علائم روانی و یا روحی که اختصاص به چشم زخم داشته باشد ندارد. علائمیکه در ظاهر برای چشم زخم رخ میدهد با برخی دیگر از تصرفات غیر عادی مشابه است مثلا بعضی از این علائم با علامت طلسم و یا با جادو و حتی با دعای منفی(مراد نفرین است) یکی است. علت این است که نه فرایند آن قابل مشاهده است و نه مکانیزم آن قابل کشف و رصد است، چرا که این مسئله غیرعادی بوده و از سلسله علل مادی و طبیعی خارج است (البته علل خاص خود را دارد که مادی نیستند).آن چه ما مشاهده میکنیم پیامدها و آثار است نه فرایند شکل گیری و نه مکانیزم تأثیر.
آنچه در این رابطه مهم است این است که چشم زخم قابل کنترل بوده و اثر آن هم آن مقدار که مربوط به ساحتهای روحی است قابل زدودن است یعنی هم قابل دفع است و هم قابل رفع. روشن است که آن دسته از آثار وضعی چشم زخم که درزمان گذشته اتفاق افتاده (مانند تصادف با یک وسیله نقلیه) هم چنین اتفاقاتی که مربوط ذهن بوده (مانند پیدایش بدبینی نسبت به اطرافیان)، هم چنین ضررهای مادی که در اثر چشم زخم رخ داده (مانند شکستن لوازم خانه) بدین علت که مربوط به زمان سابق است قابل تدارک نیست.
باید توجه شود که چشم زخم همیشه از ناحیه دیگران نشأت نمیگیرد. گاهی انسانها خود عامل چشم زخم به خویشند. چرا که مهمترین سبب در چشم زخم دو عامل اصلی است. اولین سبب تعجب است که معمولا در بین مردم این سبب بیشتر شناخته شده است. دومین سبب محبت شدید است. مانند جایی که مادری بخاطر علاقه زاید الوصف به فرزند خوردسالش، خود فرزند دلبندش را چشم میزند.
قابل ذکر این که از روایت معصومین بر می آید که خداوند از سر لطف خویش به گونه ای مومنین را با الهامات معنوی آگاه میکند. مراد از الهامات، کشف و کراماتی که ویژه عرفان و صاحبدلان است نیست، بلکه مراد این است که انسان با مشاهده برخی از علائم غیر عادی متوجه میشود که حادثه ای در حال وقوع است مانند این که طبق روایات اگر کسی ظرفی از منزلش سقوط کرده و سالم بماند باید این را علامت نحوست پنداشته و دعا کرده و صدقه بدهد(مراد میزانی از سقوط است که عموما منجر به شکستن میشود). چنین اشراقاتی معمولا برای ما افراد عادی قابل تصور است و هر کدام تجربه ای در این خصوص داریم. خلاصه این که در معارف دینی راه خروج از این بن بست را به هر دو شکل(رفع و دفع چشم زخم) به ما آموختهاند.
مراد از رفع پیشگیری است؛ به این معنا که کسانی که در معرض قرار دارند قبل از اصابت چشم زخم خود را واکسینه کنند.
مراد از دفع هم این است که اگر کسی الان مبتلا شده و آثار غیر عادی در خود یا زندگی خویش مشاهده میکند میتواند با ابزارهای خاص شرعی مانند پاره ای از اوارد و اذکار اثرات سوئی که در حال وقوع است را از خویش دور نماید. مانند کسی که در اثر چشم زخم، به بیماری مبتلا شده و مرض او در حال تشدید است. همین طور پاره ای از اعمال و مناسک دینی مانند صدقه (که هم در رفع و هم در دفع موثر است) بنا بر متون دینی قادرند لایه محافظی ایجاد کرده و به اذن الهی اثر سوء چشم زخم را برطرف نمایند.
فراموش نکنیم که اثربخش ترین ابزار در این خصوص که همیشه خاصیت رفعی و دفعی را با خود به همراه دارد، التزام به واجبات الهی و ترک محرمات دینی است. این خاصیت که نامش تقواست در سایه چنین تعبدی رخ میدهد که در قرآن هم به آن تصریح شده است. من یتق الله یجعل له مخرجا. (تقوای الهی راه خروج از هر بن بستی است).
رهبران شیعه