای وزیر امور خارجه کشورمان در کنفرانس مطبوعاتی در خبرگزاری نووستی در مسکو نیز یافت آنجا که تصریح کرد: «به نظر میرسد طرح تحت نظارت قراردادن سلاحهای شیمیایی، فرصتهایی را در اختیار اوباما قرار میدهد. دادههای موجود نزد ایران حاکی از اعمال فشارهای داخلی به اوباما از ناحیه متوقفکردن حمله به سوریه است و این طرح میتواند از اعمال فشار بر اوباما کم کند.»
از سوی دیگر، بر اساس اطلاعات منتشرشده در پایگاه “پی.ای.دابلیو ریسرچ” در حالی که از بیست و نهم آگوست تا اول سپتامبر سال جاری ۲۹ درصد مردم آمریکا موافق حمله هوایی به سوریه بودند و ۴۸ درصد مخالف آن و ۲۳ درصد نیز نظری در این مورد نداشتند؛ از چهارم تا هشتم سپتامبر این آمار تغییر کرده و در حالی که حامیان حمله به سوریه یک درصد کاهش داشتهاند، مخالفان این حمله به ۶۳ درصد افزایش یافتهاند. خبرهای رسیده از کنگره نیز چندان برای حامیان جنگ با سوریه خوش آیند نیست. بنابراین، کاملاً منطقی است که ساکنان کاخ سفید از راه حل جایگزین استقبال کنند.
اما نتایج ثانویهای نیز وجود دارد که نمیشود از کنار آن گذشت. این نتایج با نگاه دقیقتر بر اظهارنظرهای دستیاران اوباما قابل درک است.
“سوزان رایس” مشاور امنیت ملی کاخ سفید درست همزمان با بحث داغ پروپوزال روسیه این گونه سخنرانی کرد:
” استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه، نزدیکترین متحد ما یعنی اسراییل را تهدید میکند.. سلاحهای شیمیایی در غوطه شرقی میتواند سربازان ما را در منطقه و همین طور مردم ما را در خانههایشان تهدید کند.. تنها رژیم اسد بود که توانایی استفاده از سلاحهای شیمیایی را در دمشق داشته است و معارضان چنین توانی را در اختیار نداشتهاند. باز کردن این در [استفاده از سلاح شیمیایی] باعث میشود که این سلاح در هر جای دیگری و علیه پرسنل ما مورد استفاده قرار گیرد.. استفاده سوریه از سلاح شیمیایی تهدیدی جدی برای امنیت ملی ماست.. ایران و کره شمالی باید بدانند که آمریکا به حمله شیمیایی پاسخ خواهد داد.”
آنچه سوزان رایس در این اظهارت مطرح کرده است، بیشتر به یک دفاعیه جنگ شباهت دارد. از این جملات بهراحتی میتوان ارتباط جنگ علیه سوریه و رابطه آن با امنیت ملی آمریکا را درک کرد اما در این اظهارات “یک جمله کلیدی” خود نمایی میکند. “تنها رژیم اسد بود که توانایی استفاده از سلاحهای شیمیایی را در دمشق داشته است؛ معارضان چنین توانی را در اختیار نداشتهاند.”
این در حالی است که چنانچه قرار باشد متهم اصلی استفاده از سلاحهای شیمیایی در سوریه مشخص شود در مرحله اول نیاز است تا متهم اصلی تواناییهای بالقوه برای استفاده از سلاح شیمیایی را در اختیار داشته باشد. این دقیقاً همان چیزی است که آمریکاییها به آن نیاز دارند و جالب آنکه در پروپوزال روسیه به آن اشاره شده است.
دولت سوریه با قبول نظارت بینالمللی بر آنچه در طرح روسیه زرادخانههای گاز اعصاب و سلاحهای شیمیایی خوانده شده است، به طور تلویحی دارا بودن توانایی و ظرفیتهای سلاح شیمیایی را تأیید میکند. در این صورت یک گام به جلو برداشته شده است. سوریه اعتراف میکند که در سطح وسیع و برنامهریزیشدهای به سلاحهای مرگبار کشتار جمعی دسترسی دارد. با این وصف تمامی ادعاهای آمریکا و همپیمانانش درباره سوریه، خواسته یا ناخواسته به اثبات خواهد رسید. و شاید از همین جهت باشد که “جان کری” با وجود پیشنهادی که به دولت اسد برای جلوگیری از جنگ میکند، باز هم حمله هوایی را مؤثر میداند تأکید میکند که “سوریه به راهحل سیاسی نیاز دارد؛ اما بعد از حمله!” اما مسأله این است که “پروپوزال آمریکایی – روسی” چگونه و بر اساس چه فرآیندی حمله به این کشور را زمینهسازی میکند؟
فرآیند بلیکس؛ مشروعیتسازی برای حمله
رسانههای غربی در ابتدای تبلیغات جنگی غرب علیه سوریه، فرآیندی را برای سوریه پیشبینی کرده بودند که در ادبیات سیاسی آمریکا به “فرآیند کوزوو” مشهور بود و معتقد بودند که حمله به سوریه در همان ساز و کاری شکل خواهد گرفت که در زمان دولت “بیل کلینتون” درباره کوزوو رخ داد. اگر چه ممکن است به لحاظ فرمی این تشبیه تا حدودی شباهتهایی با تلاشهای آمریکا و متحدانش داشته باشد؛ اما در بُعد زمینهسازی و محتوای رخدادها بیش از کوزوو، این فرآیند “عراق” است که خودنمایی میکند.
بر همین اساس طرح سلاح های کشتار جمعی که در عراق یکی از دو محور اصلی مشروعیت حمله به این کشور بود درباره سوریه نیز فعال میشود. با این حال مسأله استفاده از این سلاح در غوطه شرقی دمشق و تمام تبلیغات رسانهای نتوانست آن انرژی را که در جنگ عراق و پیش از آن تولیدشده بود آزاد کند. بنابراین به نظر میرسد فرآیند دیگری که ما آن را ” فرایند بلیکس” مینامیم فعال شده است.
اگرچه “اسکات ریتر” رئیس گروه بازرسان سازمان ملل متحد ۹۱ تا ۹۸ میلادی پیش از جنگ عراق بارها تأیید کرده بود که دولت عراق دیگر سلاح کشتار جمعی در اختیار ندارد، با این حال پس از اخراج بازرسان سازمان ملل از عراق در آن زمان “هانس بلیکس” ریاست گروه را بر عهده داشت؛ دولت آمریکا و انگلیس ادعا کردند که شواهد دقیقی از وجود سلاحهای کشتار جمعی در عراق وجود دارد.
اسکات ریتر، بازرس اسبق تسلیحات کشتارجمعی سازمان ملل
با وجود اینکه بعد از جنگ عراق، جعلیبودن ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی به اثبات رسید؛ به نظر میآید این بار دولت اوباما با تجربه گذشته فرآیندی را فعال کرده است که بر اساس آن قبل از هر عملی ادعای وجود سلاحهای کشتار جمعی را به اثبات برساند.
فرآیند پرچمهای دروغین
دوشنبهشب گذشته، شب پرحادثهای بود؛ در حالی که بسیاری از فعالان و صاحبنظران سیاسی در حال اظهار نظر درباره سناریوی “کری لاوروف” بودند؛ شبکه خبری “راشاتودی” در خبری از تلاش شورشیان سوری برای حمله به شیمیایی به اراضی اشغالی از مناطق تحت کنترل دولت سوریه خبر داد. این نوع عملیات که از آن به فرآیند “پرچمهای دروغین” تعبیر میشود چه هدفی میتواند داشته باشد. کافی است تا قطعات این تصاویر را در کنار هم قرار دهیم.
اول” طرح کری – لاوروف” و استقبال سوریه از آنکه با توجه به جزئیات بهنوعی تأیید دسترسی دولت سوریه به سلاحهای شیمیایی محسوب میشود. دوم اشارات استراتژیک و خاص سوزان رایس است: ” استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه، نزدیکترین متحد ما یعنی اسرائیل را تهدید میکند”؛ که در کنار آن باید فضای روانی ساخته شده توسط رژیم اسرائیل را در مناطق اشغالی در هفتههای اخیر در نظر داشته باشیم. صهیونیستها مقادیر زیادی ماسک ضد گاز توزیع کردهاند که خود بهنوعی پروپاگاندایی برای تقویت توهم جنگ شیمیایی در آینده نزدیک محسوب میشود و البته سوم، تلاش برای حمله شیمیایی به اراضی اشغالی آن هم از طریق مناطق تحت کنترل ارتش. این یک سناریوی کامل است که البته به نظر نمیرسد که تنها همین یک پرده را داشته باشد.
تهدید جواب میدهد؛ کنگره فرمان جنگ را صادر کند!
شاید بهترین جمعبندی برای کل سناریویی که با عنوان “پروپوزال روسیه” در جریان است و میتوان از آن با عنوان سناریوی “کری – لاورف” یاد کرد همان چیزی باشد که روزنامه لسآنجلستایمز از قول معاون “سوزان رایس” یعنی “تونی بلینکن” نقل کرده است.
تونی بلینکن
بلینکن درباره طرح “کری – لاوروف” یک نتیجهگیری حساس ارائه میدهد که همه فرضیات خوشبینانه را درهم میریزد. او میگوید:
“این خیلی مهم است که اشاره کنم این پیشنهاد در زمینهای از “تهدید” اراده شده است؛ یعنی [این پیشنهاد، نتیجهی] همان اعمال فشاری است که رئیس جمهور اوباما [در قبال سوریه] به کار بسته است.. بنابراین حتی مهمتر است که بدانیم نباید فشارها را حذف کنیم و کنگره باید اختیاراتی را که رئیسجمهور [برای جنگ سوریه] درخواست کرده است به او بدهد.”
اکنون باید منتظر ماند و دید که طرح آمریکایی موسوم به “پروپوزال روسیه”، جدی و به دور از فریب و برگشت واقعی از رویکرد چند هفته اخیر است و یا یک بازی جدید سیاسی است که آمریکا از آن انتظار استخراج یک سناریو جدید برای تضعیف و سیطره بر سوریه به عنوان قلب استراتژیک خاورمیانه را دارد.