یکی از سوالاتی که گاه به عنوان شبهه ای در میان افکار عمومی جامعه مطرح میشود این است که چرا با وجود فراوانی گناه عذاب نازل نمیشود؟
این سوال را می توان از منظر آیات و ورایات و با توجه به مبانی اندیشه دینی و نیز بیان حضرات معصومین(ع) به روشنی و با منطقی محکم پاسخ گفت.
در آیه ۶۵ سوره انعام آمده است که “قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ” بگو: او تواناست که بر شما عذابی از بالای سرتان ( چون سنگ و صاعقه و سجّیل فرو ریزد ) یا از زیر پاهایتان ( مانند زلزله و خسف ) برانگیزد ( یا طبقه ستمگر بالا را بر پایین تران مسلط، یا طبقه پایین را علیه طبقه بالا منفجر سازد ) یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و عذاب برخی از شما را به برخی بچشاند. بنگر چگونه ما آیات و نشانه های گوناگون ( توحید و عظمت خود ) را می آوریم، شاید بفهمند.
در برگزیده تفسیر نمونه، جلد یک، صفحه ۶۰۸ در ذیل این آیه آمده است که عذابهاى رنگارنگ! در این آیه براى تکمیل طرق مختلف تربیتى، تکیه روى مسأله تهدید به عذاب و مجازات الهى شده، یعنى همانطور که خداوند ارحم الراحمین و پناه دهنده بىپناهان است، همچنین در برابر طغیانگران و سرکشان، قهار و منتقم نیز مىباشد.
*تهدید مجرمان به سه نوع مجازات
در این آیه به پیامبر صلّى اللّه علیه و آله دستور داده شده است که مجرمان را به سه نوع مجازات تهدید کند: عذابهایى از طرف بالا و پایین و مجازات اختلاف کلمه و بروز جنگ و خونریزى، لذا مىگوید: «بگو: خداوند قادر است که مجازاتى از طرف بالا یا از طرف پایین بر شما بفرستد» (قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِکُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ). «و یا این که شما را به صورت دستههاى پراکنده به یکدیگر مخلوط کند و طعم جنگ و خونریزى را به بعضى به وسیله بعضى دیگر بچشاند» (أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ).
مسأله اختلاف کلمه و پراکندگى در میان جمعیت به قدرى خطرناک است که در ردیف عذابهاى آسمانى و صاعقهها و زلزلهها قرار گرفته است، و راستى چنین است، بلکه گاهى ویرانیهاى ناشى از اختلاف و پراکندگى به درجات بیشتر از ویرانیهاى ناشى از صاعقهها و زلزلههاست، کرارا دیده شده است کشورهاى آباد در سایه شوم نفاق و تفرقه به نابودى مطلق کشیده شده است و این جمله هشدارى است به همه مسلمانان جهان! و در پایان آیه اضافه مىکند: «بنگر که چگونه نشانهها و دلایل مختلف را براى آنها بازگو مىکنیم، شاید درک کنند و به سوى حق بازگردند» (انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ)
با نگاهی به عذاب های الهی در مییابیم که خداوند هود را برای هدایت قوم ثمود فرستاد بدون هیچ معجزه ای و وقتی که قوم ثمود رسالتش را انکار کردند عذاب الهی نازل شد.خداوند صالح را برای هدایت قوم عاد فرستاد و معجزه اش بیرون آوردن شتر از دل کوه بود ولی وقتی شتر را کشتند عذاب الهی نازل شداما سوال این است که چرا خدا الان عذاب الهی نازل نمیکند؟
خداوند در نظام تکوین دارای قوانین ثابت و سنت های متعددی است که بر هر کدام ضوابطی خاص از جانب خداوند حاکم است و هیچ سنّتی جز در اثر حصول شرایط آن به وقوع نمی پیوندد.
یکی از سنت ها و قوانین الهی در جهان هستی نسبت به بشر سنّت عذاب الهی است که در اثر گناه و طغیان بشر دامنگیر قومی و گروهی میشود.
حال این پرسش مطرح میشود که چرا در دنیای امروزی با این همه فساد و تباهی چرا عذاب خدا واقع نمیشود
بمنظور پاسخ به این سئوال لازم است پیشاپیش شرایط وقوع عذاب الهی، انواع و اقسام عذاب الهی و موانع آن را بدانیم:
*عوامل و شرایط وقوع عذاب الهی:
از آیات متعدد قرآن کریم استفاده میشود که یکی از علل وقوع عذاب الهی ظلم و جور است. و با توجه به اینکه در قرآن کریم واژه ظلم هم بر ظلم افراد نسبت به خودشان اطلاق شده است؛ مانند کفر و انجام برخی از معاصی، و هم بر ظلم افراد نسبت به دیگران، اطلاق ظلم شامل هر دو قسم میشود. بنابراین ظلم بر خویشتن و ظلم بر دیگران می تواند عامل نزول عذاب الهی و انطباق سنّت عذاب بر گروهی و یا فردی شود.
آیاتی که دلالت بر این معنا دارند فراوان است و ما به ذکر یک آیه شریفه بسنده میکنیم:
ولقدا اهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جائتهم رسلهم بالبیّنات و ما کانوا لیومنوا، کذلک نجزی القوم المجرمین (یوسف) به یقین گروههایی پیش از شما را هنگامیکه ستم کردند هلاک نمودیم، در حالیکه رسولان الهی دلیل های روشنی برای آنان آوردند، ولی هرگز ایمان نیاوردند و ما خلافکاران را این گونه کیفر می دهیم.
و نزول عذاب الهی در اثر ظلم انسانها بلافاصله پس از وقوع ظلم نیست بلکه بعد از طی دو مرحله ای دیگر است:
۱. اتمام حجت: خداوند بعد از آنکه پیامبران و مبلغان دین خود را بسوی گروهی و امتی گسیل داشت و برای آنان ثابت گردید که پیامبران و مبلغان رسالت الهی دارند و برای هدایت آنان از جانب خداوند آمدهاند، مع ذلک راه عناد و لجاج را در پیش گرفتند و سخن مبلغان الهی را نشنیدند، یک گام بسوی نزول عذاب الهی نزدیک میشوند.
و لوانا اهلکناهم بعذاب من قبله لقالوا ربنا لو لا ارسلت إلینا رسولاً فنتبع آیاتک (طه ۱۳۴) بر فرض اگر ما آنان را پیش از فرستادن پیامبر و کتاب الهی عذاب میکردیم حتماً در قیامت میگفتند: پروردگارا چرا پیامبری بسوی ما نفرستادی تا از آیاتت پیروی می نمودیم.
۲. امهال و استدراج: چنانچه گروهی و یا قومی سخن فرستادگان الهی را نپذیرفتند، خداوند در مرحله اول مصائب و گرفتاری هایی همچون زلزله و خشکسالی، بیماری و قحطی را پدید می آورد تا انسان از خواب غفلت بیدار شود و به خدا نزدیک گردد و اگر این منبّهات کارگر نشد، به یکباره نعمتهای مادی افزایش مییابد، آسایش و رفاه دامن انسان را فرا میگیرد تا آنکه بر غفلت او افزوده شود و بیش از پیش از خدای خود فاصله گیرد آنگاه عذاب الهی بر آنان نازل میگردد.
آیات ۴۲ـ۴۴ سوره انعام همین معنا را می رساند. بنابراین سنّت عذاب الهی معلول ظلم انسان است و بعد از اتمام حجت و مهلت دادن لازم واقع میشود(۲)
* انواع عذاب الهی:
عذاب الهی انواع و اقسام گوناگون داردکه برخی از اقسام آن عبارت است از:
۱. عذاب استیصال: عذابی است که در اثر آن تمامی افراد یک گروه و یا یک قوم نابود میگردد، نظیر آنچه در امتهای گذشته اتفاق می افتاد.
۲. عذاب غیر استیصال: عذابهایی که به هلاکت تمامی افراد یک امت منجر نمیشود، مثل وقوع اختلاف، جنگ و درگیری(۳)
۳. عذاب های معنوی: عذاب هایی است که مربوط به بعد معنوی و روح انسان میشود، مانند دور شدن از رحمت الهی، نهاده شدن مهر ضلالت بر دل انسان و سلب توفیق از انجام اعمال عبادی.
در روایات داریم که بزرگترین عذاب دوری از یاد خداست.
۴. عذاب های جسمی: عذاب هایی است که مربوط به جسم و تن انسان میشود مانند غرق شدن و فرو رفتن در زمین(۴).
۵. عذاب های اخروی: عذاب هایی است که در جهان آخرت دامن انسان را میگیرد. اینکه عذاب الهی معلول ظلم است و بعد از اتمام حجت امهال واقع میشود، شامل همه انواع عذاب میگردد و اما تعیین نوع آن بستگی به شرایط و عوامل دیگر دارد.
* موانع نزول عذاب:
۱. حضور و وجود پیامبر گرامی اسلام میان مردم: و ما کان الله لیعذّبهم و انت فیهم (انفال ۳۳) در حالیکه تو در میان آنان هستی خداوند آنان را عذاب نخواهد کرد.
۲. استغفار مردم: و ما کان الله معذبهم و هم یستغفرون (انفال ۳۳) خداوند در حالیکه آنان طلب آمرزش میکنند آنان را عذاب نخواهد کرد.
۳. وجود مؤمنین میان مردم: از امام باقر ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: لا یصیب قریه عذاب و فیها سبعه من المؤمنین (اصول کافی، ج ۲، ص ۲۴۷) عذاب الهی در قریه ای که در آن هفت نفر از مؤمنین وجود داشته باشد نازل نمیشود.
۴. دعا: از امام زین العابدین ـ علیه السّلام ـ روایت شده است: الدعاءیدفع البلاء النازل و مالَم ینزل (اصول کافی، ج ۲، ص ۴۶۹) دعا بلاهای نازل شده و نازل نشده را دفع میکند(۵).
*یک سئوال
اما اینکه چرا عذاب استیصال بسان صاعقه آسمانی معارضان و منکران را نابود نمیکند، می توان به یکی از دو وجه تحلیل کرد:
وجه اول: اختصاص عذاب استیصال به کفار:
آیه الله مصباح یزدی تصریح میکند: از آیات قرآن بدست می آید عذاب استیصال اختصاص به کافران دارد، اما عذاب های تنبیهی ممکن است بر جامعه کافران و مؤمنان نازل شود(۶)
می توان این معنا را از آیه شریفه ربنا ولاتحمل علینا اصرا کما حملته علی الذین مِن قبلنا (بقره ۲۸۶) استفاده کرد. یعنی: پروردگارا سنگینی بر ما قرار مده آنگونه که بر امت های پیشین قرار دادی، پروردگارا آنچه را طاقت نداریم بر ما قرار مده.
از قرینه «کما حملته علی الذین من قبلنا» فهمیده میشود که از جمله اموری که از امت اسلامی رفع شده عذاب استیصال است، و تفسیری که علامه طباطبایی در المیزان و طبرسی در مجمع البیان از این آیه شریفه ارائه میدهند مؤید همین معنا است.(۷)
به علاوه درصحیح مسلم روایتی آمده است که از امت اسلامی عذاب استیصال رفع شده، و در تفسیر نورالثقلین در ذیل آیه شریفه فوق روایتی ذکر شده که می توان از آن این معنا را استفاده کرد(۸)
وجه دوّم: وجود مصلحت:
بر فرض وجه اول را نپذیریم ولی این نکته مسلّم است که نزول عذاب استیصال منوط به یکسری مصالح خفیه ای است که چه بسا به خاطر نبردن آن مصالح، واقع نمیشود. مانند بودن افراد مؤمن در صلب پدران عصیان گر و گناهکار که البته بسیاری از آن مصالح برای ما روشن نیست)
امر چهارم:گاهی گناهانی که در گذشته نبوده است در جامعه پیدا میشود در روایت داریم که گناه جدید باعث عذاب جدید میشود.
بنا به فرمایش حضرت امام رضا علیه السلام «کلما احدث العباد من الذنوب ما لم یکونوا یعلمون احدث الله لهم من البلاء ما لم یکونوا یعرفون»
مشکلاتی مثل ایدز و مانند آن اصلا سابقه نداشته است نه این که بوده ولی درمانش را نمی دانستند. همان طور که حوادث عالم در انسان مؤثر است، اعمال انسان نیز در عالم و در حوادث آن مؤثر است.
با توجه به مقدمات ذکر شده جواب سوال به خوبی مشخص میشود:
درست است که امروز در دنیا گناهان زیاد شده است، اما ما میبینیم که بیماری ها و گرفتاری هایی در دنیا دامنگیر بشر شده است که در گذشته سابقه نداشته است، مثل جنگ ها و کشتار ها و… مثلا بیماری ایدز بیماری است که تازه به وجود آمده و از بیماری های نسل جدید میباشد و هر روز بیشتر از گذشته بشر را تهدید میکند که کارشناسان خطر آن را در آینده وحشنتاک توصیف کردهاند(چرا این بیماری لایه های نهفته ای دارد که در طول ۲۰ سال خود را نشان می دهد و شاید خیلی از انسان ها به آن گرفتار باشند و خود خبر نداشته باشند) و از این قبیل جنگ های خونینی است که بشر با صلاح های جدید خود باعث آن شده است مثلا کشته های جنگ جهانی اول و دوم بیشتر از ۷۰ ملیون بر آورد شده است.
از طرفی همان گونه که ذکر شد گاهی خدا عذاب دسته جمعی را از قومیبه علت وجود افراد صالحی در آن قوم بر می دارد همان گونه که در روایات در باره قوم لوط آمده است که خدا تا وقتی که همه مبتلا به گناه نشدند عذاب را نازل نکرد حتی وقتی که مردان به لواط رو آوردند و زنان مبتلا نبودند عذاب نیامد تا این که زنان قوم هم به این کناه مبتلا شدند آنگاه عذاب آمد.
امام جعفر صادق (علیه السلام ) فرمود: حد زنا را دارد ( یکصد تازیانه ) به راستی چون قیامت شود آنها را می آورند و لباسهائی که از آتش بریده شده بر آنها می پوشانند و مقنعه های آتشین بر سرشان میبندند و زیر جامه های آتشین به بدنشان می پوشانند و عمودهای آتشین در جوفشان فرو میکنند و آنها را در جهنم می اندازند ” ای زن ! اولین قومیکه مساحقه بینشان رواج یافت قوم لوط بودند که مردها به عمل لواط سرگرم شدند و زنان بی شوهر ماندند پس با یکدیگر مشغول مساحقه شدند چنان که مردان باهم مشغول عمل لواط شدند و هنگام نزول عذاب همگی به هلاکت رسیدند.
وقتی که این فرشتگان نزد ابراهیم ـ علیه السلام ـ آمدند و بشارت خود را دادند، مأموریت دوم خود را به ابراهیم ـ علیه السلام ـ گفتند، ابراهیم ـ علیه السلام ـ در این مورد با آن فرشتگان به گفتگو نشست، زیرا دل مهربان ابراهیم ـ علیه السلام ـ میتپید و با خود میگفت: شاید روزنه امید برای اصلاح قوم لوط باشد. از این رو ـ طبق بعضی از روایات ـ ابراهیم به فرشتگان گفت: اگر در میان قوم لوط، صد نفر از مؤمنان باشد، آیا باز بر آنها عذاب میرسانید؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر پنجاه نفر باشند چطور؟
فرشتگان: نه
ابراهیم: اگر یک نفر مؤمن باشد چطور؟
فرشتگان: قطعاً لوط ـ علیه السلام ـ در میان آنها نیست، ما به او و خاندانش آگاهتر هستیم، لوط و خاندان با ایمانش ـ جز همسرش ـ را نجات خواهیم داد(تفسیر برهان، ج ۲، ص ۲۲۶؛ عنکبوت: ۳۲).
شایان ذکر است علاقمندان به موضوع پاسخگویی به شبهات و بررسی آیات الهی در ابعاد مختلف تفسیری و بیان نکات ظریف مستتر در آیات قرآن کریم و یا افرادی که در زمینه آیات قرآن سوالاتی دارند می توانند هر یکشنبه از ساعت
منابع
(۱). مطهری، مرتضی، مجموعه آثار (عدل الهی)، تهران، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۱۳۸.
(۲)عبدالسلام بن نصرالله، سنه الله فی عقاب الامم، ریاض، دارالمعراج، چاپ اول، ۱۴۱۵ هـ ق، ص ۲۳ـ۳۷.
(۳). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ دوم، ۱۳۷۹، ص۱۲۹.
(۴). عبدالسلام بن نصرالله، سنّه الله فی عقاب الاصم، ص ۳۵.
(۵). مالب، عبدالرسول، آثار و نتابج اعمال در دنیا، رساله مطع جهاد مرکز مدیریت، ۱۳۸۸، ص ۱۹۲ـ۱۹۸.
(۶). مصباح یزدی، محمد تقی، راه و راهنما شناسی، ص ۱۴۳.
(۷). طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، چاپ جامعه مدرسین، طبرسی، مجمع البیان مؤسسه الاعلمی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵، ج ۲، ص ۲۳۰.
(۸). صحیع مسلم، کتاب الفتن و اشراط الساعه، ج ۴، ص ۲۲۱۵، جویزی، تفسیر نورالثقلین، قم، اسماعلیان، ۱۴۱۲، ج ۱، ص ۳۰۷.
(۹). مصباح یزدی، محمد تقی، راهنما شناسی، ص ۱۲۷ـ۱۳۳.
حوزه